همشهری آنلاین - معصومه مهدیانی: وقتی به عکسهای قدیمیاش نگاه میکند با افتخار از آن دوران زندگیاش حرف میزند. دورانی که موجب شد نامش بهعنوان یکی از بسکتبالیستهای مطرح کشور ثبت شود. برای آشنایی با «نوریک مگردیچیان» این پیشکسوت ورزشی، گفتوگوی ما را از دست ندهید.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
خانواده اهل ورزش هستند؟
خیر هیچکدام از اعضای خانوادهام آن زمان به سمت ورزش کشیده نشدند و تنها من بودم که علاقهام به ورزش را از ۱۴ سالگی نشان دادم و از هر فرصتی برای رسیدن به علاقهام به بسکتبال استفاده میکردم.
چرا بسکتبال را انتخاب کردید؟
خیلیها تصور میکردند که شاید به خاطر هیکل و قد بلندم به سمت این ورزش کشیده شدم ولی باید بگویم که از زمانی که به خاطر دارم من عاشق بسکتبال بودم و همین علاقه نیز من را در راهم استوار کرد تا بهصورت جدی این ورزش را ادامه دهم هر چند باید اعتراف کنم شاید وضعیت جسمانیام هم در این راه بیتأثیر نبود.
شروع کار ورزشیتان از کجا بود؟
من از همین محله بازی را شروع کردم. وقتی از مدرسه تعطیل میشدم سریع به خانه میرفتم و بعد از انجام تکالیف مدرسهام به همراه بقیه دوستانم به زمین خاکی کنار منزلمان میرفتیم و آنجا بازی میکردیم و از همین بازیها هم من بسکتبال را یاد گرفتم.
آن زمان توپ و حلقه بازی را از کجا میآوردید؟
یک توپ قدیمی داشتیم که با بچهها گروهی آن را خریده بودیم برای همین خیلی مواظبش بودیم تا پاره نشود زیرا اگر آن توپ پاره میشد دیگر به راحتی نمیتوانستیم توپ بخریم. حلقه بازی را نیز پدرم در کارخانهشان با چوب برایمان درست کرده بود و ما نیز آن را بر روی یک تیرک نصب کرده بودیم.
بهصورت جدی از چه زمانی بسکتبال بازی کردید؟
وقتی باشگاه «آرپی» در این محله تأسیس شد به همراه دوستانم به آنجا رفتیم تا بسکتبال را حرفهایتر یاد بگیریم اما وقتی ۱۶سالم شد وارد باشگاه آرارات و عضو تیم آزاد این باشگاه شدم و توانستم خودم را نشان دهم.
چه شد وارد تیم بسکتبال جوانان تهران شدید؟
به دلیل بازیهای خوبی که در تیم آرارات انجام داده بودم، در سن ۱۸ سالگی به تیم جوانان تهران دعوت شدم و توانستم بهصورت جدی در مسابقات حضور داشته باشم. در آن سالها توانستم با حضور در تیم جوانان تهران در مسابقات قهرمانی جوانان حضور داشته باشم و در اصفهان به همراه همتیمیهایم مقام اول را کسب کنم. آن زمان مربیان تیمملی جوانان بازیهایم را در مسابقات جوانان تهران دیده بودند و از من درخواست کردند تا در تیمملی حضور داشته باشم و من در سال ۵۹ برای نخستین بار در اردوی تیمملی جوانان بسکتبال کشور شرکت کردم تا برای مسابقات تایلند آماده شوم. بعدها یعنی سال ۶۰ بود که همزمان با بازی در باشگاه آرارات برای نخستین بار به تیم بزرگسالان دعوت شدم تا در مسابقات داخلی و خارجی بازی کنم. تقریباً از این سال به بعد هر سال برای حضور در اردوهای تیمملی دعوت میشدم و در مسابقات حضور پیدا میکردم.
در این سالها در چه مسابقاتی مقام کسب کردید؟
سال ۶۱ در مسابقات دههفجر در شهر تبریز عضو منتخب بسکتبال ارامنه ایران بودم. در سال ۶۲ به همراه تیم نیروی دریایی به دیدار با تیم ریگای شوروی که تیم لیگ سوم شوروی بود رفتیم و متأسفانه رقابت را باختیم. سالهای ۶۳ و ۶۴ در مسابقات مختلف کشوری حضور پیدا کردم و مقامهای مختلفی کسب کردم. در سال ۶۵ حین انجام خدمت سربازی در ژاندارمری جمهوری اسلامی بازی میکردم و با این تیم نیز توانستم قهرمان لیگ برتر کشور، قهرمان باشگاههای تهران و قهرمان مسابقات ارتش و وحدت شوم. در اواخر خدمتم در سال ۶۷ با تیمملی الف ایران در مسابقات دههفجر مشهد بازی کردم. بعد از خدمت نیز عضو تیم پیام تهران شدم و با این تیم به قهرمانی جام حذفی باشگاههای ایران دست پیدا کردم. همچنین بعد از آن عضو تیم سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شدم و موفق شدم دوبار قهرمان جام حذفی شوم و نهایتاً بهعنوان آخرین تیم به عضویت باشگاه صنایع دفاع درآمدم و با آن به مدت دو سال متوالی قهرمان سوم باشگاههای تهران شدم. من تقریباً ۲۵ سال بهصورت جدی بسکتبال بازی کردم یعنی از ۱۸ سالگی تا ۳۹ سالگی و بعد از آن به سبب آسیبدیدگی از ناحیه زانو بسکتبال را کنار گذاشتم.
بعد از آسیبدیدگی دیگر سراغ بسکتبال نرفتید؟
نمیشود که آدم از تمام عشق و علاقهاش به یک باره دست بکشد. من هم بعد از کنارهگیری از بازی بهعنوان مربی بسکتبال در تیم آرارات کارم را ادامه دادم و بعد از مدتی نیز سرپرست تیم بسکتبال آرارات شدم.
با این تیم به قهرمانی نیز رسیدهاید؟
بله در سال ۸۰ یا ۸۱ بود که با این تیم به مسابقات بســـکتبال ارامنه جهان در یونان اعزام شدیم و خوشبختانه در آن مسابقات توانستیم مقام دوم جهانی را کسب کنیم.
امکانات ورزشی این محله با قدیم چقدر تفاوت کرده است؟
آن زمان اصلاً ۱۶ متری دوم مجیدیه به این صورت نبود. کمی پایینتر از اینجا دیگر خانهای نبود و اینجا بیشتر محل جمعآوری نخالهها بود. ما آن زمان در زمینهای خاکی بازی میکردیم و امکانات خاصی نداشتیم تا زمانی که باشگاه آرارات افتتاح شد اما اکنون این محله امکانات ورزشی خوبی دارد که نوجوانان و جوانان میتوانند از آن استفاده کنند.
رابطه اهالی این محله با ورزش و ورزشکاران چگونه است؟
این محله از قدیم ورزشکاران نامی زیادی داشته است و به همین خاطر اهالی به ورزشکاران توجه ویژهای دارند و همیشه سعی کردهاند با ورزشکاران قدیمی بهعنوان یک الگو برخورد کنند و به آنها احترام بگذارند به همین دلیل هم در این محله همیشه به ورزش و ورزشکار اهمیت خاصی داده میشود و تمام خانوادهها سعی دارند نوجوانان و جوانانشان را به سوی ورزش سوق دهند.
توصیهتان به جوانان چیست؟
الان جوانان هر امکاناتی که بخواهند برایشان فراهم است و به راحتی میتوانند با پشتوانه خانوادههایشان ورزش را بهصورت جدی ادامه دهند برای همین بهتر است قدر این شرایطشان را بدانند و از ورزش حداقل برای سلامتی خود غافل نشوند. ما آن زمان برای خریدن یک کفش جدید کلی دردسر داشتیم و باید یک هفته التماس میکردیم تا برایمان کفش جدید برای بازی بخرند ولی الان خانوادهها خود پیگیر ورزش کردن بچههایشان هستند. آن زمانها ما به دلیل عشق و علاقه ورزش میکردیم و پولی در کار نبود برای همین بزرگترها به ما میگفتند بهتر است دنبال کسب و کار برویم ولی الان که پول هم در کنار ورزش وجود دارد پس بهتر است که جوانها بهصورت جدی به ورزش بپردازند.
-------------------------------------
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۸ به تاریخ ۱۳۹۳/۲/۱۵
نظر شما