همشهری آنلاین - نصیبه سجادی: با این مقدمه برویم سراغ بوستان فداییان اسلام که یکی از همین نمونههاست. اینجا یکی از مکانهای تفریحی مسگرآباد که اگرچه سالهای زیادی از به وجود آمدن آن نگذشته، اما پشت آن داستانهایی است که واکاوی آن میتواند اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی دورهای مهم از تاریخ پایتخت و حتی ایران را برای ما روایت کند.
روزی روزگاری مراسم تدفین در خانه
سال ۱۲۹۹ است. مردم چون پولوپلهای ندارند، امواتشان را در خانه میشویند و همانجا هم دفن میکنند و عدهای هم که دستشان به دهنشان میرسد آداب شستوشو و دفن اموات را در گورستانهایی با شرایط بهداشتی بد به جا میآورند. تا اینکه مقدمات کار فراهم میشود و در نهایت سال ۱۳۰۴ گورستان مسگرآباد(گلچین) ایجاد میشود در فاصله بسیار دور از تهران در حریم منطقه مسگرآباد تا برای نخستین بار قبرستانی در پایتخت به آمبولانس و غسالخانه مجهز شود. مردم اما حاضر نمیشدند که اموات خود را به قبرستان مسگرآباد بیاورند تا اینکه حاکمیت به ضرب زور و چماق، دفن اموات در جایی غیر از قبرستان مسگرآباد را ممنوع و تهرانی را وادار به این کار میکند. از این سال تا سال ۱۳۴۹ که قبرستان مسگرآباد از اموات اشباع و بهشتزهرا(س) ساخته میشود، اینجا خانه ابدی تهرانیهای درگذشته و تنها قبرستان مدرن تهران بود.
بازی کودکانه با جمجمه و استخوان
«حسن جمشیدیها»، متولد ۱۳۳۷ و یکی از ساکنان مسگرآباد، از روزهایی میگوید که مردم از همه جای تهران امواتشان را برای دفن به اینجا میآوردند: «آن زمان اینجا حریم بود و وسیله حملونقل هم درشکه. سال ۱۳۴۹ بود که لودر انداختند و آرامستان را به هم زدند. . چند دهه از خاکسپاری اجساد در این آرامستان گذشته بود، ولی جمجمه و استخوان بود که بیرون میآمد و بچهها با آن بازی میکردند. یادم میآید بعد از ساخت آرامستان، اموات را با شورلتهای شیک و سیاه برای دفن میآوردند. قیمت هر قبر ۴۵ تومان بود.»
به یاد شاعر لبدوخته
آرامستان مسگرآباد بخشی از تاریخ تهران را با خود یدک میکشد. مجموعهای از حال و هوای قیام ۱۵ خرداد، شهادت نواب صفوی و یارانش و کشته شدن فرخی یزدی شاعر لبدوختهای که زبان تلخش سر سبزش را به باد داد با این قبرستان عجین است، جایی که اکنون بوستان خوشآبوهوایی شده برای ساکنان جنوبیترین منطقه تهران. بد نیست بدانید که نواب و یاران فداییان اسلام را بعد از تیرباران به مسگرآباد میآورند و همینجا دفن میکنند. یادبود نواب صفوی و قبرهای نمادین دیگر در این بوستان گواه این موضوع و یادآور چرایی نامگذاری یک بوستان ۱۸ هکتاری به نام یکی از چریکهای مبارز در دوران پهلوی است. جمشیدیها میگوید: «نواب و یارانش را در بوستان مسگرآباد دفن کردند. بعدها به وادیالسلام قم منتقل و آنجا دفن شدند.»
فرخی یزدی اما نمادی در این بوستان بعد از کشته شدن به دست پزشک احمدی، آمپولزن رضاشاه، ندارد تا تلنگری باشد برای مرور تاریخ رفته. او در مسگرآباد دفن شد، ولی مزارش مشخص نیست. موضوعی که صدای «علیمحمد مودب»، شاعری که در حضور رهبر معظم انقلاب شعر خوانده و تقدیر شده، را در آورده که چرا حرمت شاعران رفته و مانده چنان که شایسته است بجا آورده نمیشود. او بهطور ویژه از فرخی یزدی میگوید: «خوب است برای فرخی یزدی در بوستان فداییان که مدفن او در آنجاست تابلو یا تندیسی ایجاد شود. شاعری که با قدرت شعرش مجاهده کرد.»
آرامستان مسگرآباد وقتی که تجهیز شد پر بود از دار و درخت و گل و سبزه، بعدها که بوستان شد تعداد درختانش بیشتر و ریه تنفسی یکی از جنوبیترین مناطق تهران و تفریحگاه اهالی شد تا نفسی تازه کنند در مکانی که روزی خانه ابدی ساکنان معمولی و مشهور بوده و هرکدام داستان و نقشی در ساختن تهران و شاید ایران داشتهاند. اگر سری به این بوستان زدید فاتحهای برای اموات شناختهشده و گمنام آن بخوانید.
نظر شما