این سفر از چند حیث قابل تامل است: اول اینکه ورود کشورهای غیرعربی ایران و اندونزی به مسئله غزه، یک چارچوب دیپلماتیک و رسمی را برای پیگیری این مسئله شکل داده است.
دوم؛ مجالس بهدلیل نزدیکی به نهادهای غیردولتی و مردمی، امکان انسجامآفرینی بیشتری بین مردم داشته و بهطور عملی وقتی جریانهای نماینده افکار عمومی بهطور رسمی وارد عرصه دیپلماسی فشار به رژیم صهیونیستی میشوند، میتوانند اثرگذاری بیشتری از خود نشان دهند.
بنابراین با توجه به جمعیت 200 میلیون نفری اندونزی و 70 میلیونی ایران، سفر نمایندگان این کشورها به کشورهای همسایه فلسطین و رایزنی درباره مسئله غزه میتواند، نمادی از اعتراض چندصد میلیونی جمعیت ایران و اندونزی تلقی شود.
سوم آنکه آمریکا و رژیم صهیونیستی بهشدت در پی آن هستند تا جنبش مقاومت و بهطور خاص حماس را گروهی تروریستی جلوه دهند؛ بنابراین، هنگامی که هیات پارلمانی ایران، اندونزی و سوریه به موازات دیدار با کشورهای مهم و چارهاندیشی درباره مسئله فلسطین، با رؤسای مقاومت هم بهطور رسمی دیدار میکنند، در واقع به مشروعیت حماس دامن میزنند.
و چهارم؛ این حرکت پیش زمینهای شد برای انجام و تداوم حرکتهای مشابه که نتیجه حداقلی آن، به جنبش درآوردن افکار عمومی، شکسته شدن فضای رسانهای و سکوتی است که مجامع عربی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی اتخاذ کردهاند.
از سوی دیگر، افکار عمومی دنیا در حال توجه به مسئله فلسطین و همراهی با جنبش مقاومت و مردم غزه است که این مسئله در درازمدت، اوضاع را برای صهیونیستها سخت میکند.
نمونهای از تأثیر افکار عمومی را میتوان در رأی ممتنع و نه مخالف آمریکا به قطعنامه اخیر علیه رژیم صهیونیستی دید؛ بنابراین، بهنظر میرسد برای فعالترسازی و افزایش فشار افکار عمومی، باید از ساختارهای فرعی نظام بینالملل مانند اتحادیهها، مجامع و نهضتهای جهانی مانند جنبش عدمتعهد، سازمان کنفرانس اسلامی و... استفاده بیشتری کرد.
* رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و سوریه