این خبر که از سوی مهر و ایونا منتشر شد، میتواند سرآغازی برای لغو طرح بیمه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی در سراسر کشور باشد.
سال گذشته رئیس سازمان بهزیستی کشور با اعلام خبر بیمه زنان سرپرست خانوار اجرای این طرح را یکی از پیشروترین طرحهای این سازمان برای کاستن از مشکلات زنان سرپرست خانوار کشور دانست.
ابوالحسن فقیه، هدف از اجرای این طرح را جهتدهی به فعالیتهای حمایتی برای توانمندسازی افراد تحت پوشش سازمان عنوان کردهبود و گفته بود که 34 هزار زن از این طرح برخوردارشده و بیمه آنان از مهر ماه 86 محاسبه میشود.
حالا با یک چرخش ناگهانی معاون اجتماعی سازمان بهزیستی استان خراسان رضوی از لغو این نوع بیمه خبر میدهد، بدون اینکه حتی دلیلی برای آن بیان کند.
فسخ یکسویه
نکته دیگری که در این خبر از سوی طاهری بختیاری، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی خراسان رضوی، منتشر شده این است که در همین راستا بیمههای این افراد بهخودشان مسترد میشود.
به این ترتیب بهنظر میرسد که سازمان بهزیستی این قرارداد را یکسویه برهم زدهاست؛ به این معنا که بدون در نظر گرفتن خواسته این گروه از زنان برای خاتمه پیدا کردن ماجرا حق بیمهها را به افراد برمیگرداند. این برگرداندن احتمالا تنها برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت است؛
چرا که ممکن است مدتی بعد، این پرسش مطرح شود که پس حق بیمههایی که برای این چند ماه پرداخته شد، به چه سرنوشتی دچار شد؟بهترین و آسانترین راه برای جلوگیری از شکل گرفتن این پرسش، واریز کردن حق بیمهها به حساب افراد است که همین راه حل نیز توجه مسئولان سازمان را جلب کردهاست.
نگاه ارباب رعیتی
وقتی دولت حقی را برای افراد متصور میشود، باید بپذیرد که با ایجاد این حق، افراد را صاحب آن دانسته است و نمیتواند به همین راحتی حق داده شده را بازپس بگیرد.
این تصور که دولت حق بیمه را بهعنوان صدقه پرداخت کرده و حالا به هر دلیلی، دیگر دلش نمیخواهد این شیوه را ادامه دهد و میتواند با میل ملوکانه به راحتی حقی را که داده سلب کند چندان منطقی بهنظر نمیرسد.
صاحبان این حق و حقوق را نمیبایست به همین راحتی به حال خود رها کرد و با نگاه ارباب رعیتی یا پدرسالارانه تصمیم به برهمزدن قراردادگرفت، آن را به هم زد و صاحب حق را در جریان هم قرار نداد یا حتی از او نظرخواهی هم نکرد.
زنان سرپرست خانوار کشور ما آنچنان درگیر مسائل و مشکلات معیشتی هستند که شاید هرگز متوجه این تبادلات نشده باشند. آنها نان شب میخواهند تا شکم خود و فرزندانشان را سیر کنند، نگاهشان به زندگی روزانه و روزمره است از این پله تا اون پله فرجه.
شاید هیچکدام از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی به هفته یا ماه آینده هم فکر نکنند چه رسد که به آینده دور 15-10 سال دیگر بیندیشند و با دقت خبرهای این نوع بیمه را دنبال کنند، شاید حتی اگر پول حق بیمهشان را هم بعد از فسخ قرارداد به حسابشان واریز کنند حتی از خودشان نپرسند که این پول از کجا رسیده، بلافاصله پول را به هزینههای کمرشکن زندگیشان بزنند و از یاد ببرند که قرار بوده بیمه شوند.
این گروه از زنان نیازمند حمایت و دفاعند، نیازمند نگاهی دقیق و دلسوزند تا از سر مسئولیتاندیشی به فکرشان باشد و بهدنبال مطالبه حق و حقوقشان بدود، اینکه امروز وعده بدهیم و سال دیگر وعده را باد با خود ببرد و عهدش به یاد نماند، شایسته این زنان نیست.
هیاهو برای هیچ
سال گذشته طرح بیمه زنان سرپرست خانوار با سروصدای زیادی آغاز شد؛ سروصدایی که همه نشان از این میداد که کسی، از سر دلسوزی خواسته گرهی از هزار گره این گروه از افراد آسیبپذیر کشور بگشاید، حالا یک سال نشده همه قرارها برهم خورد؛ این یعنی هیاهو برای هیچ؟