هنرشان را از پدرشان به ارث برده‌اند، در بیشتر شهرهای کشورمان برنامه اجرا کرده‌اند و نمایش‌هایشان سرشار از هیجان است. آنها با خطر دست و پنجه نرم می‌کنند.

بندبازی

به گزارش همشهری آنلاین، خبرنگار همشهری سرنخ سال ۱۳۸۹ سراغ خانواده ای متفاوت رفته بود و گزارش جالبی تهیه کرد. آنچه که می‌خوانید عین همان گزارشی است که در آن سال منتشر شده است:

برای همین تماشاچیان زیادی پای نمایش‌هایشان می‌نشینند و با دلهره زیاد حرکات آنها را دنبال می‌کنند. آنها اعضای یک خانواده هستند؛ خانواده‌ای که شغلشان بندبازی است. درباره گروه بندبازی «خودش» صحبت می‌کنیم؛ بندبازهای این گروه را دو خواهر و یک برادر تشکیل می‌دهند. آنها بندبازی را از پدرشان یاد گرفته‌اند و بدون استفاده از تجهیزات ایمنی روی طنابی از جنس کنف نمایش اجرا می‌کنند.

در بین اهالی گیلان بندبازی به لافندبازی معروف است. «آهو خودش» دختر جوانی است که به همراه خانواده‌اش در گیلان زندگی می‌کند. او سال‌هاست بندبازی می‌کند. آهو و خواهر و برادرش همگی بندبازند و این کار هیجان‌انگیز را به شیوه سنتی یاد گرفته‌اند.

آهو اولین باری را که قرار بود جلوی جمعیت از روی طناب عبور کند، به خوبی به یاد دارد؛ چرا که همه با تعجب سرهایشان را بالا گرفته بودند و به او نگاه می‌کردند. نفس‌ها در سینه حبس شده بود. دختربچه پنج ساله می‌خواست درس‌هایی را که از پدرش یاد گرفته بود، به نمایش بگذارد. لباس سبکی به تن کرده و سربند یازهرا(س) را به پیشانی‌اش بسته بود. وقتی آماده شد، پدرش نفس عمیقی کشید و از دخترش خواست که تمریناتشان را به یاد بیاورد و روی طناب راه برود.

نمایش تماشایی راه رفتن «آهو» روی طناب در گیلان
   مردم با تعجب به هنرنمایی این خواهر و برادر جوان نگاه می‌کنند

ادامه ماجرا را از زبان خود آهو بخوانید: «میله تعادل را دستم گرفتم و با احتیاط از روی طناب عبور کردم. در آن لحظه فقط به یک چیز فکر می‌کردم؛ رسیدن به انتهای طناب و شنیدن خنده‌های پدرم.»
همین‌طور هم شد. در میان بهت جمعیت، آهو با لنگر (میله تعادل) از روی طناب عبور کرد. تشویق جمعیت بهترین خاطره‌ای است که از آن روز برایش مانده است. آهو آن موقع بعد از خواهرش لیلی، دومین فرزند خانواده بود که پا جای پای پدر گذاشت.

خانواده بندباز

«بندبازی هیچ شباهتی به نمایش‌های سیرک ندارد؛ چرا که این کار سنتی‌تر است. سیرک مجهز است اما در کار بندبازی، شما بدون هیچ ایمنی‌ای باید از روی یک طناب، آن هم با تمرکز بالا عبور کنید.»

آهو حالا ۱۴ سال است که بندبازی می‌کند. او می‌گوید پدرش سال‌ها در این کار بوده و از همین راه کسب درآمد می‌کرده است. همین ماجرا باعث شده تا او و خواهر بزرگ‌ترش لیلی به این کار علاقه‌مند شوند. سال‌ها از مرگ پدر هنرمند آنها می‌گذرد و حالا آهو به همراه سهیل - پسر بزرگ خانواده – و لیلی خواهر بزرگ‌ترش راه پدر را ادامه می‌دهند.

اولین دخترانی که در شمال کشور به کار بندبازی مشغول شدند، تا به امروز با خطرات زیادی روبه‌رو شده‌اند؛ چرا که آنها هنگام بندبازی هیچ تشکی زیر پای خودشان پهن نمی‌کنند تا در مواقع سقوط آنها را از خطراتی که تهدیدشان می‌کند در امان نگه دارد. به‌علاوه بندباز هم به هیچ ریسمانی متصل نیست؛ در واقع یک لافندباز یا بندباز باید در میان زمین و آسمان روی طناب کنفی قدم بردارد و بعد از اجرای حرکات نمایشی و ژانگولربازی، خودش را سلامت به آن طرف طناب برساند؛ «مردم درست همین قسمت از کار بندبازی را دوست دارند. اگر ما از تشک یا طناب برای امنیت خودمان استفاده کنیم، آن‌وقت نمایش هیچ جذابیتی ندارد و مردم از تماشای بندبازی لذت نمی‌برند.»

نمایش تماشایی راه رفتن «آهو» روی طناب در گیلان
هنر نمایی برادر و خواهر گیلانی روی طناب

آهو خوب به خاطر دارد که چطور به کمک پدرش توانسته الفبای بندبازی را یاد بگیرد. او وقتی دید خواهرش بندبازی را یاد گرفته، کم‌کم علاقه‌مند شد تا این هنر را یاد بگیرد. حالا آهو و خواهرش بندبازهایی حرفه‌ای هستند، تا حدی که خیلی‌ها در شمال کشور آنها را می‌شناسند. خواهران بندباز زیرنظر فدراسیون بازی‌های بومی و محلی فعالیت می‌کنند و هر جا که برنامه‌ای باشد، با جان و دل عملیات بندبازی را به نمایش می‌گذارند؛ «البته غیر از جشنواره‌هایی که از طرف فدراسیون برگزار می‌شود، در مجالسی مثل عروسی‌ها یا جشن خرمن به درخواست مردم شرکت می‌کنیم و با بندبازی لحظات شاد و هیجان‌انگیزی را برای آنها به وجود می‌آوریم.»

لافند بازی، داربازی، ریسمان بازی

«به جز لافند بازی، در گیلان این حرفه را به‌عنوان‌های دیگری مثل رسن بازی، داربازی و ریسمان‌بازی هم می‌شناسند. مردم گیلان و مازندران هم در مواقعی که بازار کشاورزی بی‌رونق است، غیر از کار کشاورزی، کارهای جانبی دیگری هم انجام می‌دهند؛ شغل‌هایی مانند مغازه‌داری، سلمانی، قصابی، آهنگری و ... بندبازی هم در گذشته از این شغل‌ها بود؛ البته کمتر شخصی به سراغش می‌رفت.»

مریم مظفری - مادر دختران بندباز - اینها را می‌گوید. به گفته او، همسرش، «پرویز خودش» یکی از بندبازان مطرح گیلان و ایران بوده و در هر مسابقه‌ای که شرکت می‌کرده، مقام برتر را به دست می‌آورده؛ «همسرم، در خانه تمرین می‌کرد و هیچ مربی‌ای نداشت. پرویز آن‌قدر روی طناب در ارتفاع‌های مختلف کار کرد تا اینکه به یک بندباز حرفه‌ای تبدیل شد. بعد از آن در کارش دست به ابتکار زد و حرکات نمایشی زیبایی را با میله و وسیله‌های دیگر انجام داد. خیلی از لافندبازان دیگر نمی‌توانند کارهای او را انجام بدهند.»

«پرویز خودش» گروه بندبازی‌ای داشت که از افراد مختلفی تشکیل شده بود. پهلوان لافندباز این گروه، شخصی بود که عملیات بندبازی را روی طناب انجام می‌داد. یالانچی دستیار پهلوان بود و به او شیطانک یا شیطان هم می‌گفتند. سرناچی یا نوازنده سرنا و نقاره‌زن هم در این گروه حضور داشتند که با انجام حرکات نمایشی باعث جالب‌تر شدن برنامه‌ها می‌شدند.

نمایش تماشایی راه رفتن «آهو» روی طناب در گیلان
آهو  از کودکی پیش پدرش بندبازی را یاد گرفت. حالا او و خواهرش  جزو اولین بندبازهای زن ایران هستند   

بعد از مرگ آقای خودش، در سال ۸۰، سهیل، لیلی و آهو حرفه پدرشان را ادامه دادند تا نام او همیشه زنده بماند؛ «این ماجرا در ابتدا برای من خیلی سخت بود. از یک طرف همسرم را از دست داده بودم و از طرفی دیگر بچه‌هایم به سراغ این کار خطرناک رفته بودند. این قضیه نگرانی‌های مرا بیشتر می‌کرد. سهیل از همان ابتدا همراه پدرش بود. دخترها هم کم و بیش با کار پدرشان آشنا بودند اما بعد از فوت همسرم آنها جدی‌تر این کار را ادامه دادند.»

رشته کنفی ۲۷متری

کوچک‌ترین عضو خانواده خودش، درباره خاطراتش از آموزش‌های پدر می‌گوید: «پدرم در حیاط خانه‌مان بین دو درخت طناب می‌بست و نشانم می‌داد که چطور با تمرکز از روی طناب رد شوم. اوایل خیلی سخت بود و مدام روی زمین می‌افتادم اما بالاخره یاد گرفتم و حالا به‌عنوان یکی از اعضای اصلی گروه روی طناب در فاصله هفت متری از زمین حرکات نمایشی اجرا می‌کنم؛ البته وقتی می‌خواستم کارم را شروع کنم، خواهرم لیلی یکی از مشوق‌هایم بود.»

مادر دختران بندباز خیلی نگران دخترانش بود. برای همین خیلی تلاش کرد مانع بندباز شدن آنها شود اما بچه‌های او با تمرین‌های سخت بندبازهای خوبی شدند. با این حال مادر خانواده همیشه برای بچه‌هایش دعا می‌کند تا اتفاق ناگواری برایشان نیفتد. آهو می‌گوید: «طناب کنفی‌ای که از روی آن عبور می‌کنیم، ۲۷ متر طول دارد و از ۱۲ رشته و چهار لایه سه رشته‌ای تابیده شده است و وزن این طناب بیش از ۳۰کیلو است. یک بار خواهرم، لیلی از روی آن افتاد اما خیلی شانس آورد و فقط پاهایش صدمه دید.»

آهو، لیلی و سهیل به خوبی می‌دانند که این حرفه با خطر گره خورده است اما به خاطر علاقه‌ای که به این کار دارند خطر آن را هم قبول کرده‌اند. این برادر و خواهران بندباز از این حرفه خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارند؛ «چند سال پیش وقتی پدرم زنده بود، یک بار یک نفر از روی حسادت روی طناب اسید ریخت و وقتی که پدرم در حال عبور از آن بود، طناب پاره شد و پدرم به زمین افتاد و حسابی زخمی شد. چند بار هم پیش آمد که طناب ناخودآگاه از ستون‌ها کنده شد و پدرم را به زمین زد اما هر بار شانس با پدرم یار بود.» پدر خانواده در برنامه‌های بندبازی زیادی شرکت کرد. او سرانجام در یکی از برنامه‌هایش، زمانی که از روی طناب پایین آمده بود و در حالی که هنوز لباس کارش را به تن داشت، بر اثر حمله قلبی فوت کرد.

نمایش تماشایی راه رفتن «آهو» روی طناب در گیلان
   سهیل در یکی از نمایش‌های هیجان‌انگیزش هنگام عبور از طناب
 یک کودک را  به دوش می‌گیرد و کودکی دیگر را با طناب به پایش می‌بندد

عبور از طناب مرگ

پدر خانواده بندباز تا زمانی که زنده بود، همه فوت و فن بندبازی را به فرزندانش یاد داد؛ برنامه‌هایی مثل تشت آهنی و صندلی را بالای طناب بردن، صندلی را داخل تشت آهنی گذاشتن و روی صندلی نشستن و از روی طناب گذشتن، دیگ و تشت بالای طناب بردن و دیگ را داخل تشت گذاشتن و دو پا در دیگ از روی طناب عبور کردن، بستن شیشه چراغ گردسوز یا بطری نوشابه به پا و با نوک پا از روی طناب گذشتن، بردن سینی چای روی طناب و چایی خوردن در آن وضعیت، عبور از روی طناب با چشمان بسته و خوابیدن روی طناب، عبور با دوچرخه از روی طناب و ...

در حقیقت این کارهای عجیب فقط بخشی از کارهایی هستند که بندباز بالای طناب انجام می‌دهد. البته در خانواده خودش، انجام بیشتر این کارها برعهده پسر خانواده، یعنی سهیل است و آهو و خواهرش بیشتر با میله تعادل از روی طناب عبور می‌کنند یا بچه‌ای را به کول می‌گیرند و از روی طناب می‌گذرند؛ «سهیل خیلی مراقب ماست و اجازه نمی‌دهد نمایش‌های سخت انجام دهیم.»

با اینکه به آنها هیچ طناب اطمینانی وصل نیست و هیچ تشکی هم زیر پایشان نیست اما این خانواده بندباز آن‌قدر تمرین و تمرکز دارند که زمین خوردنشان خیلی بعید به نظر می‌رسد؛ «همه جذابیت این حرفه به خاطر این است که ما از وسایل ایمنی زیادی استفاده نمی‌کنیم. اگر قرار بود زمین بخوریم، هیچ‌وقت یک لافندباز حرفه‌ای نمی‌شدیم.»

نمایش تماشایی راه رفتن «آهو» روی طناب در گیلان
   سهیل به خوبی تمرکز کرده تا با دوچرخه از روی طناب عبور کند

آهو استعدادش را در این حرفه ذاتی می‌داند و می‌گوید این استعداد از پدرش به او و خواهر و برادرش به ارث رسیده؛ «هر کسی نمی‌تواند این کار را انجام بدهد، چرا که خطر کار بالاست و کسی که لافند بازی می‌کند، از بچگی باید برای انجام این کار آماده شود. علاوه بر اینها باید خیلی تمرین کند تا در این کار حرفه‌ای شود وگرنه ممکن است حادثه‌های جبران‌ناپذیری برایش پیش بیاید.»

ازدواج به شرط بندبازی

تیم لافندبازی «خودش» به بیشتر شهرهای ایران سفر کرده است و برنامه‌های مختلفی را به نمایش گذاشته است. آهو و خواهرش لیلی با پوشیدن مانتو، شلوار و مقنعه‌ای سفید از جنس ساتن، اجرای برنامه را به همراه برادرشان شروع می‌کنند. سهیل با انجام حرکات ژانگولر، روی طناب می‌خوابد. به این ترتیب لیلی یا آهو با میله تعادل از روی سینه برادرشان عبور می‌کنند. آنها آن‌قدر این حرکات را تمرین کرده‌اند که هیچ‌چیز نمی‌تواند تعادلشان را برهم بزند.

البته آهو زمین خوردن از فاصله کم را زیاد تجربه کرده؛ «تا حالا از ارتفاع بالا زمین نخورده‌ام. چند بار بالای طناب برایم پیش آمده که بیفتم زمین اما با همه توانم طناب را گرفته‌ام، برای همین زمین نیفتاده‌ام. همین ماجراهاست که برای تماشاچی‌ها جالب است. اگر تشک زیر پایمان بود یا از یک طناب کمکی استفاده می‌کردیم، از جذابیت کارمان کم می‌شد.»

او همیشه به تماشاچیانی که دوست دارند کار آنها را انجام بدهند، توصیه می‌کند که باید زیر نظر مربی و به صورت حرفه‌ای و از سن کم این کار را شروع کنند. انعطاف‌پذیری و تعادل از ویژگی‌های یک بندباز است. آهو و خواهرش لیلی هر دو وزن کمی دارند و عکس‌العملشان روی طناب به‌موقع و سریع است؛ «من هیچ آدم چاقی را ندیده‌ام که بندباز باشد. بندبازی فیزیک قوی و در عین حال ثابتی می‌خواهد که فرد بندباز باید آن را داشته باشد.»

برای همین خواهران بندباز همیشه ورزش می‌کنند تا مشکلی برایشان پیش نیاید. این دو خواهر با اینکه ازدواج کرده‌اند اما هنوز دست از هنرنمایی روی طناب کنفی برنداشته‌اند. یکی از شرط‌های ازدواج خواهران بندباز با همسرانشان هم ادامه حرفه بندبازی بوده؛ «خواهرم لیلی بچه‌دار شده و به خاطر بچه‌اش مدتی بود که تیم را ترک کرده بود اما حالا دوباره به جمعمان اضافه شده و ما کارمان را از سر گرفته‌ایم. من و خواهرم به این شرط ازدواج کردیم که بندبازی را ادامه دهیم.»

سهیل، لیلی و آهو ازدواج کرده‌اند و بعضی وقت‌ها بچه‌هایشان را هم با خود روی طناب بندبازی می‌برند. با این حال مادرشان نتوانسته جلوی کار آنها را بگیرد. مادر خانواده در این‌باره می‌گوید: «خیلی از اوقات بچه‌ها، نوه‌هایم را هم به کولشان می‌گیرند و از طناب عبور می‌کنند. من اصلا دل این را ندارم که به تماشای برنامه‌های آنها بنشینم.» تنها آرزوی خانواده بندباز این است که از آنها حمایت شود تا بتوانند شغل پدریشان را در همه شهرها به نمایش بگذارند و نام «پرویز خودش» را زنده نگه دارند.

کد خبر 775562
منبع: همشهری سرنخ

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha