از معدود دورههایی که این تصویر کمی تغییر کرد، جشنواره هجدهم بود که گاوراس و رزی در زمان جشنواره به تهران آمدند؛ سالی که برگزاری مرور آثار این سینماگران هم به شدت با حالوهوای جامعه، زمانه و سینما متناسب بود.
در موسمی که سیاست حرف اول و آخر را میزد، بزرگداشت رزی و گاوراس به عنوان چهرههای شاخص سینمای سیاسی، با معنا و مفهوم بود. چنین معیاری را مثلا در همین بزرگداشتهای امسال میتوان جستوجو کرد؟ میشود سؤال کرد که چرا و براساس چه منطقی باید از مایک لی تجلیل شود؟ چه کسی گفته فیلمهای او شبیه کن لوچ است؟ اگر مایک لی از نظر گردانندگان جشنواره مورد تایید است چرا به جای فیلمهای شاخصاش، بیشتر آثار تلویزیونیاش در جشنواره به نمایش درمیآید؟
چرا فیلمی چون «قتل عادلانه» که آنقدر زیر استاندارد بوده که آلپاچینو به خاطر بازی در آن نامزد دریافت تمشک طلایی شده، در بخش مسابقه بینالملل حاضر است؟
البته میشود ماجرا را زیاد هم جدی نگرفت، به خصوص وقتی که به نظر میرسد بینالمللی بودن جشنواره، فقط برای برگزارکنندگانش جدی است و این جدیت هم صرفا در گنجاندن چند فیلم خارجی و مرور آثار سینماگران به بهانههای مختلف خلاصه میشود.
جشنواره فیلم فجر همچنان مهمترین رویداد سینمایی کشور است ولی به دلایل متنوع و متعدد فاقد استانداردها و قوارههای لازم یک فسیتوال بینالمللی است. اولین قاعده هر فستیوالی در هر کجای دنیا، پخش کامل فیلمهاست. اینجا به دلایلی کاملا موجه امکان چنین چیزی وجود ندارد. البته میشود فیلمهایی منطبق با ضوابط ایران را انتخاب کرد که نیازی به ممیزی نداشته باشند و اتفاقا خیلی وقتها در جشنواره به فیلمهایی برمیخوریم که هیچ ویژگی قابل ذکری نداشتهاند جز اینکه در اینجا قابل نمایش بودهاند! تمرکز نمایش فیلمهای بخش بین الملل در 5 روز اول هم حاصلی جز کم کردن رونق جشنواره نداشته است.
رویای جهانی شدن، البته شیرین و دلپذیر است ولی تجربه، امکانات و شرایط به ما میگوید که فستیوال فجر امکان رسیدن به جایگاه جشنواره معتبر بینالمللی را ندارد.
میشود این وقت و انرژی را که روی بخشهای بینالملل جشنواره گذاشته میشود، صرف برپایی بهتر بخشهای داخلی کرد که هم مخاطبان بیشتری دارد و هم تاثیرگذار است.
اگر قرار بود این جشنواره به عنوان یک رخداد هنری بینالمللی به جایگاهی در خور برسد، در طول این سالها رسیده بود. برای مشاهده واقعیت کافی است چشمانمان را نبندیم.
نکته دیگری که در مورد بخشهای بینالملل جشنواره فیلم فجر به چشم میخورد، میل و اصرار به تقسیم جوایز است. مثلا فیلمهای ایرانی که در این بخشها حضور دارند، معمولا دست خالی به خانه نمیروند و همیشه جوایزی برای راضی کردن همه وجود دارد؛ ضمن اینکه دادن سیمرغ بهترین فیلم و کارگردانی به فیلم «برف» آنهم در حضور فیلم «کاتین» ساخته آندره وایدا هم در نوع خود جالب توجه بود؛ البته میتوان حدس زد که چرا برف، سیمرغهای بهترین فیلم و کارگردانی را دریافت کرد؛ چون خانم آیدا بگیچ به ایران آمده بود و میتوانست روی سن برود و جایزهاش را شخصا دریافت کند.
درحالیکه اگر به کاتین جایزه داده میشد، بهجای وایدا، باید شاهد روی سن رفتن سفیر لهستان میشدیم! ضمن اینکه یکی از تهیهکنندگان برف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است و اهدای جایزه به این فیلم هم راه دوری نمیرفت!