ماهی با یک ویژگی آشکار که در همهجا احساس میشود. انگار همه ناگهان اهمیت زمان را شناختهاند و طور دیگری به فرصتها نگاه میکنند. ساعتها و تقویمها بیشتر از ماههای دیگر بهکار گرفته میشود و برنامهریزی حکایت اصلی همه آنهایی است که پس از یازده ماه، ضرورت استفاده صحیح از زمان را به یاد آوردهاند.
ماه آخر سال، یک جورهایی ماه حساب و کتاب است؛ در آن عددها بیشتر از هر وقت دیگری حضور دارند. دفتر سود و زیان سالیانه خیلیها در این ماه بارها باز و بسته میشود تا معلوم شود که وضعیت آخر سال با آرامش همراه خواهد بود یا با فکر و خیال.
در ماه پیشرو ماجراهای فراموش شده را خواهیم دید که مدام سَرک میکشند تا کارهای عقبافتاده را یادآوری کنند. شتاب در همهجا و همهکس دیده میشود، چون این نکته مشخص است که بعضی کارها نباید به هفته آخر سال برسد.
این شتاب یک پیامد منفی دارد: جمع شدن کارهای عقبافتاده خیلیها را عصبی و ناراحت میکند و به همین دلیل است که باید جور دیگری مراقب آنها بود. بیحوصلگی و خستگی در خیلی از افراد دیده میشود و بر رابطه آنها با دیگران تأثیر میگذارد. بعضی از پدرها و مادرها در این ماه نمیتوانند مثل ماههای گذشته باشند و بعضی از ماجراها را به ناچار حذف میکنند. آنها در ماه آخر سال، بیشتر از هر وقت دیگری به کمک افراد خانواده نیاز دارند تا بهتر بتوانند به کارها برسند. حداقل انتظار آنها از دیگران این است که اگر باری از دوش آنها برنمیدارند، باری اضافه نکنند.
فرزندانی که این نکته را احساس کنند، میتوانند با انجام بعضی از کارها و یا کمک در انجام بخشی از وظیفه خانوادگی، بخشی از فشار را از دوش پدر و مادر بردارند. این کار سختی نیست، تنها به کمی توجه نیاز دارد. در این ماه باید بخشی از خواستههای شخصی را کنار گذاشت و به دیگران برای عبور از شتابزدگی آخر سال کمک کرد. اگر این توجه و همراهی نباشد، خیلی از کارها با دشواری بیشتری همراه میشود. در ماه آخر سال، نیاز به همکاری و همراهی بیشتر از هر وقت دیگری در نگاهها دیده میشود.