به گزارش همشهری آنلاین، فوران و خشم آتشفشان «وزوو» زمان را برای همیشه در این شهر متوقف کرده است. این اتفاق که در سال ۷۹ میلادی رخ داد باعث شد پمپئی بهعنوان دست نخوردهترین شهر تاریخی ایتالیا انتخاب شود و اطلاعات مهمی از زندگی آن دوران را به محققان و باستانشناسان امروزی نشان دهد. پمپئی شهری است که زیر خاکستر داغ آتشفشان به یک فسیل بزرگ تبدیل شد. این شهر نمادی از یک تمدن بزرگ در دوران باستان است و اسرار زیادی از زندگی شهری آن دوران را با خود دارد.
مطالعات باستانشناسی نشان میدهد که پمپئی در نزدیکی ناپل امروزی در تاریخ پرفراز و نشیبش بارها گرفتار خشم کوه وزوو شده است. این شهر در یک شاهراه مهم بین شهرهای نولا، کومائه و استابیا قرار گرفته بود. پمپئی شهر عجیبی بود که توانسته بود از محاصره رومیها در ۸۹ سال قبل از میلاد مسیح جان سالم به در برده و با روشی مسالمتآمیز به امپراتوری روم باستان بپیوندد. اما سایه کوه وزوو همیشه بر این شهر سنگینی میکرد.
از زمان تاسیس شهر که احتمالا در سده چهار قبل از میلاد اتفاق افتاده تا تاریخ دفن آن بارها در این منطقه آتشفشان و زلزله اتفاق افتاده بود. اما هیچ کدام مثل آخرین آتشفشان، غافلگیرکننده و دردناک نبود. بعد از هر آتشفشان، باز هم مردمی به جا میماندند و شهر را دوباره میساختند و زندگی را در آن به جریان میانداختند اما آخرین باری که مردم شهر غرش کوه مقدسشان را دیدند فرصتی برای فرار پیدا نکردند.
یک تمدن بزرگ
پمپئی یکی از شهرهای پرجنب و جوش قدیمی بوده؛ شواهد به جا مانده در این شهر آنقدر دقیق هستند که به کمک آن میشود ریزترین جزئیات زندگی مردم را به سادگی متوجه شد؛ به عنوان مثال در یکی از طبقههای خانهای مشهور به «سیریکوس» کتیبهای وجود دارد که روی آن نوشته شده است: «خوش آمدید.» در زیر آن کلمه پول به چشم میخورد. این کتیبه به وضوح نشان میدهد که این محل یک شرکت تجاری بوده که دو نفر آن را اداره میکردند. دو شریک به اسم «سیریکوس» و «نومیانوس».
در خانههای دیگر جزئیات فراوانی مربوط به دستههای مردم و ردههای شغلی و اجتماعیشان دیده میشود. این شهر بعد از اشغال توسط رومیها به سرعت توسعه پیدا کرده بود. در این شهر یک آمفی تئاتر، استخر شنای عمومی و همینطور سیستم آبرسانی دقیق وجود داشته است. سیستم آبرسانی، آب چشمههای قنات را در حداقل ۲۵ خیابان اصلی برای حمامهای عمومی و چندین خانه به صورت خصوصی منتقل میکرد. اما یکی از مهمترین اهداف این سیستم، آبرسانی دفترهای تجاری مستقر در این شهر بوده است. این موضوع نشان میدهدکه این شهر یکی از مراکز مهم تجاری به حساب میآمد.
نکته جالب اینجاست که سیستمی برای ذخیره آب در این شهر وجود دارد که در نوع خودش بینظیر است و حتی از فوارههای آب در زمان پرآبی برای تزئین خانهها و میدانهای شهر استفاده میشده. آمفیتئاتر این شهر با طراحی جالب و منحصربهفرد یکی از مهمترین مراکز نشست و برخاست و بحث و گفتوگو میان مردم بوده است. تعداد زیادی نقاشی در این شهر دست نخورده و سالم باقی مانده است که جزء آثار ارزشمند تاریخ هنر باستان به حساب میآید.
از شواهد پیداست که این شهر به نوعی یک شهر توریستی به حساب میآمده و رومیهای باستان در آن خانههای ویلایی داشتند. به همین دلیل حدس زده میشود هنگام فوران آتشفشان، این شهر جمعیتی بالغ بر ۲۰ هزار نفر داشته است. پروفسور ویلیام آوت در اینباره میگوید: «این شهر در زمانی که آتشفشان فوران کرد به بالا ترین درجه رشد اجتماعی خود رسیده بود.»
شهر پرحادثه
در فاصله بین سالهای ۶۲ تا ۷۹ میلادی شهر پمپئی حوادث زیادی را از سر گذرانده است؛ اما این همه ماجرا نیست. ۵ فوریه سال ۶۲ زمانی بود که یک زلزله شدید که شاید اولین نشانههای آتشفشان بوده باعث خرابی قسمت زیادی از شهر میشود. از روی آثار به جامانده میشود گفت که زلزلهای با بزرگی هفت ریشتر این شهر را لرزانده است. در زمان زلزله مردم در جشن بزرگی حضور داشتند که به افتخار «آگوستوس» یا پدر مردم برگزار میشد. به همین دلیل به ساکنان شهر آسیبی وارد نشده است. اما آتشسوزی بعد از زلزله و بیماری باعث از بین رفتن ساکنان شهر شده است.
اعتقاد دانشمندان بر این است که تقریبا بیشتر شهر بر اثر زلزله نابود شده بود و هنگام فوران قسمتهایی از آن مثل آسیابها هنوز در دست بازسازی بوده است. زلزله شهرهای اطراف این منطقه را هم تحت تاثر قرار داده و بعد از آن هرج و مرج و دزدی و قتل در شهر به راه افتاه بود. احتمالا بعد از زلزله بسیاری از مردم به شهرهای دیگر کوچ کردند اما آنهایی که به شهرشان عشق میورزیدند باقی ماندند تا شهر را از نو بسازند.
به همین دلیل حدس زده میشود که این شهر باستانی یکی از پرجمعیتترین شهرهای دوران باستان بوده است. نگاهی به نقاشیهای دیواری بلند که در این شهر وجود دارد نشان میدهد که این شهر هنگام فوران هنوز در حال بازسازی بوده و ساخت و ساز در آن تمام نشده بود. این زلزله احتمالا نشانهای بوده برای فعالیت فورانی آتشفشان اما مردم شهر که دانشی در این مورد نداشتند به جای ترک شهر ماندند و گرفتار انفجار آتشفشان کوه وزوو شدند.
فورانی به قدرت بمب اتم
در زمان فوران، پمپئی مهمترین شهر منطقه بوده است. اینجا مشهورترین شهر منطقه بود که کشاورزی پررونق باعث رشد جمعیت این شهر و اطرافش شده بود. نکته جالب اینجاست که آنها رونق کشاورزیشان را مدیون خاکسترهای آتشفشانی به جا مانده از فورانهای قبلی بودند؛ یعنی همان پدیدهای که باعث رونق کسب و کار آنها شده بود، سرانجام همه آنها را به کام مرگ فرو برد. بر اثر فوران سال ۷۹ بسیاری از شهرهای اطراف مثل هرکولانئم هم دچار تخریب و آسیب شدند.
سوال عجیب و مهمی در باره این شهر وجود دارد؛ اینکه چطور تعداد زیادی از مردم شهر بدون اینکه از جایشان تکان بخورند مردهاند. محققان به این نتیجه رسیدهاند که فوران آتشفشان به صورت تدریجی اتفاق نیفتاده است بلکه این فوران انفجار بزرگی بوده که قدرت آن معادل یک بمب اتمی در نظر گرفته میشود. به همین دلیل ظرف چند ثانیه تمام شهر با ابری از خاکستر داغ که دمای آن به بیشتر از ۲۵۰ درجه میرسیده پوشیده شده و همه چیز را در چند لحظه کوتاه سوزانده و نابود کرده است. مردم و ساختمانها در این شهر به وسیله ۱۲ لایه مختلف خاکستر آتشفشانی پوشیده شدهاند. در یک نسخه تاریخی که ۲۵ سال بعد از فوران آتشفشان نوشته شده معلوم میشود که انفجار آتشفشان آنقدر بزرگ بوده که تمام نوار ساحلی و شهر ناپل را هم تحت تاثیر قرار داده است.
این نسخه به وسیله پلینی نوشته شده است که در زمان فوران در بندر ناپل زندگی میکرده است. بررسی نوشتههای این مرد نشان میدهد که براثر این حادثه او عمویش را از دست داده و دچار ضربه روحی شدیدی شده است. گویا او رابطه بسیار نزدیک و صمیمانهای با عمویش داشته. نکته جالب اینجاست که عموی او بلافاصله بعد از فوران ناوگان دریایی ناپل به کمک حادثهدیدگان میرود و جان خودش را در همین زمان از دست میدهد.
محققانی که در زمینه آتشفشانها کار میکنند بعد از پیدا شدن یادداشتهای پلینی جوان درمورد این حادثه، فورانهای بزرگ و آنی را «پلینین» نامگذاری کردند. نسخههای بعدی نشان میدهد که تاریخ دقیق این اتفاق روز ۲۴ آگوست سال ۷۹ میلادی بوده است. به هر حال پژوهشهای باستانشناسی نشان میدهد که این شهر احتمالا دو ماه قبل از این تاریخ بر اثر خاکستر داغ سوخته و دفن شده بود. این نظریه به وسیله یکی دیگر از دستنوشتههای تاریخی تقویت میشود که تاریخ جاری شدن مواد مذاب را ۲۳ نوامبر ثبت کرده است.
بقایای کشف شده نشان میدهند که مردم لباسهایی به تن داشتهاند که احتمالا برای ماه نوامبر مناسب بوده و این یافتهها باعث تقویت این نظریه میشوند. البته میوهها و سبزیجات باقیمانده در فروشگاهها هم همگی متعلق به ماه اکتبر بودهاند؛ درحالی که میوههای تابستانی به صورت برگه و خشک شده در ماه آگوست پیدا میشدند. بنابراین احتمالا شهر دو ماه قبل از جاری شدن گدازهها از بین رفته بود. سکههایی که در کیسههای پول زنان دفن شده در خاکستر پیدا شده، احتمالا به یاد بود جشن تابستانی ماه سپتامبر ضرب شده بودند. به هر حال هیچ نظریه یا تئوری قابل قبول دیگری این نتیجهها را رد نمی کند.
شهر گمشده
بعد از اینکه لایههای خاکستر روی پمپئی را پوشاند، آنها به تدریج فراموش شده و یک شهر گمشده به حساب میآمدند. در سال ۱۵۹۹ برای اولین بار گوشهای از این شهر پیدا شد. این اتفاق وقتی افتاد که حفاریها برای منحرف کردن جریان رودخانه «سارنو» به دیوار نقاشیشدهای برخورد کرد. «تئو منیکو فونتانا» که مهندس معمار بود به محل این حاثه فراخوانده شد. با این حال بنا به دستور او دوباره روی دیوار را پوشاندند.
در آن حفاری هیچ چیز جدیدی پیدا نشد. روی آن دیوار که یک سنگ نوشته محسوب میشود، اسم شهر پمپئی نوشته شده است. با این همه نام رومی شهر که در آن زمان به آن خوانده میشد از بین رفته و پمپئی نام قدیمی شهر بوده است. تا مدتها دیگر خبری از شهر نشد تا اینکه در سال ۱۷۳۸ شهر هرکولانئوم از زیر خاکستر بیرون آورده شد.
این کشف در حفاریهای انجام شد که برای پیدا کردن کاخ تابستانی پادشاه ناپل انجام شده بود. ده سال بعد مهندس سواره نظام اسپانیا شهر پمپئی را دوباره پیدا کرد. در حفاریهایی که به دستور «خواکین اکوبیره» انجام شد قسمتی از ساختمانها و دیوارهای نقاشی شده از زیر خاک بیرون آورده شد. اما کسی که اولین کاوشهای واقعی را رهبری کرد، کسی نبود به جز «کارل وبر». او این کار را به کمک مهندس ارتش «فرانسیسکو لاوگا» انجام میداد. کاوشها در سال ۱۸۶۰ به وسیله جوزپه فیورلی پیگیری شد.
این اولین کاوش تمام ایتالیایی بود. او در حفاریهایش به بدن انسان هایی برخورد کرد که سوخته و دور بدنشان با خاکستر پوشیده شده بود. بنابراین او برای حفظ حالت طبیعی آدمها تکنیک جالبی ابداع کرد. او قبل از برداشتن خاکستر در فضای خالی بین آنها گچ تزریق میکرد. در حقیقت او از فضای باقیماندهای که بر اثر از بین رفتن جسد به وجود آمده بود مثل قالب استفاده کرد تا حالت جسد را بازسازی کند. نتیجه کار او بسیار جالب از آب در آمد. به وسیله تکنیک او حالت قربانیان در حال فرار به خوبی بازسازی شد.
حتی وحشتی که در قیافه بسیاری از آنها وجود داشت هم به خوبی با این روش نمایان شد. هنوز هم از این تکنیک در کاوشها استفاده میشود؛ با این تفاوت که بهجای گچ از رزین استفاده میشود تا استخوانها دست نخورده بمانند و امکان تجزیه و تحلیل جسد بیشتر شود. همینطور رزین دوام بیشتری دارد. به هر حال این شهر در اواسط دهه ۹۰ میلادی به طور کامل از زیر خاک بیرون آورده شد و در حال حاضر یکی از مهمترین مکانهای توریستی کشور ایتالیا محسوب میشود.
نظر شما