سریال هم به وحدت و انسجام بیشتری میرسد و از آن پراکندگی و ریتم آهسته ابتدایی دور میشود. اما در چند قسمت پایانی سریال اشاره به چند نکته درباره ویژگیهای دیگر آن خالی از لطف نیست.
بیگناهان با وجود شباهتی که در ریتم با اکثر سریالهای ایرانی دارد، تلاش میکند خلأ اکشن و لحظات دراماتیک را با دیالوگ پر کند. هر چند دیالوگها گاهی کشدارند ولی در اکثر مواقع بار دراماتیک خوبی دارند و گفتوگو که از طرف یک کاراکتر شروع میشود ضمن دادن اطلاعات در مورد داستان، تبدیل به چرخهای میشودکه به خوبی ادامه پیدا میکند. بسیاری از کاراکترها را از خلال همین دیالوگها میشناسیم و از گذشته آنها و مناسباتشان باخبر میشویم و شاید بتوان گفت دیالوگ در این سریال نقشی کلیدی ایفا میکند.
از سویی دیگر نکتهای که سریالبیگناهان را از سایر سریالهای تلویزیونی که در این مقطع و همزمان با آن در حال پخش هستند جدا کرده و اولین چیزی که در خبرهای مربوط به ساخت این سریال به آن اشاره میشد، طیف بازیگران آن است. احمد امینی در انتخابی که سابقه چندانی در تلویزیون ندارد، بازیگران را با جایگاههای متفاوت و مختلفی دستچین کرده است.
دربیگناهان چهرههایی حضور دارند که شاید بازی در این سریال اولین تجربه بازیگری آنها است، از سوی دیگر در کنار این چهرههای تازه کار و جدید، بازیگران کهنه کار و قدیمی مثل پرویز پورحسینی و... هم هستند که سالهاست دوربین همراه لحظههای زندگیشان است و در هر نقشی که باشند به خوبی از پس نقش برمیآیند. چنین ترکیبی در کنار بازی خوب و یک دست هر دو گروه این بازیگران، حکایت از تسلط کارگردان در بازی گرفتن، در جهت ایجاد حس و حال و فضای دراماتیک کار دارد. اغلب این بازیگران به خوبی از پس ایفای نقشهای خود و شکل دادن به کاراکترها برآمدهاند و این تفاوت تجربه و سابقه بازیگری در بازیهای یکدست و روان مجموعه به چشم نمیآید.
اما در طرف دیگر این طیف و آنچه بازیهای این سریال را دیدنی میکند و به نوعی بدعتگذاری محسوب میشود بازی گرفتن و حضور 4کارگردان سینما و تلویزیون در نقشهای اصلی و فرعی است؛کارگردانانی مثل مسعود کرامتی، محمدعلی نجفی، داریوش فرهنگ، و همایون اسعدیان، هر کدام فیلمهای بسیاری در کارنامه خود دارند و حضور همگی آنها به جای پشت دوربین در جلوی دوربین و در یک سریال، حتی پیش از پخش مجموعهبیگناهان، سبب شد تا این مجموعه تا حدی خبرساز شود و البته، کارگردانی کردن و هدایت4 کارگردان در سمت بازیگر هم احتمالا یکی دیگر از دشواریهای امینی در ساخت سریال بوده است؛ کارگردانانی با ذائقهها و سلیقههای متفاوت که قرار بوده بازیهای یکدست و روانی در نقشهای مهم سریال ارائه دهند.
اما با این وجود احمد امینی از پس شکل دادن و یکپارچه کردن این نقشها برآمده و توانسته آنها را منطبق با کاراکترهای فیلمنامه باورپذیر کند. هرچند جلال (بابازی داریوش فرهنگ) فارغ از جنبه بازیگری و در ذات نقش،کمی کلیشهای است اما هرچه سریال به انتها نزدیک میشود با معرفی بیشتر کاراکتر جلال، ویژگیهای کلیشهای این شخصیت هم کم رنگتر شده و به همان نسبت این کاراکتر برای مخاطب پذیرفتنیتر میشود.
شایدبیگناهان در بسط اولیه اطلاعات و ترتیب دادن طرح و توطئه ابتدایی تا رسیدن به نقطه عطف درام کمی وقت تلف کرد و زمان نسبتا زیادی از قسمتهای ابتدایی را به معرفی شخصیتها و واقعه درهم تنیده سریال اختصاص داد اما به مرور با ورود به کشمکشها و با نزدیک شدن به پایان آن به یکپارچگی بهتری رسیده و در مقایسه با سریالهایی که همزمان با آن روی آنتن است ظرفیتهای بیشتری برای جلب مخاطب دارد.