در دوران جنگ از ناحیه پا، شکم و کتف آسیب دیده و نباید مسافت زیادی را با پای پیاده طی کند. با این وجود، وقتی از مشکلی در محله جلیلی باخبر می‌شود، به‌سرعت خود را به آنجا می‌رساند تا آستین بالا زده و برای حل آن کاری کند.

حیدر زال

همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: زمان انقلاب سن کمی داشت، اما در فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد. وقتی که جنگ شد، در کلاس‌های آموزشی امدادرسانی به مصدومان شرکت کرد که در مساجد امام زمان(عج)، موسی‌بن‌جعفر(ع) و یوم‌الغدیر برگزار می‌شد.

«حیدر زال» با همین تخصص، آن‌هم در ۱۴سالگی به جبهه اعزام شد و در عملیات‌های والفجر مقدماتی، والفجر یک و ۴ به‌عنوان امدادگر خدمت کرد. حین کمک‌رسانی به زخمی‌ها، نحوه امدادرسانی به جانبازان را به رزمنده‌ها آموزش داد تا اینکه سال۱۳۶۵ در عملیات والفجر۸ ‌آرپیجی به‌دست گرفت و در همین عملیات، در منطقه فاو به درجه جانبازی نائل آمد. پس از جنگ، مثل مردم عادی به کار و زندگی‌اش برگشت و از همان سال، پیگیر نیازهای شهری ساکنان محله جلیلی شد.

اهالی گردن من حق دارند

متولد ۱۱تیر سال۱۳۴۷ است و خیلی‌ها از جانبازی او بی‌خبرند. ارتباط گرم و صمیمی با اهالی و کاسبان محله جلیلی دارد و مدام از آنها درباره مشکلات محله و خواسته‌های شهری‌شان می‌پرسد. تعصب زیادی به این محله منطقه۱۷ دارد و وقتی علت را می‌پرسیم، می‌گوید: «در محله جلیلی به دنیا آمده‌ام و رسیدگی به مشکلات این محله و ساکنانش را وظیفه خودم می‌دانم.»

او ادامه می‌دهد: «جلیلی از محله‌های قدیمی منطقه است و زمانی که بخش‌هایی زیادی از این منطقه‌ آباد نشده بود و بیشتر زمین‌ها کشاورزی بودند، خانواده‌های زیادی در اینجا زندگی می‌کردند. این خانواده‌ها گردن ما حق دارند. آنها در برهه‌های مختلف پای نظام ایستادند و شایسته امکانات بیشتری هستند. در زمان انقلاب حضور چشمگیری در راهپیمایی‌ها داشتند و در دوران دفاع‌مقدس هم شهیدان زیادی تقدیم اسلام کردند. هرجا به کمک‌های مردمی نیاز بوده، همین خانواده‌های کم‌بضاعت مشارکت جدی داشته‌اند.»

شناسایی مشکلات ریز، اما خطرناک

شمارش کارهایی که با پیگیری زال در محله جلیلی انجام و سبب رفاه اهالی شده، آسان نیست. خودش نیز دوست ندارد درباره آنها حرف بزند، اما وقتی از بازارچه محلی جلیلی و برخی خیابان‌ها به‌سرعت عبور می‌کند، مشخص می‌شود که خیال او از این نقاط راحت است و می‌داند آنجا مشکلی وجود ندارد.

در همین گشت‌زنی‌ها، گاهی به‌یکباره در نقطه‌ای از محله توقف و اطراف را بررسی می‌کند. همین ویژگی بارز زال است، یعنی مشکلات یا نقص‌هایی را در محله شناسایی و پیگیری می‌کند که شاید از نگاه دیگران موضوعی جدی نباشد، اما از نگاه او خطری است که می‌تواند جان یکی از هم‌محله‌ای‌هایش را به خطر بیندازد. نمونه‌اش، دیدن زائده‌ای کوچک در پل فلزی ابتدای یکی از کوچه‌هاست. این زائده از نظر او می‌تواند منجر به پنچر شدن یا پارگی لاستیک خودرو یکی از اهالی شده و آنها را به دردسر بیندازد. حتی زال به این موضوع فکر می‌کند که این زائده، احتمال زمین خوردن کودکان یا افراد مسن را افزایش می‌دهد.

در بخش دیگری از محله، سراغ ۲سطل زباله می‌رود که اطرافش را شیرابه دربرگرفته است. سطل‌ها را به‌دقت بررسی می‌کند تا بداند سوراخ هستند یا خیر. سپس از بی‌توجهی برخی افراد و کسبه به نظافت محله گلایه می‌کند که با قراردادن پسماندها در کنار سطل زباله، سلامتی دیگران را به خطر می‌اندازند.

او که بازنشسته شرکت گاز است، پیگیری مشکلات مردم را به خانه‌نشینی ترجیح می‌دهد. اهالی هم بلافاصله با دیدن او، سراغش رفته و درخواست‌های شهری خود را به او اعلام می‌کنند. در برنامه‌های زال، برگزاری کلاس برای آشنایی بچه‌محل‌ها با مضرات مصرف موادمخدر و افزایش امکانات سرای محله وصفنارد برای خدمات‌دهی به کودکان سندروم داون قرار دارد.

جانباز دفاع مقدس در میدان محله |  مشکلات ریز و درشت ندارند؛ باید رفع شوند

شهادت بچه انقلابی‌ها در جبهه

مدام در حرف‌هایش به شهدای انقلاب و دوران دفاع‌مقدس اشاره می‌کند و اسم تک‌تک جانبازان و شهدای محله را می‌داند. می‌گوید: «افتخار خانواده‌های محله جلیلی این بود که فرزندان‌شان در راه انقلاب شهید یا مجروح شوند. بعضی از بچه‌محل‌ها هم که در مبارزات انقلابی شرکت داشتند، اما آن زمان مجروح یا شهید نشدند، در دوران دفاع‌مقدس به این افتخار دست پیدا کردند. نمونه‌اش شهید «حسن قلی‌زاده» بود. ساواکی‌ها بارها برای دستگیری‌اش به محله آمدند و نتوانستند کاری از پیش ببرند. او بعد از پیروزی انقلاب فرمانده پایگاه بسیج مسجد امان زمان(عج) شد و در زمان جنگ به جبهه رفت و به شهادت رسید.» البته  برادر همسرش نیز همین سرنوشت را داشته است؛ شهید «محرمعلی مقدم» بارها تحت تعقیب ساواک قرار گرفت، اما زنده ماند تا در دوران جنگ به شهادت برسد.

تربیت در خانواده‌ای شهیدپرور و انقلابی

پدرش کارگری ساده بود و مادرش سواد قرآنی داشت. با این وجود فرزندان خود را صالح بار آوردند. «عباس» در دوران دفاع‌مقدس شهید شد و «مجتبی» لباس روحانیت پوشید و مدتی هم امام جماعت مسجد موسی‌بن‌جعفر(ع) بود. «حیدر» هم کارشناسی الهیات دارد و گرایش او فقه و حقوق اسلامی است.

شهید عباس زال، ۱۳بهمن سال۱۳۴۸ به دنیا آمد. تا دوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند و سپس به عنوان امدادگر بسیجی به جبهه رفت تا اینکه ۲۰دی سال۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد. امسال به مناسبت سی‌وششمین سالگرد شهادت وی، آیین نام‌گذاری یکی از کوچه‌های محله جلیلی به نام ایشان در مسجد یوم الغدیر برگزار شد. شهردار منطقه۱۷ در این مراسم با اشاره به بخشی از وصیتنامه شهید عباس زال گفت:‌ «این شهید بزرگوار در وصیت‌نامه خود نوشته چشم‌هایم را باز بگذارید که گمراهان بدانند من از روی شناخت و آگاهی این راه را انتخاب کردم.»

جانباز دفاع مقدس در میدان محله |  مشکلات ریز و درشت ندارند؛ باید رفع شوند
آیین نامگذاری کوچه شهید عباس زال

کد خبر 738919

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha