برنامههای آموزشی لازم را برای ارتقای فرهنگ و سواد تغذیهای جامعه اجرا کند و منابع اعتباری لازم را برای تولید، تامین، توزیع و مصرف مواد غذایی برای دستیابی به سبد مطلوب غذایی را طی برنامه توسعه چهارم اختصاص دهد و اقدامات لازم را برای ترویج غذای سالم در قالب میان وعده غذایی دانشآموزان و کمک غذایی به اقشار نیازمند انجام دهد. اکنون با گذشت نزدیک به 4 سال از شروع اجرای برنامه توسعه چهارم باید دید دولت تا چه اندازه توانسته است این الزام قانونی را اجرا کند.
برای بررسی این موضوع به سراغ پریسا ترابی، رئیس اداره بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت رفتیم که از شروع اجرای این برنامه در وزارت بهداشت در این حوزه فعالیت دارد، گر چه اداره کل بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت به یک اداره تنزل جایگاه داد اما هنوز رسیدگی به امور تغذیه در این وزارتخانه به فراموشی سپرده نشده است.
- براساس قانون برنامه توسعه چهارم قرار بود، سبد غذایی مطلوب ایرانیان، تدوین و معرفی شود، آیا این کار انجام شده است؟
بله، سبد غذایی مطلوب برای همه گروههای سنی شامل کودکان یک تا 2 سال، کودکان 3 تا 6 سال، افراد 8 تا 18 سال، گروه سنی 18 تا 60 سال که بزرگسالان هستند و گروه سنی 60 سال به بالا که سالمندان هستند بهطور جداگانه تعریف شده است. یک سبد غذایی جداگانه نیز برای گروه مادران باردار تنظیم شده است. قرار بود، این سبد غذایی از سوی، وزارت رفاه، وزارت بازرگانی و دستگاههای مختلف دیگر اجرایی شود و علاوه بر اصلاح سرانه مصرف مواد غذایی در کشور، گروههایی که بهعلت مشکلات مالی امکان تهیه سبد غذایی مطلوب را ندارند، مورد حمایت قرار گیرند.
- محتوای سبد مطلوب غذایی تعریف شده چیست؟
سبد غذایی مطلوب برای هر یک از گروههای سنی مختلف بهصورت جداگانه تعریف شده است، این سبد غذایی براساس غذاهای اصلی طراحی شده است، اگر بخواهیم سبد غذایی مطلوب تمام گروههای سنی را تشریح کنیم بحث طولانی میشود. اما میتوان سبد غذایی مطلوب بزرگسالان را بهعنوان یک معیار میانگین معرفی کرد، منظور از بزرگسالان، گروه سنی 18 تا 25 سال و 25 تا 60 سال است که بهعنوان معیار اصلی و استاندارد در نظر گرفته میشود، البته در هر خانواده ممکن است یک کودک یا سالمند نیز باشد، به همین علت این معیاراستاندارد را میتوان بهعنوان سبد مطلوب غذایی مطلوب و میانگین برای هر فرد در یک خانواده معرفی کرد.
براساس این سبد غذایی، هر فرد ایرانی باید روزانه 320 گرم نان، 100 گرم برنج، 20 گرم ماکارونی، 26 گرم حبوبات، 70 گرم سیب زمینی، 280 گرم سبزی، 260 گرم میوه، 48 گرم گوشت قرمز، 50 گرم گوشت سفید، 24 گرم تخم مرغ، بین 225 تا 240 گرم شیر یا لبنیات، 35 تا 40 گرم روغن و 40 تا 50 گرم قندوشکر مصرف کند. این میزان تخمینی برای یک سبد غذایی مطلوب است، البته در سبد غذایی مطلوب ایرانیان که براساس قانون برنامه توسعه چهارم باید تا سال 88 برای هر فرد ایرانی اجرایی شود، جزئیات بیشتری در سبد غذایی هر فرد ایرانی از جمله میزان مصرف مغزها، چای یا ماهی هم آمده است.
در این برنامه الگوی عرضه مواد غذایی در سال 83 مشخص شده و مشخص شده است که تا سال 88 باید به چه الگوی عرضه مواد غذایی در کشور برسیم، مهمترین موضوعی که در الگوی مصرف مواد غذایی ایرانیان در سال 83 وجود دارد و بیشترین تفاوت را با الگوی مواد غذایی مطلوب نشان میدهد، میزان بالای مصرف نان و غلات است که حتماً لازم است، تعدیل شود و از طرفی باید میزان مصرف گروه میوهها و سبزیها در کشور افزایش یابد؛ البته این افزایش بهطور سریع اتفاق نمیافتد و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم، میزان متوسط مصرف میوهها در کشور یک دفعه از 40 گرم به 60 گرم افزایش یابد؛
انتظار ما این است که هر سال یک گرم یا دو گرم، میانگین مصرف هر کدام از این گروههای غذایی اصلاح شود تا به حد مطلوب برسیم. برای برنامه پنجم توسعه هم باید وزارت بازرگانی و وزارت جهاد کشاورزی مشخص کنند که در این مدت پنجساله چهارم چقدر به اهداف برنامه رسیدهاند و انتظار داریم تا پایان برنامه توسعه پنجم در سال 88 به چه میزان برسیم. این اطلاعات را ما در وزارت بهداشت نداریم و این 2 وزارتخانه هستند که براساس این الگوی تعریف شده میزان واردات و عرضه مواد غذایی را درکشور تعیین میکنند.
- آیا وزارت بازرگانی وضعیت عرضه مواد غذایی و میزان متوسط مصرف مردم را در هر یک ازگروههای غذایی اعلام کرده است؟
نه متأسفانه، وضع موجود مصرف مواد غذایی در هیچیک از این اقلام به وزارت بهداشت اعلام نشده است.
- اما حتماً میزان سرانه مصرف را در سال پایه که ابتدای سال 83 است در اختیار دارید؟
بله، اما در مورد آن هم با اعداد متفاوتی مواجه هستیم، مثلاً در مورد آرد یا نان اعداد مختلفی بین 140 تا 160 کیلوگرم در سال مصرف اعلام شده است، اما بهطور مشخص میتوان گفت متوسط میزان مصرف آرد یا نان توسط هر ایرانی 160 کیلوگرم در سال بوده است، که انتظار داشتیم در سال 87 به 153 کیلوگرم کاهش یابد که نشد. در این جدول البته معیار اندازهگیری با معیار جدول استاندارد که گرم در روز بود تفاوت دارد. معیار میزان متوسط مصرف بر حسب کیلوگرم در سال تعیین شده است که برای مقایسه باید این دو مقیاس به هم تبدیل شوند.
میزان متوسط مصرف برنج در سال 83 حدود 37 کیلوگرم در سال بوده است، سیب زمینی 40 کیلوگرم، حبوبات 7 کیلوگرم، قندوشکر 26 کیلوگرم، گوشت قرمز 8.11 کیلوگرم، گوشت مرغ 5.16 کیلوگرم، ماهی 7 کیلوگرم، تخم مرغ 2.9 کیلو و شیر90 کیلوگرم مصرف سرانه هر ایرانی در سال 83 بوده است. انتظار میرفت میزان متوسط مصرف لبنیات نیز در سال 87 به حدود 113 کیلوگرم برسد که باید مسئولان وزارت بازرگانی و جهادکشاورزی اعلام کنند آیا به این رقم رسیدهایم یا نه.
- مسئله دیگر گروههایی هستند که توان تامین مواد غذایی را براساس جدول استاندارد و تعریف شده دارند، اما سواد و اطلاع کافی ندارند که چه غذایی را و به چه میزان مصرف کنند تا سالمتر باشند. وزارت بهداشت برای اطلاع رسانی در این زمینه چه اقدامی انجام داده است؟
یکی از مسئولیتهای اداره بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، فرهنگسازی برای ارتقای سواد تغذیهای مردم است، یکی از اقداماتی که انجام میدهد نیز همین است که از طریق دانشگاههای علوم پزشکی انجام میشود. این آموزشها بهصورت آبشاری به کارشناسان تغذیه ستاد دانشگاهها منتقل میشود و از آنجا به کارشناسان تغذیه سطوح پایینتر منتقل میشود و در ادامه به محیطیترین سطوح گسترش مییابد تا به مردم برسد. کتابهای آموزش تغذیه را هم برای پزشکان خانواده و گروههای مختلف تهیه کردهایم و در حال تهیه کتب دیگر برای سایر گروهها هم هستیم. یکسری اطلاعات سواد تغذیهای نیز ازطریق رسانهها مثل رادیو، تلویزیون و نشریات هم در اختیار عموم مردم قرار میگیرد.
- نمی شود کار آموزش تغذیه سالم را به بخش خصوصی مانند انجمنها سپرد تا مشکلات اعتباری آن حل شود؟
بله، البته این کار بهصورت مقطعی و موردی ازسوی برخی سازمانها و دستگاههای مختلف با مشاوره وزارت بهداشت انجام شده اما بسیار پراکنده و موردی بوده است، تلاش ما بیشتر این است که این آموزشها از طریق شبکه بهداشتی کشور و وزارت بهداشت در اختیار همه مردم قرار گیرد که باید از طرف وزارت بهداشت تامین بودجه شود.