مجموع نظرات: ۰
شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶
۰ نفر

تا به حال گفتگوی جوراب‌ها راشنیده‌اید؟ اصلا آیا می دانید جوراب‌ها از چه زاویه‌ای به دنیا و محیط اطراف می‌نگرند؟

دوچرخه 1084

همشهری؛ دوچرخه آنلاین-سیدسروش طباطبایی‌پور: صندلی‌ها را توی نمازخانه چیده‌اند و بچه‌ها باید برای شرکت در آزمون ریاضی، کفش‌های مبارکشان را در بیاورند و در آزمون شرکت کنند. وقتی آزمون آغاز شد، دنیای نوجوان‌ها پر از سکوت شد و دنیای جوراب‌هایشان، پر از هیاهو:

۱. جورارنگی:

دوستان توجه کنید! توجه کنید لطفاً! این‌که رنگ و شکل و قیافه‌مون با هم فرق داره، اصلاً مهم نیست. ما جورابیم و وظیفه‌مون پوشوندن پای آدم‌هاست. ما باید دور هم جمع بشیم و تنها و تنها به وظیفه‌ی جورابی‌مون توجه کنیم. البته در کنار کار اصلی، به یک ریزه‌کاری‌هایی هم باید توجه کنیم. مثلاً نظافت شخصی! البته نمی‌خوام به جوراب خاصی اشاره کنم، اما در بین ما در همین سالن هستند کسانی که بوی مبارکشون، از فرسنگ‌ها آن‌طرف‌تر هم با مشام می‌رسه. بابا این کار درست نیست، مثلاً خیر سرشون، صاحبان شما مشغول شرکت در آزمون ریاضی نیم‌سال دوم هستن. این بو، تمرکز اون‌ها رو داره به هم می‌زنه، این کار درست نیست به‌خدا...

۲. جورابو:

آقای پرچم‌جان!‌ این‌قدر تند نرو، اگه منظورت من هستم، داری اشتباه می‌کنی. اول این‌که من بی‌تقصیرم. توی خونه‌ی صاحبم، من جزء معدود جوراب‌های موجود و سالم خانه هستم. یعنی در خانه‌ی صاحبم، هر کدام از اعضای خانواده زودتر از خواب بیدار بشوند، مرا می‌پوشند. دیروز پدر خانواده، برای انجام کار بانکی، زودتر از خواب بیدار شد، مرا پوشید، امروز هم پسر خانواده، به بهانه‌ی امتحان ریاضی، باید زودتر از خانه بیرون می‌زد، مرا پوشید. خلاصه من صاحب مشخصی ندارم تا توقع شست‌وشو از او را داشته باشم. تازه، بوی بد من، هدیه‌ی کفش‌های گندی است که صاحبانم می‌پوشند. تازه باید به من اضافه‌کار هم بدهند که حاضرم بوی تعفن داخل کفش را تحمل کنم.

۳. جوراپنج:

وامصیبتا! چه زشت! یعنی تو صاحب مشخصی نداری؟ چه زشت. من صاحبی بسیار متشخص و محترمی دارم. آن‌قدر که حتی روی ما جوراب‌های شخصی‌اش، شماره هم زده و هر روز هفته، مشخص است که کدام جوراب باید خودش را برای پوشاندن پای صاحبم آماده کند. مثلاً من جوراب پنج‌شنبه‌های او هستم. فقط پنج‌شنبه‌ها! یعنی اگر زمین به آسمان برسد و یا آسمان به زمین، باز هم من فقط پنج‌شنبه‌ها مسئول پوشاندن پای او هستم. مثلاً چند هفته‌پیش، جوراب چهارشنبه‌ها، سوراخ شده بود و جناب صاحب هوس کرد مرا بپوشد، اما من آن‌قدر خودم را زیر مبل، مخفی کردم که حتی با دسته‌ی جارو هم نتوانستند به من دست پیدا کنند.

۴. جوراساده:

جناب جوراب پنج‌شنبه‌ها! البته مسئولیت‌پذیری جناب‌عالی ستودنی است، اما پس مرام و معرفت چه می‌شود؟ البته من جوراب ساده‌ای هستم، اما معتقدم جوراب‌ها هم به وقت مشقت صاحبشان، حالا دستگیری که نه، اما لااقل پاگیری که می‌توانند بکنند! که اگر چنین کنند، در وقت پیری و پوسیدگی، احتمالاً هم هوای آن‌ها را خواهد داشت

۵. جوراتابه‌تا:

زهی خیال باطل جناب جوراب ساده‌دل! من در دنیای مرام و معرفت، چیزی برای صاحبم کم نگذاشتم، اما وقتی جفتم، عشقم، پاره‌ی جگرم، در روزی که کم آورد و تار و پودش از هم پاره شد، او را چون «لبرون‌جیمز» به سمت سبد زباله با حرکت سه‌گام، پرتاب کرد و حالا مرا، با هر لنگه‌جورابی، با عطر و رنگ و طعم‌های متفاوت می‌پوشد. هر چه به صاحبم التماس کردم که من فقط با نیمه‌ی گمشده‌ام در ملأعام ظاهر می‌شوم، به عجز و لابه‌ی من توجهی نکرد. تازه هی جلوی دوست و رفیقش پز می‌دهد که من هنجار شکنم و امروزی و هنری‌ام و جوراب‌های تابه‌تا می‌پوشم.

۶. جوراباکلاس:

دوستان! خجالت بکشین. وسط آزمونی به این مهمی، این همه حرف‌های بیهوده درباره‌ی بو و برنگ و سادگی و تابه‌تایی! کمی جوراب‌های باکلاسی باشید و این باکلاسی را به صاحبان خود هم القا کنید. فکر کردید الکی صاحب من، شاگرد اول کلاس است؟ در پای هر انسان موفقی، یک جوراب موفق قرار گرفته. الآن به حالت پای صاحب من نگاه کنید؟ ببینید چگونه پای مبارکش را روی پای مبارکش انداخته و مرا جلوی چشمانش قرار داده! اصلاً از لوزی‌ها و دایره‌ها و مثلث‌های من، کلی الهام می‌گیرد تا به سؤال‌های آزمون ریاضی و هندسه، بهتر جواب دهد!

۷. جوراسوراخ!

ای بابا! بی‌خیال! عالم جوراب‌ها آن‌قدرها هم که شما فکر می‌کنید، جدی نیست. کمی راحت‌تر باشید. خود را رها کنید. حالا لازم نیست یک جوراب با مرام و موفق و الهام‌بخش برای صاحبتان باشید. همین‌که جوراب هستید، کافی است. مرا ببینید. وقتی سوراخ شدم،‌کلی غصه خوردم، چون تصور می‌کردم این‌جوری از چشم صاحبم می‌افتم. اما این‌طور نشد که نشد. تازه، چشم صاحبم نیز شدم، نفس او هم شدم، گرمابخش و سرمابخشش هم شدم. ببینید! حتی مرا هم از چشم بقیه پنهان نمی‌کند. دوستان، تلاش کنید مسئولیت جورابی خود را انجام دهید، حالا با سوراخ یا بی‌ سوراخ، با بو یا بی‌بو؛ خلاص! 

پی دی اف صفحه دوم دوچرخه:

اینجا ببینید.

کد خبر 765459
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha