واقعیت این است که صنعت سینمای چین اکنون با وجود رکود شدید اقتصادی در حال رشد شدید است و این موضع اگر چه موجب خوشحالی سینماگران چینی است اما بازار سینمای آسیا را تحتتأثیر قرار داده و فیلمسازان صاحب سبک آسیای شرقی را نگران کرده است. کارشناسان سینما معتقدند که سینمای چین با وجود رکود جهانی سینما اکنون پتانسیل سرمایهگذاری دارد.جدول گیشه نمایش سینما در چین در سال 2008 با یک رشد 27درصدی فروش روبهرو شد.
این موفقیت خوب یک رقم فروش کلی 617میلیون دلاری را برای محصولات سینمایی در سال گذشته میلادی رقم زد.
این ششمین سال پیدرپی است که جدول گیشه نمایش در چین با یک رشد خوب مالی (که بالای 20 درصد است) روبهرو میشود. محصولات داخلی چین و آن فیلمهایی که بهصورت محصول مشترک (چین با کشورهای خارجی) ساخته شدند در کل یک فروش 375 میلیون دلاری در سال 2008 داشتند.
این رقم فروش، حکایت از یک رشد 42درصدی در مقایسه با سال 2007 میکند. به این ترتیب 68درصد از فروش کلی سال گذشته میلادی سینماهای چین، متعلق به محصولات داخلی است. این نکته که فیلمهای چینی بیشتر از محصولات هالیوودی مورد پسند و قبول تماشاگران داخلی قرار گرفتند با استقبال خوب منتقدان سینمایی و تحلیلگران اقتصادی روبهرو شد.
اما از زاویه دیگری نیز میتوان به این موضوع نگاه کرد. رشد سینمای چین و تولید فیلمهای پرخرج چینی بازار سینمای آسیای شرقی از جمله هنگکنگ را تهدید میکند. در 18ماه گذشته رشد سود فروش فیلمهای چینی در هنگکنگ به میزان بالایی رسیده، به گونهای که در برخی موارد 70درصد از درآمد سینما در هنگکنگ سهم سینمای چین بوده است. کارشناسان سینمای هنگکنگ معتقدند که صنعت سینما در این کشور باید روی مخاطبان خود در چین متمرکز شود تا بتواند موفق باشد.
هم اکنون بازیگران بزرگ، شرکتهای فیلمسازیای را در چین تاسیس کردهاند که نقش استودیوهای تولید فیلم را دارند و با همکاری توزیع کنندههای محلی میتوانند از شرایط موجود نهایت بهره را ببرند.
همکاری سینما گران هنگکنگ با فیلمسازان چینی و کسب موفقیتهای بزرگ در این زمینه میتواند الگوی مناسبی برای همکاری سینمای آمریکا با سینمای غرب باشد. همکاری نزدیک در ماههای اخیر موجب شده تا مراحل تولید راحتتر و با سرعت بیشتری انجام شود.
همین موضوع موجب ورود سیل گونه هنگکنگیها به سینمای چین شده است و تشکیل شرکتهای فیلمسازی چینی و هنگکنگی رونق زیادی پیدا کرده است. به گفته پیتر چان، یکی از تهیهکنندگان سینمای هنگکنگ و کارگردان فیلم «اربابان جنگ»، رشد سینمای چین در سال گذشته درحالی است که سینمای جهان با رکود فروش در سال گذشته مواجه بود. وی در ادامه میگوید: افزایش درآمد در سینما روند بازار را تغییر داده است و همه این اتفاقات مربوط به 18 ماه گذشته است.
به گفته چان، سانسور همچنان یکی از معضلات فیلمسازی در چین است. البته به اعتقاد وی این سانسورها را میتوان با برخی محدودیتها برای کار در استودیوهای هالیوود مقایسه کرد. وی در ادامه میگوید: بوروکراسی پیچیدهای برای فیلمسازی در چین وجود دارد اما در عین حال با گفتوگو و دیالوگ میتوان این اختلافات را حل کرد.
مؤسسه فیلمسازی فرست کاتزفیچرز در هنگکنگ که توسط دانیلیو و فانگ یاکسی به وجود آمد اعلام کرد که تا ماه اکتبر شرکت فیلمسازی در پکن تاسیس خواهد کرد. 4تهیهکننده بزرگ سینمای هنگکنگ – وو ارشان، کوجیانگتو، یان آن و فانگیاکسی- نیز با مؤسسه فیلمسازی فوکوس کروپ که متعلق به اندیلو است هماکنون قرار داد طرحهای مشترکی را امضا کردهاند که این موضوع اهمیت سینمای چین را برای فیلمسازان آسیایی نشان میدهد.
از جمله طرحهای فرست کاتز میتوان به تولید فیلمهای «سنگ دیوانه» و «ساحره کفش» اشاره کرد.
بسیاری از نامهای شناخته شده در صنعت فیلمسازی از جمله سالون فیلمز- یکی از نامهای قدیمی در صنعت سینمای هنگکنگ- سعی دارند تا از این موقعیت استفاده کنند. سال گذشته سالون فیلمز اعلام کرد که برای کمک به رشد سینمای آسیا در کشورهای آسیایی قراردادهای همکاری امضا کرده است که شرکت فیلمسازی هنگدیان در چین یکی از شرکای جدید آن خواهد بود. فیلم « 3 پادشاه: تجدید حیات اژدها» جدیترین محصول همکاری سینمای چین و هنگکنگ است که در سال 2008 به نمایش درآمد.
البته مشکل محتوایی را نیز نمیتوان در تولیدات مشترک سینمای آسیای شرقی نادیده گرفت. بیشتر فیلمهایی که فیلمسازان نسل جدید این سینما به آن توجه دارند در ژانر تاریخی است و این در حالی است که همواره این نوع تولیدات بهدلیل اختلافات شدید تاریخی میان کشورهای آسیای شرقی با مشکل اکران در خود این کشورها روبهرو میشوند.
هر دو کشور چین و هنگکنگ تاریخچه خوبی در فعالیت سینمایی دارند. سینمای هنگکنگ پس از انقلاب و جداشدن هنگکنگ از سرزمین اصلی چین، در دهه ۱۹۵۰میلادی، پا به عرصه حیات گذاشت. مشخصه ویژه این سینما استفاده از دکورهای ارزانقیمت و اغلب استفاده از نقاشیهای ناشیانه روی فیلم است.
این ویژگی کیفیتی نازل به این سینما داده بود و از قدرت روایی آن میکاست ولی بر اثر پافشاری تولیدکنندگان و اقبال در میان سینماروهای دهه ۱۹۵۰و ۱۹۶۰میلادی این سینما ادامه پیدا کرد و بهخصوص با ایجاد ژانر فیلمهای رزمی و کنگفو معروف به «ووزیا» طرفداران زیادی پیدا کرد. در مقابل، سینمای چین قدمت بیشتری دارد. سینمای چین از آغاز قرن بیستم فعالیت قابلملاحظهای داشت. شانگهای همواره مرکز فیلمسازی و محل تجمع فیلمسازان، بازیگران و دستاندرکاران این هنر بود بهطوریکه آن را غالبا با هالیوود مقایسه میکردند.
این مقایسه تا آنجا که به ساختن فیلمهای فلهای با خاصیت جلب توجه عموم مربوط میشد، صرفا در حد دکورهای مجلل و پرخرج و بهرهگیری از بازی ستارگان معروف و شیک انجام گرفته است. اما با وقوع انقلاب چین اوضاع به کلی زیرورو شد. تا اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی استودیوهای فیلمسازی در چین متکی به حمایت دولت بودند که اجازه ساختن فیلمهای تجربهگرایانه را در کنار فیلمهای تبلیغاتی داده بود. از این دوره به بعد این استودیوها مجبور شدهاند که برای سرپا ماندن، بیشتر به تولیدات خود تکیه کنند و در نتیجه بر تعداد فیلمهای غیرایدئولوژیک و متکی به حمایت بازار افزوده شده است.
نکته دیگر، بهرهبرداری هالیوود از این موقعیت است. هنگکنگ در سال 1997از سوی بریتانیا به چین بازگردانده شد. این کشور با چین سابقه فرهنگی مشترکی دارد و هالیوود که سالهای سال با استودیوهای فیلمسازی هنگکنگ همکاری گسترده داشته است اکنون به بازار جدید فیلمسازی چین – هنگکنگ نگاه میکند. باید دید در آینده آیا قرار است این بازار را فیلمسازان آسیای شرقی در اختیار بگیرند یا اینکه هالیوود هم بهدنبال سهمی در این بازار است و راس دیگر مثلث همکاری چین و هنگکنگ خواهد شد.
ورایتی- 2 مارس 2009