همشهری آنلاین - مهدی اسماعیلپور: مکانی بسیار زیبا که با وجود کوچک و محلی بودن مدتی است که حسابی اسم در کرده و کمکم دارد میان مردم پایتخت به مکانی معروف تبدیل میشود. قبل از هرچیز بد نیست یادآوری کنیم که ورود دوچرخه، قلیان و حیوانات بهویژه سگ به پارک ممنوع است و نگهبانهای بیسیم به دست مقابل درها مانع ورودشان به داخل میشوند. غیر از این ۳ مورد مشکل و ممنوعیت خاصی برای ورود به این بهشت کوچک وجود ندارد و میتوانید با خیال راحت به آنجا بروید.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
بوستان مهندس محمدعلی مختاری!
دم پایتخت این روزها حسابی گرم است! اندکی پیادهروی زیر آسمان این شهر بدجوری عرق آدم را درمیآورد. بهاری که رنگ و بوی تابستانی به خود گرفته مجال چندانی برای حظ کردن از طبیعت به ما نمیدهد. دیگر پارکها با انبوهی از لشگر درختان هم زورشان به گرما نمیرسد و خودشان اسیر پنجه پرقدرت خورشید شدهاند. اما در این شهر جایی را میشناسیم که زورش به گرمای پر زور این روزها چربیده و هنوز دستهایش را به علامت تسلیم بالا نبرده است. صحبت از پارکی است که در دل کوچه باغهای یکی از قدیمیترین و اصیلترین محلههای تهران جا خوش کرده است. باغ ایرانی ونک را میتوان به آکواریومی تشبیه کرد که پشت دیوارهای آجری مشبک و شیروانی دارش بهاررا نگهبانی میدهد و نگهداری میکند. وارد این اینجا که میشوی احساس میکنی چرخ روزگار بر عکس چرخیده و ماشین زمان دنده عقب از تابستان به بهار برگشته است! درختان کهن سال سر به فلک کشیده و خمیدهای که طاق نصرت بستهاند، صدای پرندگانی که از روی دلخوشی زیر آواز زدهاند، آبی که در رگهای آبی باغ جاری است و سفره سبز و مخملی طبیعت که بر روی آن گل پاشیدهاند. گویی درختان سالخورده اینجا بعد از یک قرن زندگی و کسب تجربه راه و رسم ایستادگی برابر نیزههای خورشیدی را خوب بلد شدهاند. شاید هم به خاطر خساست درختان اینجا است که قطرهای گرما از دستشان به زمین نمیچکد! دلیلش هرچه باشد خوش به حال آنهایی است که از دست گرما پشت این دیوارهای نارنجی سنگر گرفتهاند. ظهر پنجشنبه است. یک ساعت از نیمه روز گذشته است. تابلوی چوبی بزرگی مقابل سر در اصلی قرار دارد که نشانی از نام باغ ایرانی بر روی آن نیست! تابلو یا همان شناسنامه باغ اینجا را بوستان مهندس محمدعلی مختاری معرفی میکند. در این بوستان یا باغ چند هکتاری پیدا کردن محل مورد نظر کار سختی نیست اما روی نقشه قسمتهای مختلف با شماره مشخص شده است و اگر برای نخستین بار به اینجا میروید بد نیست نگاهی به آن بیندازید. کتابخانه، سرویس بهداشتی، زمین بازی کودکان، وسایل تندرستی، ساختمان کوشک اصلی، نمازخانه و سکوهای فرشانداز به انضمام ۱۰ باغی که بیکرانگی، شعر، بهشت ۱ و ۲، آرامش، درون، طبیعت، اسطوره، تنها و خاطره نامگذاری شدهاند قسمتهای مختلف باغ ایرانی را تشکیل میدهد. بعد از کوچه باغهای اطراف، نخستین جاذبه باغ ایرانی سر در زیبای آن است که مردم مقابلش ایستادهاند و کنار پنجرههای چوبی و طرح قدیم آن عکس یادگاری میگیرند. در داخل باغ هم بازار عکاسی با گوشی موبایل داغ است.
زیبا اما با امکانات کم
باغ ایرانی تقریباً مستطیلی شکل است. به این صورت که طول اینجا در حدود ۲ برابر عرض آن است. داخل باغ که میشوی صدای ۳ چیز توجه هر شنوندهای را به خود جلب میکند، صدای آب، صدای آواز پرندگان و صدای بازی بچهها. آب بازی یکی از بازیهای محبوب بچهها است. کنار حوضچه یک متر در یکمتر و جوی آب کوچک آنچنان غرق در شادی و بازی هستند که انگار کنار دریای خزر و سپید رود ایستاده اند! کمی آن طرفتر چند کودک در زمین بازی با تاب و سرسره خود را سرگرم کردهاند. پسر بچهای ۴ـ ۵ ساله تک و تنها با توپ بادی خود مشغول بازی است که پسر بچه دیگری از راه میرسد و توپش را شوت میکند و همین اتفاق ساده باعث شکل گرفتن یک دوستی در زمین بازی میشود. پسر بچه اولی که به نظر میرسد از تنهایی خسته شده است بیدرنگ میپرسد «با من دوست میشی؟» و جواب پسر بچه دومی هم مثبت است و میگوید «آره، دوست میشم». بعد دستها به نشانه دوستی دراز میشود و به هم گره میخورد. از ۱۷ دستگاه ورزشی کنار زمین بازی هم ۱۵ تای آن بیمصرف افتاده است. روی یکی از دستگاهها ۲ دختربچه مشغول بازی هستند و روی دیگری خانم مسنی نشسته و از آن بهعنوان نیمکت استفاده میکند. آقای سرجوقیان با فرزندش به پارک آمده است و در زمین بازی دختر کوچکش را تاب میدهد. او که خود از اهالی محله ونک است تنها مشکل باغ ایرانی را امکانات کم برای بازی و سرگرمی بچهها میداند: «خودتان میبینید که زمین بازی اینجا فقط ۲ تاب و سرسره بزرگ دارد. این تعداد وسیله بازی برای بچهها کم است. غروب که پارک شلوغ میشود بچهها برای استفاده از وسایل دچار مشکل میشوند. برای بهتر شدن باید تعداد وسایل بازی بیشتر شود.» این آقای هممحلهای که هفتهای یکی دوبار به باغ ایرانی میآید در مجموع به اینجا نمره قبولی میدهد: «جز موردی که بیان کردم مشکل دیگری وجود ندارد. اینجا بسیار سرسبز و زیبا است و محیطی کاملاً خانوادگی دارد.» اما خانمی که کمی آن طرفتر ایستاده و سرسره بازی پسرش را تماشا میکند به کمبودی دیگر هم اشاره میکند: «همه چیز باغ ایرانی خوب است اما ۲ مشکل دارد. وسایل بازی کودکان کم است. علاوه بر این بهتر است در داخل باغ بوفه یا دکهای را به فروش مواد خوراکی اختصاص دهند.» برای گرفتن جواب این سؤالها و دیگر موارد مطرح شده از سوی شهروندان که در ادامه به آنها نیز اشاره خواهیم کرد سراغ مدیریت باغ ایرانی رفتیم اما ایشان برای پاسخگویی و گفتوگو خواستار طی شدن مراحل اداری و گرفتن مجوز و نامه رسمی از سازمان پارکها شدند. هرچند جز چند موردی که مردم برای بهتر شدن فضای پارک پیشنهاد دادند، ما در طول گزارش با مشکل خاصی روبهرو نشدیم.
اینجا هوا زودتر تاریک میشود!
درختان سربه فلک کشیده و خمیده اینجا را به شکل سرپوشیده در آوردهاند. تمام سکوهای فرشانداز باغ ایرانی پر است. به دلیل کمبود جا برخی از خانوادهها در گوشه و کنار پارک و خارج از محلهای تعبیه شده بساط کردهاند. بیشتر آنها در ظرفهای یک بار مصرف مشغول میل کردن غذای خود هستند. آقا و خانمی کناریکی از ۶ حوضچه پارک و زیر سایه سنگین درختی نشستهاند و آب بازی فرزندانشان را تماشا میکنند. هر از چند گاهی پدر با صدای بلند از بچهها میخواهند آرامتر بازی کنند و مراقب باشند که صدمه نبینند یا لباسهایشان خیس نشود. سراغ آقای کاظمی میرویم و از او درباره معایب و محاسن باغ ایرانی میپرسیم: «هیچ مشکلی ندارد. فضا، امکانات و محیط خوبی دارد. تنها مشکلی که دارد این است که شبها خیلی تاریک میشود و باید تعداد چراغهای اینجا را بیشتر کنند». آقای کاظمی حق دارد. انگار اینجا هوا یکی دو ساعت زودتر ازبیرون تاریک میشود و درختها اجازه نمیدهند تتمه نور آفتاب دم غروب از لابه لای شاخههایشان رد شود و به زمین برسد. جالب اینکه ایشان از ساکنان محله ونک و حتی منطقه نیستند اما برای تفریح آخر هفتهها همراه با خانواده به باغ ایرانی میآیند: «ساکن محله یوسفآباد هستم اما معمولاً پنجشنبه یا جمعه همراه خانواده به باغ ایرانی میآییم و از فضای خوب اینجا استفاده میکنیم.» نوبتی هم که باشد این بار نوبت خانمهاست تا نظرشان را درباره باغ ایرانی جویا شویم و ببینیم از دید آنها خوب و بد اینجا چیست. ۳ خانم میانسال مانند بسیاری دیگر در حال گرفتن عکس یادگاری در طبیعت زیبای باغ هستند. از میان آنها تنها یک خانم حاضر به گفتوگو میشود. وقتی که نامش را هم جویا میشویم میگوید هر اسمی که دوست داریم برایش بنویسیم. عیب و ایرادهایی که این خانم از پارک میگیرد بیشتر از بقیه است که این خود دقت بالای خانمها را نشان میدهد: «اینجا در کل همه چیزش خوب است اما برای بهتر شدن چند کار دیگر میشود انجام داد. مثلاً اگربرای نشستن آلاچیق داشت بهتر بود. مشکل دیگر نداشتن بوفه است. مورد دیگری که گویا نمیشود کاری هم برایش انجام داد، کوچک بودن فضای باغ است. اگر بزرگتر بود معرکه میشد.» این خانم و ۲ خانم همراهش از اهالی محله ونک هستند و هفتهای یک بار به باغ ایرانی میآیند: «از اهالی محله ونک هستیم و نزدیک باغ ایرانی سکونت داریم. با این حال بیشتر ازهفتهای یکی دوبار به اینجا نمیآییم. باغ ایرانی فضای بسیار خوبی دارد و محیطی خوب برای خانوادهها است. زیبایی اینجا در کمتر پارکی پیدا میشود. اینجا بیشتر یک پارک محلی است و از دیگر نقاط تهران خیلی کم مراجعهکننده دارد». هوا کمکم دارد تاریک میشود و تعداد کسانی که وارد پارک میشوند لحظه به لحظه در حال افزایش است.
کنکوریها هم اینجا هستند
در بوستان مهندس محمدعلی مختاری یا همان باغ ایرانی معروف، کتابخانهای کوچک با دیوارهای چوبی قرار دارد که محل استقرارش در پارک روی نقشه راهنما با عدد یک مشخص شده است. اینجا روزهای زوج برای خانمها است و روزهای فرد در اختیار آقایان قرار دارد. ساعت کار کتابخانه از ۸ و نیم آغاز میشود تا ۲۱ ادامه پیدا میکند. یعنی بیش از ۱۲ ساعت فعالیت در طول روز. استفاده ازفضای و کتابهای این کتابخانه رایگان است و هزینه بابت آنها دریافت نمیشود. همچنین با استفاده از کارت ملی میتوانید کتابهای رایگان و برای مدت ۱۰ روز امانت بگیرید و به خانه ببرید. اگر در این مدت نتوانستید مطالعه کتاب را تمام کنید نگران نباشید چون این زمان قابل تمدید است.
اما این روزها تعداد کسانی که برای مطالعه به کتابخانه میآیند بیشتر از هر زمان دیگری است. فصل امتحانات مدارس نزدیک است. زمان زیادی هم تا برگزاری کنکور سال ۹۳ باقی نمانده است. پارکها و کتابخانههای سطح شهر این روزها تبدیل به پاتوق جوانهایی شده که خارج از محیط شلوغ خانه دنبال جایی هستند تا چند ساعتی را با آرامش کنار هم کلاسیها و همسن و سالان درس بخوانند. بعضی از این جوانها برای مطالعه محیط زیبا وآرام باغ ایرانی را انتخاب کردهاند. در فضا و حال و هوای اینجا درس خواندن هم حسابی میچسبد. ۲ پسرکتاب به دست از کتابخانه خارج میشوند و روی نیمکتی مینشینند. به سراغشان میرویم. یکی از آنها تمایلی برای گفتوگو ندارد اما دیگری که خودش را ارژنگ مطلق معرفی میکند با ما هم کلام میشود: «کتابخانه اینجا خوب است فقط عنوان کتابهای درسیاش کمی ناقص است. اما محیط بسیار خوبی برای مطالعه دارد. من و دوستم خودمان را برای کنکور آماده میکنیم و برای مطالعه هر روز به اینجا میآییم. محیط اینجا برای درس خواندن و مطالعه خیلی خوب و مناسب است.» از او میپرسیم چرا باغ ایرانی را برای مطالعه و درس خواندن انتخاب کرده است. میگوید: «آرامش و زیبایی اینجا باعث میشود خسته نشویم. از طرف دیگر مانند خیلی دیگر از پارکها پر سر وصدا نیست. صبح تا ظهر که اینجا خلوتتر است جان میدهد برای درس خواندن. من و دوستم که خودمان را برای کنکورآماده میکنیم از فضای اینجا حسابی راضی هستیم.» او از مسئولان پارک میخواهد ممنوعیت ورود دوچرخه را بردارند: «همه چیز باغ ایرانی خوب است. فقطای کاش ممنوعیت ورود دوچرخه را بر میداشتند تا میتوانستیم با دوچرخه از خانه به اینجا بیاییم و برگردیم». درباره مشکل نبود بوفه که برخی به آن اشاره کردند هم پرسیدم: «چون یک سوپرمارکت در نزدیکی اینجا وجود دارد فکر نمیکنم لازم باشد که یک بوفه هم داخل بزنند. فقطای کاش شیرهای آبخوری اینجا را عوض میکردند چون استفاده از این شیرها کمی سخت است.» جز ارژنگ و دوستش چند اکیپ دیگر از جوانان در گوشه و کنار باغ ایرانی مشغول درس خواندن هستند.
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۳ به تاریخ ۱۳۹۳/۲/۲۷
نظر شما