به گزارش همشهری آنلاین، در این پرونده ماجرای حیواناتی را میخوانید که به دلایل ناشناخته، انسانها را از مرگ حتمی نجات دادهاند.
جامبو محافظ
سال ۱۹۸۶ پسربچه ۱۲ سالهای به نام لیوان مریت که همراه خانوادهاش برای تماشای حیوانات به باغ وحش جرسی رفته بود دچار حادثه وحشتناکی شد. مریت وقتی مقابل قفس گوریلها بود، از ارتفاع چهار متری به داخل قفس سقوط کرد. جمجمه و کمر مریت به شدت آسیب دیده بود و نمیتوانست از جایش تکان بخورد.
در این لحظه گوریلی که جامبو نام داشت، به پسرک نزدیک شد و از او محافظت کرد. جامبو با این کار خود اجازه نداد هیچ گوریل دیگری به مریت نزدیک شود و به او صدمه بزند. چند دقیقهای از این حادثه گذشته بود که مریت به هوش آمد. در این لحظه، جامبو پسر نوجوان را روی پشتش انداخت و کاری کرد که گوریلهای دیگر از او دور شوند، گوریل مهربان، پسرک را به محوطه سرپوشیده قفس یعنی جایی که نیروهای امداد منتظر فرصت مناسبی بودند تا مریت را نجات دهند، برد.
دلفینها تا ساحل
در فصل صید سال ۱۹۷۱، زنی به نام «ایوان ولادیسلاویج» در اقیانوس هند سوار بر قایق، مشغول ماهیگیری بود، ناگهان هوای اقیانوس توفانی شده و دریا متلاطم شد. در این زمان ناگهان قایق واژگون شد و زن بیچاره در آب افتاد، از آنجا که ایوان و همراهانش، برای تفریح به اقیانوس رفته بودند مسیر انتخابی آنها با مسیر کشتیهای مسافربری متفاوت بود و هیچ شانسی برای نجات نداشتند.
در این لحظه سه دلفین به ایوان نزدیک شدند، یکی از دلفینها به زیر آب رفت و اجازه داد تا ایوان او را بغل کند، ایوان ساعتها به دلفین چسبیده بود تا اینکه بالاخره یک کشتی از راه رسید و او را نجات داد. دلفین ناجی ۳۲۱ کیلومتر شنا کرده بود تا اینکه توانست ایوان را به نقطه امنی برساند.
ماهیگیر و دلفینها
سال ۲۰۰۸ رانی دابال ماهیگیر برای صید ماهی تن به «خلیج پوئرتو پرنسیسا» رفت، او در حال ماهیگیری بود که ناگهان قایقش در دریا واژگون شد. موجهای سهمگین پی در پی به قایق میخورد و دابال به هیچ عنوان نمیتوانست برای نجات خودش و یا برگرداندن قایق کاری انجام دهد. او ۲۴ ساعت با موجها دست و پنجه نرم کرد، ماهیگیر روی یک تکه یونولیت خود را نگه داشته بود اما با فرارسیدن شب، دابال آنقدر خسته شده بود که از هوش رفت.
در این لحظه، یک گروه ۳۰ تایی دلفین به همراه دو نهنگ، اطراف دابال حلقه زدند. دلفینها با پوزه خود یونولیتی که دابال به آن آویزان بود، را هل دادند تا ماهیگیر نزدیک ساحل شد، گروه نجات، دابال را تا ساحل بارانگای همراهی کردند و به این ترتیب، ماهیگیر از مرگ حتمی نجات یافت.
بینتی مهربان
ماه آگوست سال ۱۹۹۶ در باغ وحش «بروکفیلد» در شیکاگو اتفاق عجیبی رخ داد. پسربچه سه سالهای وقتی در حال تماشای گوریلها بود، ناگهان پایش لغزید و از فاصله پنج متری به داخل قفس افتاد. پسربچه از ناحیه سر به شدت صدمه دیده بود و بیهوش در قفس افتاده بود. نه تنها ضربهای که به سر پسرک خورده بود جانش را به خطر انداخته بود بلکه هر لحظه ممکن بود گوریلها به او حمله کنند.
همانطور که مردم برای نجات پسرک فریاد میزدند و کمک میخواستند، ناگهان ماده گوریلی به نام «بینتی جوا» به سمت پسرک رفت، مردم با دیدن گوریل بسیار ترسیده بودند. آنها فکر میکردند ماده گوریل قصد حمله به پسر بچه را دارد اما در نهایت ناباوری، بینتی پسر را از روی زمین بلند کرد در آغوش گرفت و پس از ۱۸ متر راه رفتن، وقتی به نزدیکی در قفس رسید گوشهای نشست.
نزدیک در ورودی چند نیروی امداد و نگهبانها منتظر رسیدن گوریل بودند. آنها با احتیاط وارد قفس شدند و بینتی، پسرک را به مامورها تحویل داد تا هرچه زودتر او را مداوا کنند.
گوزن دزدگیر
سال ۲۰۱۲ در شهر آکسفورد اوهایو، یک سارق به عابرپیادهای حمله کرد. سارق قصد داشت کیف دستی زن را بدزدد اما از شانس بد این زن، بند کیف دستی در گردن او گیر کرده بود، دزد هرچقدر کیف را میکشید به دلیل اینکه بند در گردن زن گیر کرده بود، نمیتوانست آن را بدزدد و از طرفی زن در حال خفه شدن بود.
در این لحظه دزد شروع به کتک زدن زن کرد که ناگهان گوزنی از میان بوتهها بیرون دوید و به سمت مرد حملهور شد، دزد که جانش در خطر بود پا به فرار گذاشت و زن، جان سالم به در برد.
شیر و آدمرباها
سال ۲۰۰۵، دختر ۱۲ ساله اهل اتیوپی، توسط چندین مرد ربوده شد اما سه شیر درنده، دخترک را از چنگ آدمرباها نجات دادند. بیشتر از یک هفته بود که این هفت مرد، دختر را نزد خود نگه داشته بودند تا به اجبار او را به عقد یکی از آنها درآورند، دختر بیچاره بارها توسط ربایندگانش مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.
از زمانی که دختر بیچاره توسط آدمرباها ربوده شد، سه شیر آدمخوار هفت مرد را تعقیب کردند. آنها مدام در اطراف محلی که آدمرباها مخفی شده بودند پرسه میزدند و حتی یک نیم روز، جلوی در خانه نشستند تا اینکه پلیس و خانواده دختر برای نجات او، محل اختفای آدمرباها را پیدا کردند.
سمور گرمابخش
«رئال گیندون» اهل اونتاریوی کانادا، با والدینش به کنار رودخانه رفته و در آنجا چادر زده بودند. رئال و والدینش پس از اینکه چرخی در جنگل زدند، تصمیم گرفتند سوار قایق شوند تا به ماهیگیری بروند اما رئال سوار قایق نشد و در ساحل ماند، ناگهان جریان آب، قایق را واژگون کرد و خانم و آقای گیندون در آب افتادند.
آنها وحشتزده دست و پا میزدند تا به ساحل برسند، در این هنگام، رئال، فریادزنان به سمت جاده دوید تا برای غرق شدگان کمک بیاورد. راه زیادی تا شهر مانده بود و خورشید غروب کرده بود. هوا به شدت سرد بود و رئال احساس خستگی میکرد. او روی زمین دراز کشید و چشمهایش در حال بسته شدن بود که احساس کرد یک موجود پشمالو روی او افتاده است. وی با خودش فکر کرد شاید یک سگ در کنار او خوابیده باشد، صبح روز بعد رئال در کمال ناباوری متوجه شد که سه سمور آبی دور او جمع شده و گرمای بدن آنها، رئال را از مرگ حتمی در آن شب سرد نجات داد، اما متاسفانه غرق شدگان نجات پیدا نکردند.
لاکپشت غواص
ماه ژوئن ۱۹۷۴، «کاندالاریا ویلانووا» ۶۲ ساله در دریا دچار حادثه شد. قایقی که ویلانووا سوارش شده بود توسط موجها در هم شکست و او در آب افتاد اما در نهایت ناباوری، یک لاکپشت دریایی، جان این مادربزرگ را نجات داد. وقتی ویلانووا، به نزدیکی یک کشتی نظامی رسید، خدمه کشتی آنچه را که میدیدند باور نمیکردند.
او روی لاک یک لاکپشت بسیار بزرگ دراز کشیده بود و طلب کمک میکرد. به گفته ویلانووا، وقتی او در آب افتاده بود لاک پشت به او نزدیک شده بود و وی از فرصت استفاده کرده و با گرفتن لاک جانور، خود را از آب بیرون کشیده بود. آنها دو روز در آب شناور بودند و در تمام این مدت لاکپشت حتی یک بار هم برای شکار غذا به زیر آب نرفته بود، وقتی مادربزرگ توسط کشتی نظامی نجات یافت لاکپشت در برابر نگاه متحیر همه به زیر آب رفت و رفته رفته ناپدید شد.
میلا باهوش
سال ۲۰۰۹ یانگ یون غواص تصمیم گرفت در امتحان ورودی آموزش نهنگها در آکواریوم در سرزمین قطبی «هاربین» چین شرکت کند. او وقتی در آب بسیار سرد شیرجه زد ناگهان یکی از پاهایش دچار گرفتگی عضله شد و نتوانست به شنا کردن ادامه دهد.
یون به هیچ عنوان قادر نبود خودش را از آب بیرون بکشد، او هرچه بیشتر دست و پا میزد، بیشتر خسته میشد، در این لحظه، «میلا»، یکی از دو نهنگی که در آکواریوم بود، متوجه یون شد و به سمت او شنا کرد. میلا یون را به دندان گرفت و به سطح آب برد و سپس با پوزهاش او را به بیرون آب هل داد و به این ترتیب، غواص از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
فیل قهرمان
در سونامی سال ۲۰۰۴ که در تایلند رخ داد، دختر هشت سالهای به نام «آمبر ماسون» توسط یک فیل از میان موجهای سهمگین نجات یافت.
وقتی امواج سونامی به خاک تایلند هجوم آورد، فیل، آمبر را با خرطومش بلند کرد و به روی کمرش انداخت و به سمت جایی بلند فرار کرد. فیل مهربان حتی تلاش کرد تا در جهتی حرکت کند که امواج به دخترک آسیب نرساند. خانواده دخترک وقتی آمبر را پیدا کرده و از داستان او با خبر شدند کمکهای مالی زیادی برای بهبود زندگی این فیل قهرمان کردند.
علیه کوسه
سال ۲۰۱۱، «میشل کوهن» انگلیسی برای گذراندن تعطیلات به کیپ تاون در جنوب آفریقا رفته بود. او در ساحل مشغول شنا بود که کوسهای به وی حمله کرد.
پاهای کوهن آنقدر آسیب دیده بود که او چندین لیتر خون از دست داد، دو مرد با دیدن این صحنه، به سمت کوهن شنا کردند تا او را نجات دهند اما در این لحظه، کوسه خود را برای حمله دوم آماده کرده بود که ناگهان یک فک دریایی شروع به شنا در اطراف سه مرد میکند تا مبادا کوسه دوباره حمله کند. تا زمانیکه دو مرد کوهن را به ساحل برسانند، فک دریایی همچنان دایرهوار در اطراف آنها شنا میکرد.
تنها نجات یافته
سال ۱۹۶۹ در آدلاید استرالیا یک کشتی تفریحی با سه سرنشین دچار حادثه شد. در این حادثه فقط یک نفر به نام «دادلی جونز» جان سالم به در برد و یک فک دریایی او را نجات داده بود.
فک دریایی مانع از غرق شدن جونز شد و او را با پوزهاش تا محل امنی هل داد و شناکنان به سمت یک صخره کشاند.
شیردریایی ناجی
اگر یک نفر از بالای پل «گلدن گیت» در سانفرانسیسکو به پایین سقوط کند، معمولا شانسی برای زنده ماندن ندارد، اما اگر یک شیر دریایی در آب باشد، آن وقت قضیه فرق میکند. این همان ماجرایی است که برای کوین هینز ۱۹ ساله رخ داد، سپتامبر سال ۲۰۰۶، کوین تصمیم گرفت خودش را از بالای پل به پایین بیندازد.
با وجود اینکه ارتفاع پل به اندازه یک ساختمان ۲۵ طبقه است، اما وقتی کوین در آب افتاد زنده ماند. به دلیل ضربه شدیدی که هنگام برخورد بدن کوین با آب به او وارد شده بود، کمر و مهرههای ستون فقراتش به شدت آسیب دیده بود. شکستگیهای بدن کوین به او اجازه شنا کردن نمیداد، همانطور که او در حال غرق شدن بود ناگهان یک شیر دریایی شروع به چرخیدن دور کوین کرد و با پوزهاش کوین را به بالای سطح آب هل داد و او را همچنان روی سطح آب نگه داشت تا اینکه پلیس برای نجات جان کوین به کنار رودخانه رسید.
دلفینهای امدادگر
تابستان ۲۰۰۷، «تاد اندریس» برای موج سواری به «مونترری» کالیفرنیا رفت. او همانطور که روی تخته موج سواری، امواج را میشکافت و به جلو میرفت، ناگهان یک کوسه در میان امواج پدیدار شده و به تاد حمله کرد.
کوسه، چندین بار پای تاد را به دندان گرفت، به طوری که خون زیادی از پایش جاری شد، افرادی که در ساحل بودند، برای نجات تاد، نیروهای امداد ساحلی را خبر کردند اما به نظر میرسید تا رسیدن نیروهای امداد، تاد جان خودش را از دست بدهد. در این لحظه، دستهای از دلفینها به دور تاد حلقه زدند و حوضچه کوچکی را تشکیل دادند تا کوسه نتواند به طعمهاش نزدیک شود. با این کار گروهی دلفینها، تاد از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
ماده خرس جنگجو
«رابرت بیگز» ۶۹ ساله، اهل کالیفرنیا، در یک منطقه کوهستانی از فاصله امنی مشغول تماشای ماده خرس و تولههایش بود که ناگهان از پشت سر، یک شیر کوهی به او حمله کرد و کمرش را محکم گاز گرفت.
بیگز با چکش صخرهنوردیای که در دست داشت، سعی کرد به شیر کوهی ضربه بزند تا بلکه بتواند خود را نجات دهد، در این هنگام، ماده خرس به کمک بیگز آمد و با دندانهای تیزش، شیر را به دندان گرفت و شیر هم کمر بیگز را رها کرد. پس از ۱۵ دقیقه نبرد بین شیر کوهی و ماده خرس، حیوان مهاجم پا به فرار گذاشت. به این ترتیب بیگز از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
منبع: سرنخ. دوهفته نامه حوادث و شگفتیها. شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳.
نظر شما