بر پایه مستندهای تاریخی، هزاره شاهنامه در 25 اسفندماه 1388 هجری خورشیدی روی خواهد داد. این زمان یکساله فرصتی است که میتوانیم در دانشنامه شاهنامه با سندهایی که از خود شاهنامه به دست میآید فرهنگ و تمدن 11هزارساله جهانیان را با محوریت ایران بزرگ گردآوریم؛ به همین منظور بنیاد فردوسی در پی آن است تا با ثبت هزاره شاهنامه بهعنوان نخستین رویداد ایرانی در فهرست رویدادهای فرهنگی- هنری یونسکو در سال 2010 میلادی بتواند عزمی ملی و فراملی را فراهم آورد.
بنیاد فردوسی امید دارد با همکاری نهادهای فرهنگی، برنامههایی در 3 سطح کشوری، منطقهای و جهانی را سامان داده و در این راستا فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی را مورد بازشناسی قرار دهد.
هم از اینرو طرح «دانشنامه جهانی شاهنامه» میتواند گامی مؤثر برای پژوهشهایی دامنهدار در شناساندن حکیم ابوالقاسم فردوسی- یکی از بزرگترین چهرههای گرانسنگ فرهنگی، علمی و ادبی ایرانی- را با نگاهی نوین به جهانیان فراهم آورد.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در زمانهای چشم به جهان گشود که اگرچه گنجینهای از دانش بشری در ایران زمین گرد آمده بود اما کمتر کسی برای پاسداشت آن تلاشی درخور انجام میداد.
ایرانیان نیز در آن روزگار میراثدار تمدنی کهن با پیشینهای 10هزار ساله بودند که پس از 4قرن فرهنگ اسلامی بر غنای آن افزوده بود و بر کسی پوشیده نیست که ایران بزرگ از مرزهای هند و چین آغاز شده و آسیای میانه، قفقاز، بینالنهرین و خردهتمدنهای حوزه خلیج فارس و حتی یمن را شامل میشد و نیز کشورهای حاشیه دریای مدیترانه تا اروپای شرقی از یک سو و کشورهای شمال آفریقا و مصر را از سوی دیگر در بر میگرفت.
دانشنامهای که همه دانشهای بشری در امپراتوری (جهانشاهی) ایران را در یک جا گرد آورده باشد همواره ضروری به نظر میرسید. در دورههای باستانی، تاریخ 2دانشنامه بزرگ را ثبت کرده است که یکی در تختجمشید برای بهرهگیری کافه بزرگان کشوری و دیگری در کتابخانه پادشاهی ایران نگهداری میشد، اما این کشور که بر تارک تاریخ همواره مورد گزند بدخواهان قرار داشته از دستبرد اسکندر مقدونی هم در امان نماند آنچنان که در تاریخ یونان باستان به کتابسوزی وی در کشور گل و بلبل، اشاره شده تا جایی که ایران این بیفرهنگی را تنها در تاختن مغول دیگر بار تجربه کرد.
با آنکه اسکندر همه اهتمام خود را در تحریف تاریخ به خرج داد اما برخی تاریخنگاران با نگاهی مشفقانه و ارائه سندهایی، آوردهاند که نسخه دانشنامه فرهنگ ایرانی در تخت جمشید فارس با کتابهای بسیار دیگر به آتش کشیده شد اما اسکندر نسخه دیگر موجود در شهر ارومیه آذربایجان را برای برگردان به زبان یونانی به آتن فرستاد تا به نام اندیشه یونانیان به ثبت برسد (یونانان و بربرها، امیرمهدی بدیع).
حکیم توس اما با آگاهی از چنین جایگاهی از فرهنگ و دانش نزد ایرانیان به پژوهشهایی دامنهدار پرداخت و در این راه تا جایی که امکان داشت از آثار اندیشمندان در دورههای باستانی و اسلامی بهرهها برد و برای تاثیرگذاری بیشتر بر توده مردم آن را در قالب منظومهای داستانی درآورد و نام شاهنامه یا نامورنامه را بر آن برگزید. اما وی نهتنها در سراسر شاهنامه به دورههای تاریخی ایران و همسایگان آن بسنده نکرده بلکه در جایجای آن به حکمتها و اندرزهای گذشته اشاره کرده و داستانهایی راستین را با تخیل آمیخته و برای بهره مردمان پرورانده است که نیاز به رمزگشایی توسط استادان فنون گوناگون دارد.
یادکردن پیدایی و پیشینه رشتههای گوناگون دانش بشری در شاهنامه همچون تاریخ، جغرافیا، پزشکی، مردمشناسی، ستارهشناسی، علوم پایه، معماری، فلسفه و حکمت، علوم انسانی، موسیقی و هنرهای سنتی، دریانوردی، علوم نظامی، علم و صنعت، زمینشناسی، دامپروری و کشاورزی و نیز بهکاربردن نام جایها، شهرها و کشورهایی که هماینک کاربردی همچون گذشته دارند، آشکارا بر جامعبودن دانشنامه شاهنامه دلالت دارد. هم از این روست که اندیشمندانی که نشانی از کشورشان در میراث ماندگار فردوسی وجود دارد، باید بیش از دیگران در تدوین دانشنامه جهانی شاهنامه بکوشند تا یک از هزار، دینی را که حکیم توس بر گردن آیینها، آداب، رسوم و فرهنگها و تمدنهای جهانی دارد، برآورند.
آگاهیهای بنیادین حکیم توس از تاریخ 10هزارساله پیشینیان خویش توانسته شاهنامه را سرشار از مطالب آموختنی کند و پیشکشی از سوی فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی باشد به همه جهانیان و جان شیفتگان دانش و فرهنگ و هنر را سیراب کند. نمونههایی از شاهنامه که در این نوشتار آمده، تنها بخشی از گنجنامه جهانی است که روایتگر تاریخ کشوری دانشپرور و هنردوست است.
از 11تا 10هزار سال پیش:
شناخت خاکهای رنگین از جمله رس برای رنگآمیزی و آرایش و ساخت ظرفهای سفالین با چرخ کوزهگری و لوحهای خشتوگلی از دستاوردهای این دوران به شمار میرود. کشف چرخ کوزه گری در تپه گنجدره ایران نمونه وجود چنین فنی در میان ایرانیان است. حکیم ابوالقاسم فردوسی درباره دوران سازندگی جمشید میسراید:
بفرمود پس دیو ناپاک را
به آب اندر آمیختن خاک را
هر آنچ از گل آمد چو بشناختند
سبک خشت را کالبد ساختند
به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد به خشت از برش هندسی کار کرد
از دیگر دستاوردهای این دوره کشف آویز مسی و مهرههای آرایشی از جنس تالک، اسلیت، مرمر و صدف در لایههای پیش از نوسنگی در غار شنیدار در بلندیهای برادوست استان کردستان ایران است که از دراختیارداشتن فناوری استخراج کانها و آگاهیداشتن ایرانیان از برخی ویژگیهای فیزیکی حکایت دارد.
از 10 تا 7هزار سال پیش:
در روزگار حکمرانی جمشید، استخراج کانیها بهدرستی روایت شده و در دوران دیگر باستانی، سنگشناسی، کانشناسی و زمینشناسی به رشد فراوانی در ایران رسید. کشف بوتههای گداز کانسنگ مس و نقره در تپه سیلک نمونهای از پیشرفت در این صنعت است.
ز خارا گهر جست یک روزگار همی کرد ازو روشنی خواستار
به دست آمدش چند گونه گهر چو یاقوت و بیجاده و سیم و زر
ز خارا به افسون برون آورید
شد آراسته بندها را کلید
از 6 تا 4هزار سال پیش:
دانش ستارهشناسی و پویش کانیسنگها و ساخت نخستین قنات (کاریز) در دنیا و آبشناسی برای بهرهگیری در کشاورزی از میوههای درختی نمونهای دیگر از دستاوردهای تمدنی ایرانیان است. از آثار مربوط به این دوران، میتوان به کهنترین ظرفهای سفالین کشفشده مربوط به 5200 سال پیش در راهروهای کان مس در لاخ مراد و مزرعه در پهنه و شنووه در استان قم ایرانزمین اشاره کرد.
در زمینه ستارهشناسی اما در شاهنامه با 2کاربرد برخورد میشود: نخست، دانش نجوم به معنی شناخت سیارههای آسمانی و محاسبه حرکتهای آنان برای استخراج تقویم و بهکارگیری آن در کارهای دینی و عرفی، و دیگری دانش تنجیم، به معنای اخترگویی و آشنایی با سیر ستارگان و سرنوشت جهانیان.
از جمله مشهورترین موضوعات ستارهشناسی در شاهنامه، بیان ساختار و کاربرد جام جهاننما (اسطرلاب) یا جام جم همراه با رمزگشایی این ابزار شگفت نجومی و شیوه چینش و قرارگرفتن صورتهای فلکی روی جام است که در داستان بیژن و گزاران، کیخسرو پادشاه ایران پس از آگاهی از ربودهشدن بیژن به افسون منیژه برای یافتن این سردار ایرانی در جام گیتینمای مینگرد.
هنگام ساختن جامجم برای محاسبه صورتهای فلکی و ماهها و تاثیر آن بر اعداد و دانش ریاضی و رابطههای مثلثاتی باید در پشت جامجم، صورتهای برجها را واژگونه نگاشت؛ بدین روی برای انتقال برجهای دوازدهگانه (حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو و حوت) باید از حوت(ماهی) شمارش کرد و سپس به حمل(بره) رسید.
از 4 تا 3 هزار سال پیش:
در این دوره بهرهگیری از آهن و جداسازی از کانیسنگ آن به وسیله آتش رواج یافت. بررسیهای گورستان تپه سیلک ایران افزایش نسبی ابزارهای آهنی به جای برنزی در این دوره را آشکارا نشان میدهد.
در نوشتارهای کهن ایرانی، هوشنگ پیشدادی را پیشتاز جداسازی آهن از کانیسنگ آن دانسته و وی را نخستین مهارکننده آتش و بنیانگذار جشن ملی سده در روز 10بهمنماه نام مینهند و نیز او را نخستین کسی میانگارند که از چرم جانداران برای آدمیان پوشاک تن ساخت.
حکیم فردوسی توسی اما پدیدآمدن آتش از سنگ آتشزنه و بهرهگیری هوشنگ- پادشاه دوره پیشدادی- از فلز آهن و گداختن آن برای ساخت ابزارهای گوناگون را در شاهنامه آورده است.
طبایع (آخشیجهای) چهارگانه که از عناصر آتش، آب، باد و خاک (زمین) بهوجود میآید از باورهای ایرانیان آریایی در این روزگار و پیش از زایش زرتشت- پیامبر ایرانی- است؛ با این وجود بعدها یونانیان در سدههای چهارم و پنجم پیش از زایش مسیح گفتارهای فراوانی را در ستایش این باور ارائه کردهاند.
یکی آتشی بر شده تابناک
میان باد و آب از بر تیره خاک
نخستین که آتش ز جنبش دمید
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
وز آن پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان باز تری فزود
چو این چار گوهر به جای آمدند
ز بهر سپنجیسرای آمدند
اهمیت این عناصر چهارگانه نزد ایرانیان برای مهمدانستن طبیعت و پاسداشت محیطزیست و زندگی مسالمتآمیز با جانداران است؛ از این روی مراحل آفرینش زمین از سوی یزدان پاک نیز در شاهنامه آورده شده است.
از 3هزار سال پیش تا آشکاری دین بهین اسلام:
در این دوران با توجه به پیشرفت دانش، 2دانشگاه بهصورت رسمی در روزگار ساسانیان در ایران راهاندازی شد که یکی در زمان شاپور اول به نام دانشگاه گندی(جندی)شاپور خوانده شد و دیگری با نام دانشگاه ریواردشیر در ارجان، نزدیک شهر بهبهان کنونی ایران در زمان اردشیر پادشاه ساسانی پایهگذاری شد.
سازههای این دوره، بینظیر بود و نمونههای بارز آن یعنی سد قوسی ایزدخواست فارس، سد و کانال انحرافی شوشتر، سد اهواز و بند قیر کارون جملگی از آگاهی و مهارت ایرانیان در ساخت سدهای بزرگ حکایت دارد. از دیگر سو استخراج انواع فلزها و ساخت مهرهایی از جنس کوارتز، فیروزه و مرمر و کشف داروهای گوناگون از ترکیب شیمیایی سیماب (جیوه) و نیز ساخت فراوردههای فلزی از سرب نخلک یا مس قلعهزری در پیرامون شهر کنونی بیرجند، ایران را یکهتاز صنعت و هنر در جهان ساخته بود تا جایی که آثار تمدنی ایرانزمین از راه بیزانتین به اروپا فرستاده میشد.
در این میان سفرهای بازرگانان ایرانی به دریای هند و اطراف جزیره سیلان که در گرشاسبنامه اسدی طوسی نیز آورده شده و مسافرتهای دریایی کیکاووس، رستم و کیخسرو که در شاهنامه بدان پرداخته شده و بیان راهها و مسیرهای دریایی در آن داستانها، بیدرنگ میتواند رهیافتهایی تجربی و علمی در دانش دریانوردی به شمار آید. از دیگر ویژگیهای سیر و سفرهای فراوان شخصیتهای شاهنامه بیان دقیق نام جایها، مردمشناسی منطقهها و اصطلاحهای جغرافیایی سرزمینها و راههای آبی و خشکی است که بهطور مستند به آن پرداخته شده است.
برای نمونه شاهنامه در شرح ماجراهای مربوط به شمال شرقی ایران نام منطقههایی را بیان میکند که همگی آنها هنوز پس از یکهزار سال از بهپایانرسیدن سرایش شاهنامه، در دورافتادهترین روستاها با گویشهای محلی نیز به کار برده میشود.
پزشکی، گیاهپزشکی و یافتن گیاهان دارویی برای درمان بیماران نیز از دانشهای گوناگونی است که پارسیان را در دنیا سرآمد کرده و شاهنامه در همه داستانها بدان ارج گذارده است.
آغاز دوران اسلامی از حدود 1400سال پیش:
با پیشرفت روزافزون فناوریها و صنعتها و دانشهای گوناگون در ایران باستان زمینه برای آشکارشدن چشمههای حکمت و اخلاق در میان اندیشمندان ایرانی بهوجود آمده بود؛ از اینرو اهالی کشور یمن که خراجگزار امپراتوری بزرگ ایران بودند و سرزمین آنها به شبهجزیره عرب نزدیک بود نخستین پیامآوران دین بهین اسلام برای ایرانیان بودند؛ چه آشنایی با آموزههای قرآنی و فضیلتهای اخلاقی- بهویژه داوریهای خردمندانه و حکیمانه امام علی(ع) که نماینده پیامبر اعظم(ص) برای شناساندن این دین نوین به مردم با تمدن یمنی بود- زمینه ارتباط معنوی ژرفی میان ایرانیان با خاندان پاک پیامبر اسلام(ص) را فراهم آورد حکیم توس اما خود را پس از 4سده میراثدار تمدنی ایرانی مییافت که با تمدنی دیگر با نام اسلام پیوند خورده بود و بر خویش وظیفه میدانست تا اثر ماندگارش را به نام نامی پیامبر رحمت(ص) و خاندان عصمت(ع) بسراید.
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهلبیت نبی و ولی
به دل گفت اگر با نبی و وصی شوم غرقه دارم دو یار وفی
داستان آفرینش
فردوسی چنان که گفته آمد با بهرهگیری از آموزههای قرآنی و روایی و پیوند دقیق آن با اندیشه راستین ایرانیان توانست به پرسشهای دشوار همه مردمان جهان پاسخ دهد و نسخه گرانسنگ اخلاقی و حکمی خود را به جهانیان بنمایاند. حکیم توس با مدد از چنین اندیشههای بلندی پی به آغاز خلقت با آفرینش خرد برد تا پس از خرد، آفریدگار به بالیدن کوه، زایش آب، بهوجودآوردن گیاهان و جنبندگان بپردازد و سپس مردمانی راستقامت و پذیرنده این خرد و هوش و رای را پدید آورد تا جانشینانی با اخلاق خدایگونه در جهان باشند.
بر پایه خردمداری، فرهنگ ایرانیان نیز روز به روز پیشرفت کرد و اندیشیدن به امور اساسی بشری در دستور کار اندیشمندان ایرانی قرار گرفت و ادیبان ایرانی که حکیمان روزگاراناند در پی حکیم توس اندیشیدند و برترین دستاوردها را به جهانیان بازنمودند تا جهانی در آسایش و سازش را برای همه مردمان به ارمغان بیاورند.
در این راستا شاهنامه با دارابودن 60 هزار بیت نغز، فردوسی توسی را سرآمد دیگر اندیشمندان در همه گیتی قرار داده است. فردوسی با 8 هزار نوع واژهای که به کاربست نهتنها گنجینهای ادبی را به همگان عرضه کرد که گفتوگویی را در جهان آغازید تا این واژگان، نماینده آدمیانی باشند که میخواهند به گوهر ناب راستی و درستی برسند.
در این میان بهترین همنشین اخلاق، بیگمان هنر است که حکیم توس این شایستگی علمی و عملی را برتر از گوهر، تبار، نژاد و ملیت میداند زیرا با آنکه همه اینها از موهبتهای خدایی به شمار میرود اما این هنر است که میتواند آدمیان را از ملتها و قومهای گوناگون به انسانیت کامل رهنمون شود.
خرد باید و گوهر نامدار
هنر یار و فرهنگش آموزگار
هنر بهتر از گوهر نامدار
هنرمند را گوهر آید به کار
ترا با هنر، گوهر است و خرد روانت همی از تو رامش برد
گهر بیهنر زار و خوار است و سست
به فرهنگ باشد روان تندرست
*دبیرکل بنیاد فردوسی