همشهری آنلاین- جمشید عسگری: آشنایی با نحوه شکلگیری محلهها و تلاش اهالی برای دستیابی به امکانات شهری، ضمن نمایان کردن هویت محلهها باعث تشویق جوانان به زندگی در منطقه میشود. در حقیقت، وقتی نوجوانان و جوانهای منطقه با تاریخچه محل زندگی خود آشنا شوند و بدانند چه کسانی در این قسمت از شهر زندگی میکردند و چه زحماتی برای آبادانی آن کشیده شده، با افتخار از محل سکونت خود برای دیگران صحبت میکنند و حتی از آنها خواهند خواست سری به محله آنها بزنند. همراه با محمدحسن گلپایگانی، ۷۲ ساله ساعتی را بهمحلهگردی گذراندیم تا برای ما از تاریخچه و نحوه توسعه این محله صحبت کند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
نیروگاهی که فقط دردسر داشت
کارخانه برق بعثت در ورودی شهرک بعثت قرار دارد. برای هر تازه واردی بهخصوص ما خبرنگارها، این کارخانه جلب توجه میکند و دوست داریم از آن عکس بگیریم اما در هرقدم از آن تابلو نصب شده و ممنوع بودن عکاسی را به رخ میکشد. محمدحسن گلپایگانی با اشاره به این نیروگاه میگوید: «اینجا باغ بزرگی وجود داشت و مالک آن فردی به اسم علی آقا بود. در زمان شاه، این باغ از مالکش گرفته شد و نیروگاه برق در محله ما راه افتاد.»
این قدیمی شهرک بعثت به یاد روزهایی میافتد که این نیروگاه افراد زیادی را برای دیدنش به اینجا میکشاند و ادامه میدهد: «وقتی نیروگاه برق در محله ما ساخته شد، خیلیها حسرت میخوردند و میگفتند اهالی شهرک بعثت که آن زمان به فرحآباد معروف بود، زودتر از همه صاحب برق میشوند اما نه تنها اینطور نشد، بلکه برق دیرتر از مناطق دیگر به خانههای ما آمد و فقط آلودگیهای این نیروگاه قسمت ما شد! این نیروگاه، برق مناطق زیادی از تهران و شهرستان قم را تأمین میکرد.»
گلپایگانی میگوید: «شهرک فرحآباد شبیه روستا بود و امکانات نداشت. جادهای در کنار شهرک وجود داشت که به آن خیابان رزمآرا میگفتند که الان به خیابان فداییان اسلام معروف است. بیشتر زمینهای محله را باغ و کورههای آجرپزی دربرگرفته بود تا اینکه در سال ۱۳۲۶ یعنی حدود ۷۰ سال پیش خانهسازی در اینجا شروع شد اما بیشترین ساختوسازها در زمان شاه انجام شد.
دولتیها تصمیم گرفتند در اینجا خانههایی برای کارمندان خارجی بسازند. بخش زیادی از زمینهای فرحآباد را ساختند و خانههای ۱۶۰ متری به خارجیها دادند. بیشتر کارمندهای خارجی هم که در سفارتخانهها و ادارهها کار میکردند، رغبت چندانی به آمدن به اینجا نداشتند. به همین خاطر خانههای خود را پس از تحویل گرفتن، به مبلغ ۷ هزار تومان به مهاجران، بومیها و کارگران کورههای آجرپزی فروختند. آن زمان داخل شهرک هم خانههای هم اندازه ۷۰ متری ساخته شد که هنوز هم تعدادی از آنها وجود دارد.»
کورههای آجرپزی و گودالهای به جا مانده
روزگاری شهرک بعثت هم مثل برخی از محلهها، مثلا خزانه، مملو از کورههای آجرپزی بود. گلپایگانی در اینباره میگوید: «چند کوره آجرپزی به نامهای میهن، پرواز و سلامت وجود داشت. کارگرها خاک محله را بر میداشتند و خشت درست میکردند. به همین خاطر در محلههایی مثل باغ آذری و اینجا، گودالهای زیادی میبینید که خاک آن را برای آجر برداشتهاند. بعد از انقلاب این کورهها به خاطر آلودگی هوا تعطیل شدند و جای آنها را خانهها و مجتمعهای مسکونی گرفتند. مسجد نوروزی هم در زمین یکی از همین کورهها ساخته شده است.»
مکان تاریخی محله و دیوارهای گلی
در بخش دیگری از محلهگردیمان، گلپایگانی ما را به کوچههای قدیمی محله میبرد و سپس از جایی سر درمیآوریم که دیوار گلی بزرگی در آن وجود دارد. گلپایگانی که متوجه نگاههای متعجب ما شده، میگوید: «اینجا یخچال گلی محله ما بود. ارتفاع دیوارهایش بیشتر از این بود، اما به مرور زمان به خاطر بارندگیها فروریخت.»
از این ساکن قدیمی محله درباره کارکرد یخچال گلی میپرسیم و او میگوید: «آن زمان که برق و لوازم برقی وجود نداشت، اهالی برای خنک نگه داشتن آب، یخچالهای گلی میساختند. این یخچال گلی هم به همین خاطر در شهرک بعثت ساخته شده است. اهالی آب را به سمت اتاقهایی که زیر زمین درست کرده بودند، هدایت میکردند تا خنک بماند و بتوانند در فصل تابستان استفاده کنند.»
گلی بودن دیوارها و اتاقها و نگهداری آب در چنین محیطی، هرکسی را با سؤالاتی مواجه میکند. از گلپایگانی در اینباره سؤال میکنیم و میپرسیم آیا آب در چنین جایی بهداشتی و تمیز میماند که او پاسخ میدهد: «خیر. اتفاقاً در آبانبارهای این یخچال گاهی اوقات زباله و حیوانات مرده پیدا میشد. اهالی هم آنها را کنار میزدند و آب مورد نیاز خود را بر میداشتند.»
ورود به قسمت داخلی یخچال گلی از این سو ممکن نیست. بنابراین با گلپایگانی به سمت خیابان ۲۱ متری بعثت میرویم که به گفته او، از آنجا امکان داخل شدن به یخچال قدیمی محله وجود دارد. قسمت داخلی این یخچال قدیمی به چند بخش تقسیم شده و در قسمت اعظمی از آن، کارگران مشغول تولید یخ هستند. خوشحال میشویم که میتوانیم از نزدیک ببینیم هویت این یخچال گلی حفظ شده و حالا هم از آن یخ بیرون میآید. اتاقکهای این یخچال قدیمی زیر پاهایمان مدفون و با خاک و نخاله پر شده است. فقط در قسمتهایی میتوان دریچههای کوچکی یافت که نشان میدهد اهالی قدیمی منطقه از پلههای آن به اتاقکهای زیر زمین میرفتهاند و آب بر میداشتهاند.
مسئولان ما را از یاد بردهاند!
گلپایگانی از سختی زندگی در محله فرحآباد برای ما تعریف میکند: «۴ فشاری آب در نقاط مختلف محله وجود داشت و با سختی زیاد آب شرب مورد نیازمان را از آنها بر میداشتیم. آن موقع، یخچال گلی کارکردی نداشت و اهالی از یکی از فشاریهای آب که روبهروی مسجد نوروزی، کوچه نوین، کنار بیمارستان مهدیه و جنب پمپ گاز خیابان وفا قرار داشتند، آب به خانههایشان میآوردند. گاز و برق هم بعد از انقلاب به خانههای ما رسید و برای اینکه صاحب تلفن ثابت شویم، فردی به اسم مرحوم «ابروش» زحمات زیادی کشید و این کار را پیگیری کرد.
امیر هوشنگ بهزادی، محمد غفوری و فرامرز فیروزی آذر هم از جوانانی بودند که در همین محله بزرگ و در دوران دفاعمقدس شهید شدند. برای ساخت مسجد حضرت ابوالفضل(ع) هم حاج رضا رئیسی، بخشی از گاراژ خود را وقف کرد و با کمکهای اهالی مسجد را ساختیم. رئیسی، فرد خیّری بود و فرزندانش هم بتن و میلگردهای مورد نیاز مسجد را اهدا کردند.»
وی با گلایه از کمبود امکانات در این بخش از منطقه میگوید: «اهالی و مسئولان، ضلع جنوبی خیابان ۲۱ متری بعثت را بهعنوان شهرک بعثت میشناسند و محله ما که در ضلع شمالی این خیابان قرار دارد، به فراموشی سپرده شده است. توجه بسیار کمی به این قسمت از شهرک بعثت میشود و ما از امکاناتی مثل فروشگاه و حتی مغازههای میوهفروشی محروم هستیم. آسفالت معابر از بین رفته و توسعه شهرنشینی و ساختوساز در اینجا وجود ندارد.»
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۶ در تاریخ ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
نظر شما