از جمله مواردی که بارها مورد اشاره سیاستمداران آمریکایی از جمله باراک اوباما درباره تغییر در سیاستهای این کشور قرار گرفته است، موضوع رابطه با ایران است که در این خصوص توجه به چند نکته ضروری است.
اول اینکه در موضوع برقراری و انجام مذاکره میان ایران و آمریکا، آنچه باید مورد توجه قرار گیرد تغییرات واقعی و راهبردی در سیاستهای استعماری آمریکا در برخورد با ایران است؛ چیزی که تنها با سخن گفتن و ادعای تغییر در سیاستها نمیتوان آن را پذیرفت.
به بیان دیگر تا وقتی که سیاستهای خصمانه این کشور علیه تهران ادامه دارد، نمیتوان به آینده موضوع مذاکره خوشبین بود. تشدید و تمدید تحریمهای ایران، ادامه طرح اتهامات واهی علیه ایران، ادامه بازداشت دیپلماتهای ایرانی در عراق که توسط نظامیان آمریکایی در شهر اربیل عراق بازداشت شدند و ادامه بلوکه بخشی از اموال متعلق به ملت ایران تنها نمونههایی از عملکرد و سیاستهای خصمانه آمریکا در برابر ایران است که آمریکا باید آنها را با عملکرد خود اصلاح کند.
مسئله مهم دیگر این است که موضع ایران در رابطه با مذاکره با آمریکا از قبل مشخص بوده و هست. مهمترین نکته این است که جمهوری اسلامی در مذاکره با ایالات متحده هیچ شرطی را نخواهد پذیرفت؛ چرا که آمریکا هیچ برتری نسبت به ایران ندارد بنابر این مذاکره ایران و آمریکا باید شرایط کاملاً برابر و یکسانی داشته باشد.
این کشور نباید از موضع برتر با ایران وارد مذاکره شود و دولت جدید آمریکا نیز بداند که ایران بهعنوان یک ابرقدرت در منطقه مطرح است.
همچنین این بار این دولت آمریکاست که باید به شروط جمهوری اسلامی ایران عمل کرده و پایبند باشد، مثلاً به دخالتهای بیجا در مسیر پرونده هستهای و تلاش ایران برای دستیابی به فناوریهای صلحآمیز و صنعتی هستهای که خواسته قطعی ایران است، پایان دهد. همچنین ایالات متحده باید بداند که موضع ما درباره رژیم اشغالگر قدس، حزبالله، حماس و دیگر کشورهای اسلامی نیز کاملاً مشخص و ثابت است.
همانطور که گفته شد درصورتی که آمریکا به اصلاح اساسی در نگرشها و عملکرد خود در برابر ایران نپردازد و همچنان قصد اعمال فشار بر ایران را داشته باشد، سخن گفتن از هرنوع مذاکره و رابطه بیمعنی و خارج از واقعیت خواهد بود.
* نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی