به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۱۴۰۱ با شکایت مردی که مدعی بود پسر نوجوانش از سوی باجناقش مورد آزار قرار گرفته، آغاز شد.
وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چند ماه قبل احساس کردم که پسر ۱۳ ساله ام افسرده شده و گوشهگیری میکند. ابتدا فکر کردم شاید به خاطر شرایط سنیاش دچار این حالت شده اما پس از پیگیریهای من و همسرم متوجه راز هولناکی شدیم. پسرم به ما گفت که شوهر خاله اش او را آزار داده است. حالا هم ما از او شکایت داریم.
با ثبت این شکایت پسر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پس از معاینه در گزارشی آزار و اذیت وی را تأیید کردند.
با تأیید این موضوع مرد ۴۱ ساله به اتهام آزار و اذیت پسر نوجوان بازداشت شد اما در همه مراحل بازجویی اتهامش را نپذیرفت و منکر شد. با این حال مدارک و مستندات و همینطور گزارش پزشکی قانونی نشان میداد که وی دست به این عمل شیطانی زده است.
با این فرضیه تحقیقات تکمیلی صورت گرفت و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم به دلیل موضوع پرونده دادگاه به صورت غیرعلنی محاکمه شد.
در ابتدای این جلسه پسر نوجوان به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: خانواده ما و خالهام خیلی صمیمی بودیم و ارتباط زیادی با هم داشتیم، به طوری که اغلب مواقع یا ما خانه آنها بودیم و یا آنها به خانه ما میآمدند. روزی که شوهرخالهام من را آزار داد، خانوادگی به باغی در شهریار رفته بودیم. او به بهانهای من را صدا زد و به گوشه باغ برد.
وی ادامه داد: اول فکر کردم میخواهد با من صحبت کند اما به محض اینکه خیالش راحت شد که از خانوادههایمان دور شدیم، من را آزار داد و بعد هم تهدیدم کرد که نباید در این باره با کسی حرفی بزنم. من هم از ترسم تا مدتها سکوت کردم و هروقت یاد آن اتفاق میافتادم، حالم بد میشد. حتی شبها هم کابوس میدیدم، تا اینکه پدر و مادرم پیگیر ماجرا شدند و من موضوع را برایشان تعریف کردم. حالا هم از شما میخواهم او را به اشد مجازات محکوم کنید.
در ادامه پدر این پسر به جایگاه رفت و گفت: نمیدانم این فرد با وجود اینکه خودش بچه دارد، چطور دست به چنین جنایت سیاهی زد و از اعتماد ما سوءاستفاده کرد. پس از اینکه متوجه این ماجرا شدیم، زندگیمان نابود شد و ماههاست که خواب و خوراک نداریم. از این رو من و همسرم از قضات میخواهیم به خاطر خیانتی که متهم به من و خانوادهام کرده، او را به اشد مجازات محکوم کنند.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی منکر اتهامش شد و عنوان کرد: من این بچه را آزار ندادهام و نمیدانم چرا چنین دروغی را مطرح کرده است.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و نظر کارشناسان پزشکی قانونی متهم را به اعدام محکوم کردند.
نظر شما