این اظهار نظر سردار رویانیان، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا در آخرین روز دیماه به همراه سخنان رئیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ در هفته هوای پاک را شاید بتوان بیپردهترین موضعگیری مسئولان در مورد وضعیت خودروهای ساخت داخل دانست. سرهنگ سیدهادی هاشمی، با بیان اینکه یکی از شرکتهای خودروسازی داخلی، با برداشتن مخزن بنزین برگشتی از محفظه احتراق خودرو و قرار دادن شیلنگ به جای آن، باعث ورود بخار سمی و سرطانزای بنزین به هوا میشود، از بیتفاوتی این خودروساز نسبت به این مسئله خبر داد؛ «این خودروها علاوه بر آلودهکردن هوا، همچنان در آتش میسوزند.
به این شرکت خودروسازی تذکر دادهایم اما همچنان به تولید این خودروها ادامه میدهد.»البته پیش از این هم رویانیان از ناامنی خودروهای وطنی سخن گفته بود: «از نظر ما هیچکدام از خودروهای تولید داخل امن نیستند و درصورتی که تا پایان سال ۱۳۸۷ خودروسازان داخلی راهکاری برای امنکردن خودروهایشان پیدا نکنند ما خودروهای غیرایمن را به مردم معرفی میکنیم.»
چالش در مورد کیفیت خودروهای ساخت داخل البته داستان جدیدی نیست؛ آتش گرفتن تعدادی خودروی پژو405، نقصهای فنی متفاوت بسیاری از خودروهای صفرکیلومتر، دودزا بودن خودروها، مصرف زیاد بنزین و... همه و همه از مواردی هستند که خودروسواران ایرانی مدتهاست با آنها دست به گریبانند. اما اظهارات اخیر مقامات پلیس کشور که خودروهای ایرانی را رسما به ناامن بودن متهم میکنند، این ماجرا را وارد مرحله جدیدی میکند.
متهم ردیف اول تصادفات ایرانی کیست؟
ایران یکی از حادثهخیزترین نقاط دنیاست. در مورد زلزله و سیل حرف نمیزنیم؛ صحبت از تصادفات رانندگی است که پس از عوارض قلبی، دومین علت مرگومیر ایرانیان است؛ تصادفاتی که براساس اعلام سازمان بهداشت جهانی سالانه جان یک میلیون و ۲۰۰هزار نفر را در جهان میگیرد و ایران با داشتن حدود یکصدم جمعیت جهان، یکچهلم این مرگها را بهخود اختصاص داده است. مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی کشور تعداد کشتهشدگان حوادث رانندگی در سال گذشته را نزدیک به ۲۳هزار نفر اعلام کرده است در حالی که در سال ۲۰۰۷ در کل کشورهای عضو اتحادیه اروپا کمتر از ۴۸ هزار نفر جان خود را بر اثر تصادفات رانندگی از دست دادهاند.
از آنجا که همواره افرادی در خودرویی مینشینند و در جادهای حرکت میکنند، طبیعی است که کارشناسان، خطای انسانی، نقص فنی خودرو و ایمننبودن و نقص جاده را سه عامل مؤثر بر تصادف میدانند. هرکدام از این عوامل را میتوان به ریزفاکتورهای دیگری چون رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی، نبستن کمربند ایمنی، سرعت و سبقت غیرمجاز، خوابآلوده بودن راننده و... تقسیمبندی کرد.هرکدام از این عوامل در جای خود قابل بررسی هستند اما سؤال اینجاست که اگر «تصادفات جادهای در ایران 20برابر میانگین جهانی است» عامل خطای انسانی را -که همواره ادعا میشود بیشترین نقش را در تصادفات ایرانی دارد- تنها باید در رانندگی رانندگان جستوجو کنیم یا میتوان ردپایی از این خطا را در خودروهای ساخت داخل نیز مشاهده کرد؟
خودروهایی که بهطور معمول در همان 20هزار کیلومتر اولی که از حیاتشان میگذرد محتاج مراجعه به نمایندگیهای فنی هستند؛ آن هم نهتنها بهمنظور معاینه و تستهای ادواری معمول بلکه برای تعویض قطعاتی که در همین مدت کوتاه مشکلدار شدهاند؛ خودروهایی که آخرین ردهبندی کیفیت خودروها حاکی از آن است که باکیفیتترینشان (بنز E280ه) 40نمره منفی دارد و 4 خودروی پژو روآ، پراید صبا، پراید پارس خودرو و پراید 141 که میتوان آنها را پرتیراژترین نامید از نظر کیفی در «حداقل سطح قابلقبول» قرار گرفتهاند.
داستان کیفیت خودروهای ساخت داخل اکنون به جایی رسیده است که با وجود انحصاریبودن بازار و حمایت همهجانبه از صنعت خودروسازی با توجیه درآمدزایی و نقشداشتن در تولید ناخالص ملی، کمکم مورد اعتراض مسئولان قضائی مملکت هم قرار گرفته است. دادستان کل کشور رعایت مسائل ایمنی را ضروری میداند و معتقد است خودروسازان «باید» دقت و کنترل لازم را در ساخت خودروها داشته باشند تا خودروی آنها از استانداردهای لازم برخوردار شود.
رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور نیز به یک شرکت خودروسازی اولتیماتوم میدهد درصورتی که مشکل موجود در کمربند ایمنی خودرو تولیدی آن شرکت حل نشود، پلیس از شمارهکردن این نوع خودرو امتناع میکند.در چنین شرایطی است که خودروسازان و مسئولان امنیت راهها در کشور مرتبا توپ را به زمین یکدیگر میاندازند تا خود را از اتهام مقصر اصلی بودن در تصادفات جادهای مبرا کنند؛ «اعتقاد داریم هیچ جادهای در کشور حادثهخیز نیست و اگر با سرعت مطمئن و تجهیزات مورد نیاز در این جادهها حرکت کنیم، نباید تصادفی رخ دهد»؛ این را معاون وزیر راه و ترابری میگوید.
در مقابل مدیرعامل سایپا انعکاس اخباری مبنی بر بروز تصادف بر اثر ایمننبودن خودروها در رسانهها را اجحافی در حق صنعت خودروی کشور عنوان میکند؛ « از 17 هزار و 472 مورد تصادف صورتگرفته در سال گذشته کمتر از یکدرصد مربوط به نقص فنی خودرو بوده است.»اما حتی بذرپاش هم با وجود آنکه اظهارنظرها در مورد نقش خودروهای داخلی در تصادفات را اطلاعاتی نادرست ارزیابی میکند، معترف است که « نبود ترمز ABS از عمده عوامل تصادف خودروها در تقاطع و پیچها بوده است».
حال سؤال اینجاست که چند درصد از خودروهای ساخت داخل بهصورت پیشفرض مجهز به ترمز ABS هستند؟ کدام خودروساز داخلی به ازای نصب چنین تجهیزاتی خودروی خود را به اسم تیپ 2و3 و 4 و... با چندمیلیون اختلاف قیمت در اختیار مصرفکنندگان عزیز نمیگذارد؟ همان ترمزی که خودروسازهای خارجی روی اکثر محصولات تولیدیشان بهعنوان یک استاندارد پایه نصب میکنند و تحقیقات انجام شده در «مرکز تحقیقات تصادفات رانندگی» دانشگاه «موناش» استرالیا نشان میدهد که استفاده از سیستم ABS ترمز احتمال وقوع تصادفات رانندگی را تا ۳۵درصد کاهش میدهد.
سهم امنیت از صنعت ملی
ما میخواهیم صنعت خودروسازی داشته باشیم. ما قصد داریم خودروی ملی تولید کنیم و این درحالیاست که صنعت خودروسازی در جهان، یک صنعت «فراملی» به شمار میرود و کشورهای صاحبنام در تولید خودرو برای بالاتربردن کیفیت خودرو، مونتاژ برخی مدلهای خود با قطعات تولیدی خارجی را در دستور کار دارند.
در چنین شرایطی حداقل توقع موجود از صنعت خودروی کشور آن است که رعایت ایمنی در تولید محصولات را سرلوحه کار قرار دهند.
فراموش نکنیم این مردم هستند که هزینه رشد صنعت خودرو در کشور را میپردازند؛ صنعتی که تنها با انحصار بازار است که به حیات خود ادامه میدهد؛ بنابراین حق طبیعی هر ایرانی است که بخواهد در قبال پول کلانی که میپردازد خودرویی سوار شود که بیدلیل آتش نگیرد، از دود اگزوزش خفقان نگیرد، دو برابر استاندارد، بنزین نسوزاند، با کوچکترین ضربه به آهنپاره تبدیل نشود و با اولین ترمز محکم، جای سقف و چرخهایش عوض نشود.