پس یکی شد نویسنده و تهیه کننده و دیگری شد کارگردان. طرح به گروه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ارائه شد. سپس طرح تغییرهایی کرد و شد طرحی درباره زنان خاص در انقلاب و ایام دفاع مقدس. تحقیقات شروع شد. اواخر سال 86 کلید کار زده شد و مستند «یک روز، یک زن» متولد شد.
زهرا مشتاق، نویسنده و تهیه کننده این برنامه مستند، درباره ایده اولیه کار میگوید: «در ابتدا طرح اولیه مربوط به زنانی بود که شغل خاصی داشتند؛ غسال یا راننده. ما طرح را به گروه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ارائه دادیم. قرار شد که طرحها مبنی بر نیاز همان گروه نوشته و ساخته شود. بنابراین تصمیم گرفتیم زنانی را انتخاب کنیم که زندگیشان مرتبط به انقلاب و جنگ باشد.»
سؤالی که اینجا مطرح میشود به انتخاب کارگردان و نویسنده بر میگردد،اینکه چرا قشر زنان را برای این مستند انتخاب کردهاند.
وحید زارعزاده، کارگردان مجموعه یک روز، یک زن، درباره این انتخاب میگوید: «فضای جنگ، فضایی مردانه است. هرچه هم در این مدت از جنگ گفته شده، مردانه بوده و دنیای مردان را شامل میشده. اگر در این برنامهها درباره نقش زنان در جنگ هم صحبت شده باشد، پرستاری، پزشکی و پشت صحنه جنگ مد نظر بوده است.»
با توجه به اینکه جنگ دنیای مردانهای است، سؤال بعدی این است که آیا تعداد زنانی که در جنگ حضور داشتند، اینقدر بوده که بتوان از آن یک مستند جذاب ساخت؟
پوستر مجموعه مستند «یک روز، یک زن»
زهرا مشتاق، که محقق برنامه هم هست، دراین باره میگوید:«تمام کتابهایی را که درباره جنگ نوشته شده و تمام کتابهایی را که حوزه هنری درباره جنگ چاپ کرده بود، خواندیم. نزدیک به سی خانم را که در جنگ شرکت کرده بودند، انتخاب کردیم. اما وقتی که به سراغشان رفتیم بعضی از آنها مایل به حرف زدن نبودند یا درگیر بودند؛ در نهایت به ده زن رسیدیم.»
اما متنها بر چه اساسی نوشته شده است؟ زهرا مشتاق در جایگاه محقق در پاسخ به این سؤال میگوید: «هنگام تحقیق ، نکتههای مهم را یادداشت میکردم. بعد از پایان فیلمبرداری و شروع تدوین، بر اساس نظر کارگردان و نیاز تصویر و حسهای لازم، متنها نوشته شد.»
رویا تیموریان ،گفتار متن را میخواند و سؤال بعدی به انتخاب این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون برمی گردد.
وحید زارع زاده نحوه رسیدن به این انتخاب را این گونه شرح میدهد:« به آدم های مختلفی فکر کردیم. همیشه در گوشه ذهنم رویا تیموریان را برای این کار در نظر داشتم. برای همین، چند قسمت آماده را برایش فرستادیم. خیلی خوب با کار ارتباط برقرار کرد و زمانی که به استودیو آمد، به خوبی متنها را خواند. صدای او حس خیلی خوبی را به کار منتقل کرد و به خوبی روی کار نشست.»
اما در کنار مستند بودن کار، بخشهای نمایشی هم وجود دارد. اگر برایتان سؤال مطرح شده است، حرفهای مشتاق را بخوانید: «ده قسمت کار با هم متفاوت است. اما به لحاظ معنوی و محتوا، بههم مرتبط هستند و بازیگر- راوی واسطه این ارتباط است.»
زندگی ده زن در ده قسمت 20 دقیقهای روایت می شود. زندگی هم تلخ و هم شیرین است. سؤال اینجاست که تلخی کار بیشتر است یا شیرینی؟
مشتاق میگوید:«مگر میشود که تلخی و شیرینی در کنار هم نباشد؛ هردوی این حسها در کنار هم زیباست.»