امری که به دلایل گوناگونی باز هم با بدقولی روسها مواجه خواهد شد. نگاهی گذرا به تاریخچه بدقولیهای مسکو میتواند تا حدی صحت این ادعا را روشن سازد.
در بهمن 1376 روسیه و ایران توافق کردند که روسیه نهتنها در تجهیز نیروگاه به ایران کمک کند بلکه بهطور کل، ساخت آن را تکمیل نماید. این پروژه باید تیر ماه 1378 تکمیل میشد اما تاریخ بهره برداری از آن تاکنون چندین بار به تعویق افتاده است.
آنگونه که پیداست، دلیل این تاخیر بیش از آنکه مشکلات فنی باشد، مسائل سیاسی است. روسها همچنین در برههای از وجود مشکلات مالی بر سر تحویل این نیروگاه و به عبارتی بدقولی طرف ایرانی در پرداخت به موقع تعهدات مالی خود به روسیه خبر دادند.
در سال 1386 غلامرضا آقازاده، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران توافقنامهای را با روسیه امضا کرد و در نهایت قرار شد که روسها تا آذرماه امسال نیروگاه بوشهر را تحویل ایران دهند. در بخش هزینهها هم روسها براساس قرارداد اولیه 800 میلیون دلار از ایران گرفتند که با بدقولیهای مداوم آنان تاکنون بیش از یکمیلیارد و 200 میلیون دلار توسط ایران پرداخت شده است.
با روندی که روسها تاکنون پیمودهاند بعید است در پایان 2009 (پاییز آینده) هم نیروگاه بوشهر را به ایران تحویل دهند. اینگونه بهنظر میرسد که روسیه بیش از هرچیز در انتظار
حل و فصل پرونده هستهای ایران است و میخواهد در شرایطی نیروگاه بوشهر را تحویل دهد که از توقف غنیسازی در ایران مطمئن شده باشد.
براساس آنچه گاهی در مقالات و مطبوعات روسها منتشر میشود، دولت این کشور غنیسازی ایران را در حد تحقیق و توسعه قبول دارد و غنیسازی صنعتی را نمیپذیرد.
ایران باید پیش از این، تضمینهای کافی را از روسیه دریافت میکرد تا درصورت تاخیر مسکو در تحویل نیروگاه بوشهر، تهران بتواند خسارت وارد به کشور را از طرف روسی بگیرد.
هماکنون نیز جمهوری اسلامی ایران میتواند ضربالاجلی را معین کند تا اگر روسیه باز هم خلف وعده کرد، بتواند از این کشور خسارتهای وارده را دریافت کند.