یکی از مدیران ارشد سونی اریکسون یک ایرانی است؛ ماریا خرسند. معاون ارشد کمپانی اپل یک ایرانی است؛ سینا تمدن. مدیر فنی یاهو یک ایرانی است؛ فرزاد ناظمی.
صادرات نرم افزار در جهان چقدر است ؟ چیزی در حدود 250 میلیارد دلار. سهم ایران از این صادرات چقدر است ؟ تا پایان امسال به حدود 60 میلیون دلار میرسد؛ البته منوط به اینکه اعتبار 50 میلیون دلاری بانکی برای صادرکنندگان نرم افزار گشایش شود !
چرا ایرانیان با وجود استعدادهای برجسته در زمینه فناوری اطلاعات و تولید نرمافزار نتوانستهاند در زمینه صادرات نرم افزار در عمل به موفقیت چندانی دست پیدا کنند ؟ چرا مثلا کشوری مثل هند میتواند دهها میلیارد دلار صادرات نرمافزار داشته باشد اما ما از این بازار بزرگ بینصیب هستیم؟
برای پاسخ به این سؤال باید به عوامل مختلفی اشاره کرد. در دومین همایش ملی صادرات نرم افزار که اخیرا در تهران برگزار شد، در این باره سخنان فراوانی مطرح شد.
اما جان کلام اینجاست که تا زمانی که ما مصرفکننده محصولات نرمافزاری با قیمت غیرواقعی هستیم، رغبتی به تولید آنها پیدا نمیکنیم. یادمان باشد که یکی از دلایل بالا رفتن قیمت نفت در دهههای گذشته، مقرون به صرفه شدن سرمایهگذاری شرکتهای نفتی در بخش اکتشافات و تولید نفت بوده است.
امروز نرمافزارهای مختلف آنچنان مانند نقل و نبات در دسترس ماست که گاهی یادمان میرود بابت آنها چه هزینه واقعی باید پرداخت شود. رعایت نشدن کپی رایت نرم افزار در ایران داستانی است که به ظاهر به نفع مصرفکننده نهایی ایرانی تمام شده اما عامل اصلی ورشکستگی شرکتهای تولید نرم افزار در ایران است.
حتی در بخش برون سپاری و همکاریهای بینالمللی، بهدلیل نبود اعتماد شرکای خارجی به طرف ایرانی به خاطر نپیوستن ایران به قانون کپیرایت، بسیاری از پروژهها شکل نمیگیرد.
به خاطر همین نبود اطمینان، بسیاری از محصولات تولید شده در ایران در بازارهای خارجی با این علامت سؤال مواجه است که آیا تولیدکنندگان نرمافزارهای ایرانی در محصولات خود از نرم افزارهای مجاز استفاده کردهاند یا نه ؟ و آیا در آینده در استفاده از این محصول با مشکل مواجه نخواهند شد؟
مثلا فرض کنید قرار است یک شرکت ایرانی تمام امور انفورماتیک بخش حملونقل هوایی یک کشور آفریقایی را بر عهده بگیرد. آن کشور آفریقایی نخستین ابهامش این خواهد بود که آیا روزی در آینده پروازهایش بهدلیل استفاده از یک نرم افزار قفل شکسته متوقف نخواهد شد؟ میبینید که دامنه این ابهامات و سؤالات میتواند تا موارد متعدد و غیرقابل پیشبینی گسترش یابد.
از سوی دیگر، دستگاههای دولتی ایران نیز که اغلب از نرمافزارهای فاقد کپی رایت استفاده میکنند و معمولا چندده گیگا بایت نرم افزار برای استفاده کارمندانشان از آنها روی شبکه قرار داده اند، اگر بپذیرند یا آن طور که وزارت ارشاد خبر داده مجبور شوند که از نرم افزارهای اصلی استفاده کنند، شاید آن وقت بهعنوان حامیان صنعت نرم افزار ایرانی، کمک کنند تا این صنعت خود به استقلال و صادرات برسد.
رئیس مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از اجباری شدن ثبت نرمافزار در ایران خبر داد و بدینوسیله نوید داد که «حمایت دولت از این صنعت جدی خواهد بود»
با اینکه این اقدام گام مهمی محسوب میشود اما ضمانت اجرای کاملی برای آن وجود ندارد. مثلا مشخص نیست اگر دستگاههای دولتی باز هم از نرم افزارهای قفل شکسته استفاده کنند، چه کسی باید از آنها شکایت کند؟ مایکروسافت یا سیمانتک و مکآفی؟
حال یکبار دیگر فکر کنید که چرا ایرانیهای صاحب هوش و نبوغ در خارج میتوانند منشأ تحولات شگرف در فناوری اطلاعات باشند اما همه شرکتهای ایرانی روی هم رفته نمیتوانند بیشتر از 60 میلیون دلار صادرات نرم افزار داشته باشند؛ مبلغی که شاید کسری از درآمد یکی از ایرانیان مذکور در صنعت آیتی جهان باشد.