که دولت جورج بوش در طول 8 سال زمامداری خود بر کاخ سفید به کار میگرفت و با اعمال سیاست چماق و هویج بهدنبال دستیابی به اهداف خود بود. بهکارگیری اصطلاحاتی نظیر مذاکرات سخت و مستقیم در بیانیه اخیر کاخ سفید نشان میدهد عواملی که در تنظیم سیاست بوش و در روابط این کشور با منطقه خاورمیانه و جمهوری اسلامی ایران نقش داشتند، در تنظیم سیاست خارجی دولت اوباما نیز بیتاثیر نیستند. بنابراین، این موضعگیری اولیه دولت اوباما را باید در ادامه مواضع دولت بوش دانست که بر استمرار فشارها و تحریمهای یکجانبه تاکید میکرد.
این بیانیه اگر چه ظاهرا به انجام مذاکره بدون پیش شرط با ایران اشاره دارد اما جمله «اگر ایران از برنامه هستهایاش دست بردارد» عملا پارادوکسی مشهود را به نمایش میگذارد و پیش شرطی را برای انجام مذاکره با ایران قائل میشود که ایران هیچگاه زیر بار آن نرفته است.
بارها از سیاستمداران دولت بوش در هر ردهای شنیده شده است که اگر ایران از غنیسازی اورانیوم دست بردارد از مشوقهایی چون عضویت در سازمان تجارت جهانی یا سرمایهگذاریهای مشترک در ایران بهره خواهد برد.
این نوع سخنان تکراری مؤید این است که برخی اصول در سیاست خارجی آمریکا غیرقابل تغییر هستند و با جابهجایی اشخاص در کاخ سفید، سیاستها تغییر نمیکند. اگر بخواهیم مصداق دیگری برای تغییرناپذیری سیاست سلطه گری ایالات متحده ذکر کنیم باید به همان سخنرانی اوباما اشاره داشته باشیم که در صحبتهای اولیهاش حمایت جدی از رژیم صهیونیستی را بهعنوان نقطه هدف در سیاست خارجی منطقهای آمریکا مورد تاکید قرار داد.
این سخنان متاثر از سیاست سلطه جهانی آمریکا برای مناطقی از دنیاست.
دولت اوباما باید به این نکته توجه کند که توقف غنیسازی یک خط قرمز برای ایران است و اگر بنا بود ایران از حقوق هستهای خود چشم بپوشد، این همه هزینه برای چه بود؟
بهنظر میرسد آمریکا اگر سیاستهای منطقی و عاقلانهتری در پیش بگیرد، در حل بحرانهایی که با آن دستوپنجه نرم میکند، موفقتر خواهد بود. پایداری بر اصول جمهوری اسلامی ایران یک مطالبه ملی و خواست عمومی مردم ایران است و مواضع ایران همان مواردی است که قبلا بر آنها تاکید شده است.
باراک اوباما درصورتی که بهدنبال عمل به شعار «تغییر» است، باید از تحریمهای یکجانبه ایالات متحده شروع کند و از تلاش برای کشاندن دیگر کشورها به جمع حامیان تحریمها علیه ایران دست بردارد.
* نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی