«کاسب حبیب‌الله ‌است» این جمله را بارها و بارها از زبان بزرگ‌ترها شنیده‌ایم و می‌دانیم که روزگاری نه چندان دور کسبه محل، بیش از هر کس دیگری مورد اعتماد مردم بودند. آن زمان حتی وقتی کسی می‌خواست به مسافرت برود پول و اشیای ارزشمند خود را نزد کاسب محل امانت می‌گذاشت تا خیالش از همه جهت راحت باشد.

ولي‌الله‌يزديان

به گزارش همشهری آنلاین، حالا چند سالی است که خیلی‌ها معتقدند کسبه امروزی منفعت مالی خود را بر هر چیز دیگری ترجیح می‌دهند اما در همین دوران هم کسبه‌ای پیدا می‌شود که مصداق کاسب حبیب‌الله ‌است. افرادی مانند حاج «ولی‌الله‌یزدیان» که اهل محل وقتی فهمیدند می‌خواهد کسب و کارش را تعطیل کند به روش‌های مختلف، حتی نصب کاغذنوشته‌هایی روی مغازه‌اش از او خواستند همچنان کاسب امین محل باقی بماند. همین نوشته‌ها هم همشهری محله را کنجکاو کرد تا درباره این کاسب و خلق و خو و سبک زندگی‌اش بیشتر بداند.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

قصه به همین سادگی شروع شد؛ یک روز صبح که مشتری‌های ولی‌الله‌یزدیان  برای خرید روزانه به لبنیاتی او مراجعه کردند با این اطلاعیه روی دیوار روبه‌رو شدند: «چون بر اثر سال‌ها کار مداوم بسیار خسته و ناتوان شده‌ام سعادت خدمت به شما عزیزان را نخواهم داشت...» بعد از آن بعضی از مشتری‌ها دست به کار شدند و عریضه نوشتند که «آقا ولی لطفاً از این محل نرو!» 

حساب باید پاک شود


چنین موضوعی آنقدر جالب توجه بود که خبرنگار و عکاس ما را به خیابان زرین و لبنیاتی ولی‌الله ‌یزدیان  بکشاند. پیدا کردن حاج ولی‌الله‌کار سختی نیست. با لبخند و البته کمی تعجب از سؤالاتمان درباره اینکه چرا می‌خواهد کسب و کارش را تعطیل کند برایمان تعریف می‌کند: «از ۷‌ـ ۸ سالگی تا به حال یکسره کار کرده‌ام، قبول کنید دیگر در سنی نیستم که توان بدنی برای کارهای سنگین داشته باشم. کار ما نیروی جوانی می‌خواهد که از ۵ صبح تا ۱۲ شب یکسره سرپا بایستد باید امروز تولید کنیم تا فردا به فروش برسانیم. اگر یک روز تولید نکنیم فردا جنسی برای فروش نداریم. از طرفی آدم پول را می‌خواهد برای زندگی نه زندگی را برای پول. دلم می‌خواهد بعد از این از نتیجه کار کردنم استفاده کنم.»

تا اینجای ماجرا را می‌شود راحت پذیرفت ولی این سؤال پیش می‌آید که چرا تصمیم گرفتید رفتنتان را با نوشته‌هایی در اطراف مغازه، به اهالی خبر بدهید؟ پاسخ می‌دهد: «وقتی شما ۲۱ سال کاسب یک محل هستید و مردم عادت کرده باشند که صبح به صبح از شما خرید کنند و یک دفعه بروید، ممکن است به کسی بدهکار ‌باشید یا کسی به تو بدهکار باشد. آدمی است دیگر، حساب و کتابش باید مشخص باشد.»

رزق حلال


کاسب‌های قدیمی همیشه تأکید زیادی به کسب رزق حلال و تأثیر لقمه در سرنوشت و خلق و خوی فرزندان داشتند. با همین اعتقاد هم به رزق روزانه خود قانع بودند و در آرامش زندگی می‌گذراندند. کاسب محبوب محل همچنین اعتقادی دارد: «باید همیشه این‌طور فکر کرد که تولیدت را می‌خواهی ببری خانه خودت و زن و بچه‌ات بخورند. وقتی کاسب این‌طور فکر کند، جنس خوب و به قیمت دست مردم می‌دهد و پولی که به دست می‌آورد هم با رضایت مردم و حلال است. من هم معتقدم لقمه حلال و حرام تأثیرش را در زندگی فرد می‌گذارد.»

اعتقاد کسبه قدیمی این است که شاید برخی افراد با روش‌های غیراخلاقی پول بیشتری به دست آورند ولی اگر آینده این افراد را بررسی کنید خواهید دید که تاوان این کسب درآمد را پس می‌دهند. حاج ولی‌الله‌به موضوع دیگری هم اشاره می‌کند که می‌تواند برای کسبه جوان درس بزرگی باشد: «در این روزگار همین که جنس خوب و قیمت مناسب باشد همه به همدیگر خبر می‌دهند و کسب و کار هم خوب می‌شود. برعکسش هم صادق است؛ اگر جنس گران و بی‌کیفیت باشد مشتری می‌رود و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند. باید حواس کاسب به رضایت مشتری‌هایش باشد و مشتری را نگه دارد.»

همراه با مشتریان


این همه مغازه لبنیاتی در محله‌هاست ولی چه می‌شود که آقا ولی این‌قدر گل می‌کند که اهل محل یکی پس از دیگری تلاش می‌کنند تا او را از تصمیمش منصرف کنند؟ 

جنس خوب و ارزان


«علیرضا درخشان» از اهالی محل به همراه همسرش برای خرید به لبنیاتی یزدیان مراجعه می‌کند. او که از سال ۸۲ مشتری این مغازه شده معتقد است که آقا ولی جنس خوب را ارزان‌تر از بقیه مغازه‌ها دست مشتری می‌دهد. کاسب محل هم لبخندی می‌زند و می‌گوید: « خیلی‌ها فکر می‌کنند اگر جنس را گران بفروشند در آمدشان بیشتر می‌شود. در حالی که اگر جنس خوب را ارزان‌تر از بقیه دست مشتری بدهی مشتری دوباره از شما خرید می‌کند و مشتری دائم می‌شود.»

برخورد خوب


«محمد عامریان» وکیل پایه یک دادگستری برای خرید وارد می‌شود. می‌گوید: «آقا ولی هم جنس خوب می‌دهد هم ارزان‌تر از بقیه حساب می‌کند. در محل مغازه زیاد است و کسی من را مجبور به خرید دائم از اینجا نمی‌کند اما کیفیت جنس و نحوه برخورد کاسب، آدم را به یک مغازه می‌کشاند.»

رعایت بهداشت


دکتر «اکبر حقیقت خواه» حدود ۱۵ـ۱۰ سال می‌شود که مشتری آقای یزدیان است. حالا هم برای خرید کره سنتی به اینجا مراجعه کرده است. او به خبرنگار همشهری محله می‌گوید: «اینجا واقعاً تمیز است و اگر دست من سنگ هم بدهد چشمم را می‌بندم و می‌گیرم و به جنسش ایمان دارم. از منزل ما تا اینجا ۲۰‌ـ ۳۰ مغازه است اما من خیالم راحت است که آقا ولی جنس بد دست مشتری نمی‌دهد. نمی‌دانم چطور متقاعدش کنیم که دست از این تصمیمش بردارد و مغازه را تعطیل نکند.»

___________________________________________

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۴ به تاریخ ۱۳۹۳

کد خبر 768672

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha