همشهری آنلاین، مهدیه زکیزاده: درمییابند که قرار نیست همهچیز در پایتخت کشور جمع شود و استعدادهای آنان در قوه از بین برود. این حرکت، روحیه امید، آیندهنگری، تلاش و پشتکار بیشتر در جوانان را تقویت میکند. از طرفی آشنایی با فرهنگها و لهجههای مختلف بر تقویت هویت ملی اثر فوقالعادهای دارد. در همین راستا انتشارات روایت فتح چندسالی است که ارادهاش را بر پرورش بیشتر استعدادهای شهرستانی و معرفی شهدا و قهرمانان جایجای ایران اسلامی بنا نهاده است. شهید «محمد احمدیجوان» یکی از این قهرمانهاست که در آستانه هفتمین سالگرد عروج او، برای رونمایی از کتاب زندگینامهاش بهنام «چهل روز انتظار» مراسمی در زادگاهش با حضور برخی مسئولان، نویسنده کتاب، خانواده شهید و جمعی از اهالی روستا برگزار شد.
چندخانه آنطرفتر از منزل پدری تنها شهید مدافع حرم بوشهر، «محمد احمدیجوان»، زینبیهای است که تاریخ تأسیساش برای همین چند روز اخیر است. دارالقرآن و حسینیهای هم که ۶-۵ سالی از قدمتشان میگذرد در جوار همین زینبیه قرار دارند. مردم روستا میگویند قرار بود اینجا بشود خانه محمد. بنایش نیمهکاره بود و زمینش بزرگ. مادر محمد دلخوش بود به اتمام خانه و عروسی پسر اما وقتی عزم محمد برای پیوستن به جبهه حق در سوریه جزم شد، در مسجد روستا زمیناش را وقف قرآن و دین کرد. امروز محمد نیست اما پدر و مادری که عاشق محمد و راه او هستند، خواسته پسر را به جان خریدند و خانه آرزوهای مادر را به دارالقرآن، حسینیه و زینبیه تبدیل کردند تا برای همیشه به نام محمدشان بماند. مراسم گرامیداشت سالگرد شهید و رونمایی کتاب هم در همین حسینیه ابالفضل العباس(ع) به همت کتابشهر بوشهر، نویسنده، دوستان محمد و جوانان روستای «باشی» و با همراهی انتشارات روایت فتح در استان بوشهر برگزار میشود. البته حضور غافلگیرکننده پیکر یک شهید گمنام محفل صمیمی محمد را عطرآگین کرده است.
شهید گمنامی از سال۱۳۶۷ میآمد و یادگار شلمچه بود. و پیامآور خوبی بود! که جوانان ایرانزمین در هر عصری شجاع و پرقدرت، ایثارگرانه حافظ میهنشان هستند. تشییع باشکوه شهید گمنام بر شانههای جوانان و نوجوانان بوشهر شکل تازهای پیدا کرد. نه از وزیر و وکیل خبری بود و نه از سنهای باشکوه و سالنهای شیک و رسمی. مهمانها همه دوستان و هم روستاییان محمد بودند. آنان که بزرگ شدن و مردشدنش را به چشم خویش دیده بودند. همانها که منتظر بهانهای بودند تا بعد از فراق ۷ساله باز از دوری محمد اشک بریزند و این مهمان ویژه بهترین بهانه بود.
بوشهر با رئیسعلی دلواریهایش اثباتشده
در این مراسم مهدی محمدخانی، مدیر انتشارات روایت فتح بوشهر را خطه رئیسعلی دلواری دانسته و میگوید: «این شهر مهد پرورش رئیسعلیها و احمدیجوانهاست و با چنین جوانمردهایی خود را به اثبات رسانده است؛ حالا نوبت ماست که برای این شهدا قلم بزنیم و راهشان را ادامه دهیم.» انتشارات روایت فتح در راستای اعتلای فرهنگ جهاد و شهادت درنظر دارد بهزودی کتاب زندگی شهیدان الیاس چگینی، محمد شیبانی و هادی طارمی را وارد بازار نشر کند.
توجه به فرهنگ، آیین و لهجه شهدا
محمد قاسمیپور، فعال حوزه تاریخ شفاهی و منتقد ادبی مهمان ویژه این مراسم است که در ادامه مراسم ضمن تجلیل از عزم راسخ خانواده و دوستان شهید بر ادامه دادن راه شهیدشان میگوید: «خوشحالم که روستای باشی در حاشیه همیشه نیلگون خلیجفارس این اراده را دارد که شناسای شهدایش باشد. همه ما دلخوشیم به تحقیق و تألیف کتاب و شناخت سیره، ما اهالی فرهنگ و همه آنها که کمک کردند باید خیلی خالص باشیم تا در مقابل همت و عزم آنها که کار عملی کردند و با شهادتشان خط سرخ روشنی را برای ما تبیین کردند، بتوانیم از اجر و پاداش کارمان بهرهمند شویم. بهعنوان کسی که چندین هزار کتاب در این حوزه خوانده باید بگویم کتاب «چهل روز انتظار» از معدود کتابهایی است که فرهنگ و محیط زیست و رشد نمو شهید را به خوبی نشان داده. من با مطالعه این کتاب تشنه این زیستگاه شدم. توجه خوب به فرهنگ، آیین و لهجه شهدا مهم است. زبان اکثر کتابها زبان معیار است. حفظ اصل بیان و لحن راوی در کتاب خانم عبدیزاده اصالت دارد. کمتر کتابی است که درآن به روایت اولشخص، آن هم خود شهید پرداخته شده باشد. این امتیاز زیادی برای کتاب «چهل روز انتظار» محسوب میشود. تقاضا دارم کتاب را حتما بخوانید.»
وی در ادامه میافزاید: «در این روستا رشدها و رویشهای زیادی اتفاق افتاده. درود بر خانواده شهید که این مکان مقدس را به یاد شهیدشان راهاندازی کردند. انشاءالله که مکانی باشد برای رشد بیشتر جوانان روستا. ما امروز در این مکان شاهد تولد یک کتاب هستیم. کتابی که حاصل تلاشها و همیاری و پایمردی بچههای بسیجی این روستاست. به لطف خدا انتشارات شناختهشده و وزینی چون روایت فتح که افتخارش خادمی برای شهداست، پای کار آمده و من مطمئنم بهزودی و با شناخت شهید محمد احمدیجوان به واسطه کتاب خوب خانم عبدیزاده در تمام کشور، هر کس که راهش به استان بوشهر میافتد سری هم به روستای باشی و گلزار شهدایش خواهد زد. من نگاه شهید احمدیجوان را در تمام زوایای این حسینیه میبینم. این حسینیه با عکسهای شهید احمدیجوان خودش به تنهایی یک موزه است. وجود جوانهایی که سرود خواندند و زیر تابوت شهید رفتند در این حسینیه چشمان ما را به مردانه درخشیدنشان روشن میکند. در این غروب جمعه و در حضور این شهید عزیز و گمنام قلبهامان را خالص میکنیم و از خدای شهید میخواهیم که ما هیچوقت راه را گم نکنیم و قِسم و سهمیه ما روشنایی دلمان باشد.» بعد از سخنرانی قاسمیپور مراسم با رونمایی از کتاب و تقدیر از خانواده و نویسنده کتاب و با حضور مدیر انتشارات روایت فتح، پدر و مادر شهید و نویسنده و جمعی از دوستداران شهید به پایان میرسد. حسنختام این مراسم این شعر میشود در رثای موطن: «سرزمینم ما برایت اشک مادر دادهایم/ای وطن! تو خوب میدانی که بهر بودنت/ نخلهای سوخته، گلهای پرپر دادهایم.»
مراسم رونمایی کتاب بهترین خاتمه را دارد و آن حضور نمایندههای انتشارات روایت فتح در خانه پدری شهید احمدیجوان است. تنفس هوایی که شهید از آن بهرهبرده، نشستن در اتاقی که سالها دفتر خدمات شهید و اتاق جلسات و انبار بسیجی بوده که برای راهاندازی و حفظش شبانهروز از وقت و مال و جانش گذشته لذتی داشت که شیرینیاش هرگز از زیر زبان این مهمانان نمیرود.
نظر شما