همشهری آنلاین - ابوذر چهل امیرانی: امینالسلطان که با وجود بیسوادی، فردی زرنگ، باهوش و البته طماع در بین مردم و درباریان شناخته میشد، هر روز در مسیر خانهاش برای رسیدن به ارگ سلطنتی، در محلههای امیریه، منیریه و گلوبندک با کشاورزهایی روبهرو میشد که راه را برای خرید و فروش محصولاتشان شلوغ میکردند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید.
امینالسلطان که در مسافرت به باکو، مسکو و ایروان، کشاورزان و مردم را در یک میدان بزرگ دیده بود که همانجا محصولات کشاورزی را خرید و فروش میکردند، به فکر افتاد چنین مجموعهای در پایتخت بسازد. بنابراین قطعه زمینی که در نزدیکی دروازه شهرری یا دروازه عبدالعظیم(ع) داشت، به این کار اختصاص داد.
از آن پس کشاورزها بدون وارد شدن به محلههای مرکزی شهر، محصولات خود را در ورودی جنوبی شهر تخلیه میکردند و همان جا به مردم و مغازهداران میفروختند. بعد از مرگ امینالسلطان، پسرش «علیاصغر خان امینالسلطان» که لایقترین پسر از ۷فرزندش بود، به توسعه این میدان ترهبار پرداخت.
با توسعه شهر، خانههای زیادی در اطراف این میدان ساخته شد و زمزمه خارج کردن آن از بافت شهری به گوش رسید؛ چون شلوغی، ترافیک و ازدحام جمعیت در این محدوده به اوج رسیده بود. شهرداری و پلیس تهران برای سامان دادن به این وضعیت، در دهه۵۰ تصمیم به انتقال این مرکز به بیرون از شهر گرفتند. این کار به خاطر مخالفت حجرهدارها سالها طول کشید تا اینکه کلنگ ساخت میدان مرکزی میوه و ترهبار، سال۱۳۶۹ به زمین خورد و سال۱۳۷۴ افتتاح شد.
نظر شما