به گزارش همشهری آنلاین، سالهاست که دیگر حنای تهران نزد بسیاری از ساکنانش، رنگی ندارد. تهرانی که در نظر و منظر بسیاری از آن ساکنان، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب دراندردشت و سخت فراخش را دود و دم، سنگ و سیمان، بنا و ویلا فراگرفته است.
شهری که هر روز از طبیعتش کاسته میشود و جای آن، آجرهای برج و بارو روی هم چیده و تیرآهنهای عظیمالجثه بر زمین عمود میشوند. شهری که اگر کسی در آن هوس گل و گلدان به سر داشت باید راهی بازار و بازارچههای گل شود. فضاهایی انباشته از گل و گیاهان متنوع که در ابعاد آپارتمانی تدارک دیده شدهاند و به قولی، جزئیاتی از طبیعت شهری محسوب میشوند!
اما پایتختنشینان طبیعتدوست بدانند که این همه داستان تهران نیست! باید قدری منصف بود و کمی هم آگاه تا عنوان غافلگیرکننده قطب گلخانهای ایران رابه این شهر علاوه کرد. بله؛ درست خوانید! قطب گلخانهای کشور که مهجور مانده و کمتر کسی از وجود و فعالیتهای گسترده و پیشرفته تولید انواع گل و گیاه بومی و غیربومی از شاخهگلهای میلیونی تا میوههای استوایی در بستر روستاها و شهرکهای حاشیهای آن اطلاع دارد.
شهرکهای گلخانهای فیلستان و گلزار در جنوبشرقی (پاکدشت)، کاکتوس در غرب (شهریار)، میوه در شمال غربی (البرز و هشتگرد) و نهالستانها در جنوب (دشتهای ری) از این جملهاند که در این مجال به بزرگترین آنها یعنی شهرکهای گلخانههای پاکدشت پرداختهایم.
نرخ بیکاری در این گوشه از تهران صفر است
از همان دقایق نخست حضور در روستای فیلستان «محمود کرمانشاهی» دهیار روستا همراهمان میشود تا از دلایل نامگذاری زادگاهش به «قطب گلخانهای کشور» و «بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده گل و گیاه» بگوید. او ضمن دعوت به گشتوگذار در شهرکها و واحدهای انفرادی گلخانهای فیلستان میگوید: «روستای فیلستان که در اصل پیلستان نام داشته از دیرباز به سبب خاک حاصلخیز و آبوهوایی معتدل به منطقهای مناسب برای تولید و تکثیر انواع گیاه شهرت داشت. البته تاریخ این روستا با پنبهکاری و پرورش کرم ابریشم نیز گره خورده است که هنوز هم تعدادی از اهالی قدیمی به آن مشغول هستند.»
کرمانشاهی ادامه میدهد: «ساخت قدیمیترین گلخانههای سنتی روستا به حدود ۸۰سال پیش بازمی گردد. آن زمان، مالکان گلخانهها که ارباب نام داشتند، مردم (رعیت) را به کارگری میگرفتند. رعیت هم با کارگری در گلخانههای اربابی، تجربه و مال برای خود میاندوخت و بعد از مدتی با آن اندوخته غنی، گلخانهای میساخت تا دیگر ارباب خودش باشد. این رویه آنقدر ادامه پیدا کرد تا اینکه پیشه شماره یک فیلستان و اجداد ما، گلخانهداری و کشاورزی شد. هماکنون در روستای ما و روستاهای اطراف، نرخ بیکاری صفر است و شما کسی را بهعنوان فرد بیکار پیدا نخواهید کرد! این خودش نوعی رکوردزنی محسوب میشود که متأسفانه هم مطرح شده و در سایه آن به قدر کفایت ظرفیتهای توسعهآفرین روستا معرفی نشده است.» هماکنون علاوه بر واحدهای گلخانهای انفرادی که تعدادشان به بیش از ۵۰واحد میرسد، ۳ شهرک گلخانهای (با میانگین ظرفیت ۵۵۰ واحد گلخانه) در فیلستان ساخته شده است.
جلوتر، تابلوی یکی از شهرکهای گلخانهای روستا، حاشیه جاده ورودی دیده میشود. وارد این شهرک ۵۰هکتاری میشویم. به محض ورود، از ۲طرف، تیزی سقفهای پلاستیکیـ پلیمری گلخانهها پشت به پشت هم نمایان میشود. گلخانههایی که تعداد دقیقشان به ۳۶۵واحد یا قطعه گلخانه از هزار تا ۴هزارمترمربع میرسد. هر یک جداگانه برای کشت و پرورش انواع گلها و گیاهان (شاخه بریده، آپارتمانی، گلدانی، فصلی، تزئینی و فضای سبز) تجهیز شدهاند. صاحبان هر یک از گلخانهها یا دانشآموختگان رشته کشاورزی هستند یا گیاهدوستانی که با این علاقهمندی، قصد امرارمعاش هم کردهاند. مانند «صابر دالی» که تا یک سال پیش کارگر گلخانه بود و حالا همراه برادرش، گلخانه کوچک خود را راه انداخته است. او میگوید: «مدرک کارشناسی کشاورزی را که گرفتم، همه اقوام و دوستان زیر گوشم میگفتند آخر برای رشته کشاورزی مگر کار هست؟ الان دکتر و مهندسانش بیکار هستند چه برسد به تویی که بین این همه رشته رفتهای سراغ کشاورزی! ناامید شده بودم تا اینکه به واسطه یکی از دوستانم مطلع شدم در این روستا بیشتر از هر فارغالتحصیل از هر رشتهای برای فارغالتحصیلان کشاورزی کار هست!» «حسن ملکزاده» مدیرعامل این شهرک بزرگ گلخانهای که عنوان بزرگترین و نخستین گلخانه صنعتی دهستان فیلستان را نیز یدک میکشد، میگوید: «اقلیم مناسب این محدوده که در زبان محلی به آن محدوده دشت شرقی ورامین میگویند سبب شده از ۸۰سال پیش، نخستین گلخانههای سنتی و خشتی در این روستا ساخته شوند؛ گلخانههایی که هنوز هم بقایایی از آنها در حاشیه بیرونی روستا دیده میشود. ویژگیهای اقلیمی فیلستان در کنار تلاش کارآفرینان آن باعث شده برای سالهای متوالی، عنوان رتبه نخست تولید گل و گیاه باکیفیت کشور به این روستا تعلق بگیرد و از سویی برترین صادرکننده گل و گیاه به تهران، شهرستانها و حتی دیگر کشورها معرفی شود. واردات اولیه، کاشت و پرورش گلهای لاکچری مانند آنتریوم یا گونههایی از رزهای کمیاب برای نخستینبار در ایران در همین روستا اتفاق افتاده. بیش از هزارو۲۰۰هکتار گلخانه که سالانه بیش از یکمیلیاردو۲۰۰شاخه گل و گیاه در آن تولید میشود. از سویی گلفروشیهای معروف و برند پایتخت، فعالیتهای گلخانهای خود را نیز در این روستا دنبال میکنند. فیلستان بهمعنای واقعی ظرفیتی ملی برای کارآفرینی و جاذبهای برای گردشگری محسوب میشود که نیاز به توجه مسئولان مادی و معنوی دارد.»
ظرفیتهای ناشناخته
هنوز چند قدمی از شهرک دور نشدهایم که گلخانهای مملو از «آلوئهورا» کمی آن طرفتر دیده میشود. فضای این گلخانه نیز به کمک سیستمهای رطوبتساز، نمناک است و صدای قطرههای آب از لولههای آبرسان شنیده میشود. «کریم محرابی» مالک گلخانه میگوید: «ظرفیت غنی این روستا در زمینه تولید گل و گیاه به تبلیغات همهجانبه نیاز دارد. بهرغم کیفیت عالی انواع محصولات کشاورزی فیلستان شامل گل، سبزی، میوه و صیفی هنوز خیلی از ساکنان محلهها و روستاهای اطراف یا حتی شهروندان تهراننشین از این ظرفیت و کیفیت بیاطلاعند. تبلیغات در سطح کلان متوجه مدیران روستا و شهرستان است تا این صنعت بومی و ملی روستا بیش از این در سایه نماند.»
«مریم محمدی» یکی از مشتریان ثابت این گلخانه است. او بعد از فراغت از خرید میگوید: «آلوئهوراهای این روستا بهترین کیفیت با بیشترین ماندگاری را دارند. از بازارهای گل معروف تهران خرید داشتهام اما هیچکدام محصولاتی با این کیفیت عرضه نکردهاند. با این شرایط ایدهآل واقعا حیف است که فیلستان بهعنوان قطب گلخانهای ایران ناشناخته مانده است.» نخستین واحد گلخانه صنعتی بلوبری نیز در این شهرک گلخانهای فعالیت دارد.
«حسین سعادت» کارشناس گلخانه بلوبری میگوید: «رونق روزافزون کسبوکار گلخانهها در این روستا بر اقتصاد ساکنان آن هم اثری مطلوب داشته است. مصداق مهم این رونق روزافزون هم صفر بودن نرخ بیکاری در روستاست. حتی بانوان هم در آن به پرورش گل و گیاه سرگرم هستند. مهاجرت نکردن ساکنان فیلستان به شهرهای بزرگ همجوار یا دوردست هم یکی دیگر از پیامدهای خوب توسعه مشاغل گلخانهای در آن است.»
سعادت از حمایت و نظارت نهادهای دولتی و غیردولتی میگوید و میافزاید: «کارآفرینی در هر حوزهای به حمایت نهادها نیاز دارد. بهویژه کارآفرینی در حوزه گل و گیاه که آسیبپذیر بودن محصولاتش، سختیهای آن را به توان ۲میرساند. مانند تأمین نیروی برق دائم یا اضطراری که اگر فراهم نباشد کل سرمایه کارآفرین از بین میرود. نوع دیگر این حمایتها میتواند حقوقی و نظارتی با هدف جلوگیری از فعالیت دلالان در بازار گل و گیاه باشد؛ دلالانی که بهعنوان مثال محصول بلوبری را کیلویی ۸۰۰هزار تا یکمیلیون تومان میخرند و بعد در بازار این محصول را کیلویی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تا ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میفروشند. این شکاف قیمت در مورد سایر محصولات گلخانهها مانند گلهای ارکیده و رز نیز صادق است؛ گلهایی که با توجه به همه ویژگیهایشان از سوپر بودن و نوع بستهبندی تا تعداد گلبرگهایشان، دلال از تولیدکننده ۵۰ هزار تا ۷۰۰هزار تومان میخرد و بعد به بیش از یکمیلیون تومان میفروشد.»
خانه تعدادی از کارگران در گوشهای از حیاط بیرونی گلخانهها جا گرفته است؛ خانههایی کوچک که از مالک گلخانه اجاره شدهاند تا ضمن افزایش فرصت رسیدگی به امور گلخانه در طول روز، هزینههای جاری کارگران کاهش یابد. «زهرا» یکی از همین کارگران همسایه گلخانه است. ساعت کارش به پایان رسیده اما امروز کمی بیشتر در گلخانه مانده تا باقی گلهای درجه ۳ یا «وا زده» را «سرکن» کند. او میگوید: «محیط کارم را دوست دارم. محیطی باطراوت است با سکوتی آرامبخش که رایحه دلپذیرش آدم را کیفور میکند. خانهمان هم که بیخ گوشمان است. این اقبالی است که وقتی از هرات به فیلستان آمدیم نصیبمان شد.»
با اینکه سر انگشتانش از سرکنی گلهای خاردار زخم شده اما با گشادهرویی توضیح میدهد: «گلهای بیکیفیت را هر روز سرکن یا پرپر میکنیم تا به بارفروشها بفروشیم. بارفروشها هم گلهای پرپر شده را در بستهبندیهای مختلف، کنار جاده بهشتزهرا(س) توسط کودکان میفروشند یا در خانه و کارگاه برای تزئین کف جعبههای کادویی مناسبتی خشک میکنند.»
برادران زهرا اما در گلخانههای شهرستان شهریار سرگرم کار هستند. گلخانه بعدی به میوههای خوشطعم و رنگین استوایی اختصاص دارد. یک گلخانه ۵هزارمترمربعی، سبز و انباشته از درخت و درختچههای پرتقال آمریکایجنوبی، موز آفریقایی، پسته مرداب، قهوه و پاپایا. گلدانهای شیک با گیاهان گرانقیمت مانند «سئانسوریا»، «زاموفیلیا»، «برگ انجیری ابلق» و «مارانتا» نیز در گوشه و کنار گلخانه مرتب چیده شدهاند تا مشتریان خود را پیدا کنند.
«بشیر» یکی از کارگران افغانستانی گلخانه میگوید: «گلخانه استوایی ما مشتریان خاص خود را دارد. مشتریانی که یا میوهفروشیهای لوکس دارند یا مالک شیرینیفروشی و کافیشاپ هستند. البته مشتریهایی هم داریم که برای خریدهای شخصی و خانگی به ما مراجعه میکنند. خیلیهاشان تازه متوجه وجود این گلخانهها در اطراف تهران شدهاند و هر هفته راهی روستا میشوند. برایشان مانند تفریح و تجارت است.»
«گلنار» کارگر دیگری از گلخانه است و وظیفهاش راهنمایی مشتریان سختپسند. او میگوید: «گلخانههای روستا باعث شدهاند تا رفتوآمد به فیلستان زیاد شود. آنقدر که سطح روابط اجتماعی ساکنان آن رشد کرده است و بافت جمعیتی آن مانند دیگر روستاهای حـاشیـهای نیـسـت.»
بزرگترین گلخانه تهران کجاست؟
یکی از مهمترین روستاهای گلخانهای استان تهران، روستای فیلستان در شهرستان نامآشنای پاکدشت است. پاکدشتی که تاریخ کهن دارد و روایتهای بسیاری از گذار و مهاجرت اقوام مختلف از سرزمینهای دور و نزدیک به آن ثبت شده است. فیلستان از این قاعده تاریخی مستثنی نبوده و هنوز هم میشود ردی از تاریخ در آن نظاره کرد؛ از معماری شناسنامهدار و قدیمی آستان امامزاده جلیل(ع) تا قلعه یبر. روستایی خوشآبوهوا که خاک حاصلخیزش مزید بر علت شد تا کشاورزی و گلخانهداری در آن رونق بگیرد.
در واقع «فیلستان» نام بزرگترین ظرفیت گلخانهای ملی است که در جنوبشرقی نقشه فعلی تهران، جایی بین پاکدشت و ورامین واقع شده است. از جادهای بیدرخت در جنوبشرقی تهران به سمت ورامین حرکت میکنیم. ساعتی میگذرد و هنوز جاده بیدرخت ادامه دارد. حالا دیگر خبری هم از بافت شهری و مسکونی به شکل متداول در حاشیه آن نیست. به جایش تا چشم کار میکند، از دودکش کارخانه و کارگاههای بزرگ و کوچک صنعتی اطراف آن دودهای سیاه بالا میرود.
پیشتر میرویم. بعد از عبور از کنار کورههای آجرپزی سنتی با بناهای بلند و خشتی و زمینهای سبزیکاری شده، بالاخره تابلوی مقصد، این چنین نمایان میشود «به روستای سرسبز فیلستان خوش آمدید». روستایی با مساحت ۷۵۰هکتار که ۶هزار و ۸۵۰نفر جمعیت را در خود جا داده. هوایش برخلاف مناطق داخلی تهران، لطیف است و آفتاب به طرز عجیبی ملایم میتابد. مسیرمان را از گذرگاه حاشیهای روستا ادامه میدهیم. خیلی زود، سازههای گلخانهای با نماهای پلاستیکی- پلیمری که به مدل اسپانیایی شهرت دارند در فواصلی کوتاه از هم خودنمایی میکنند.
هنوز چشم از گلخانهای برنداشتهایم که گلخانهای دیگر در برابر دیدگانمان قد علم میکند. مقابل هریک از گلخانهها یا جمعیتی گلدان بهدست در رفتوآمد هستند و یا کامیونهایی انباشته از گل و گیاه دیده میشوند. تعداد گلخانهها قابلتوجه است؛ آنقدر که بهتدریج باورمان میشود اینجا در گوشهای از استان تهران، قطب گلخانهای کشور فعال است.
نظر شما