همشهری آنلاین- مژگان مهرابی: از قدیمیترهای خودمان یاد گرفتیم هر کس گره کور زندگیاش باز نشد و گرفتار سختی روزگار شد، روضهای نذر کند تا به برکت آن خدا مشکلش را برطرف کند. شاید اگر ۵۰ سال پیش به سراغ روضههای خانگی میرفتیم در بیشتر خانهها مراسم مرثیهخوانی برپا بود. اما با تغییر شیوه زندگی و تجددگرایی این سنت کمرنگ شده و این روزها در کمتر خانهای روضه ماهانه برگزار میشود. با این وصف طبق آمار به دست آمده از سوی جامعه مداحان، منطقه ما بیشترین پراکندگی روضههای خانگی را دارد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
لای در باز بود و من بدون اجازه داخل شدم. برای بانوان حاضر در مجلس غریبه به نظر میآمدم. نگاهم را به اطراف چرخاندم تا بتوانم جایی برای نشستن پیدا کنم اما جای خالی وجود نداشت. ۲ اتاق تودرتو که جمعاً ۲۰متر هم نمیشد فضای خانه خاتون را تشکیل میداد.
در آستانه در ایستاده بودم که پیرزنی خوشرو صدایم کرد. کنار سماور نشسته بود. تعارفم کرد که نزدش بنشینم. فهمیدم خاتون است. گفت: «خدا حاجتت را بدهد. خوب جایی آمدهای. روضه دل آدم را جلا میدهد.» و بعد یکی از استکانهای کمرباریکش را برداشت و از قوری گل قرمزیاش چای ریخت و جلو من گذاشت. خانهاش عجب آرامشی داشت. هیچ تجملی دیده نمیشد هرچه بود صفا بود و صمیمیت. با صدای صلوات بانوان متوجه آقای روضهخوان شدم.
او را آقا سیدحسن مینامیدند. شال سبزی روی دوشش بود و یاالله گویان داخل شد. روی صندلی نشست. سینهاش را با استکان آب جوشی که خاتون آورد نرم کرد. خاتون به او گفت: «مثل همیشه روضه علیاصغر(ع) بخوان» و سید خواند. صدای گریه زنها بلند شد. صدایش خش داشت و این نشانه سن بالایش بود. یکی از زنها با صدای بغضآلودی گفت: «حاج آقا نذر روضه حضرت عباس(ع) دارم. گرفتارم، دعا کن.» بعد انگار کسی از او پرسیده باشد گریهکنان ماوقع ماجرا را توضیح داد: «شریک پسرم پولهای مغازه را برداشته و فرار کرده و او مانده و طلبکارها.» سید روضه را خواند و زن گرفتار ابوالفضلگویان روی پایش میزد. به آهستگی زیر گوش خاتون پرسیدم، چرا از این پیرمرد روضهخوان دعوت میکند در حالیکه صدایش به سختی بیرون میآید.
جواب داد: «۶۰ سال است روضه خانه من را میخواند. جوانیاش بلبلی بود. سوز صدایش آدم را میسوزاند. حالا صدایش ۲ رگه شده اما نفسش حق است.» ۳ ساعتی در مجلس روضه بودم. ۳ روضهخوان آمدند و رفتند. روضههای زیادی هم خوانده شد. هر کس نذر داشت به صاحبخانه اشاره میکرد و مرد روضهخوان، مرثیه میخواند. گفتم خاتون چند سال است که برای عزاداران امام حسین(ع) چایی میریزی؟ گفت: «از وقتی ازدواج کردم. از ۱۴ سالگی. آن موقع برای روضه مادرشوهرم بود، حالا برای مجلس خودم.» بعد کمی محاسبه کرد و ادامه داد: «۷۸ سال از خدا عمر گرفتم. مادرشوهرم که به رحمت خدا رفت، خودم بساط روضه برپا کردم.»
کتاب روضهالشهدا
روضهخوانی، سنتی قدیمی است برای شناساندن مصائب ائمه معصومین(ع) بهخصوص شهدای کربلا که از دیرباز بین ما شیعیان رواج داشته است. اما اگر تاریخچه روضه در ایران را دنبال کنیم، به زمان صفویه برمیگردد. به گفته سیدعلیاصغر موسوی روضهخوان پیشکسوت هم محلهای و رئیس جامعه مداحان شرق تهران روضه در معنای لغوی یعنی باغ و گلزار، اما چرا مرثیهخوانی اهلبیت(ع) با این نام در بین مردم شهره است را اینگونه پاسخ میدهد: «روضهخوانی قدمت ۴۰۰ ساله دارد. یعنی از زمانی که ملاحسین کاشفی کتاب روضه الشهدا را به رشته تحریر درآورد. در این کتاب مصائب ائمه معصومین(ع) بهصورت مقتل نوشته شده است و چون منبریها از روی این کتاب مرثیه میخواندند، اسم روضه باب شد.» جای سؤال است که قبل از نگارش کتاب روضه الشهدا، کتابی نبوده تا از روی آن مرثیه خوانده شود. موسوی در اینباره میگوید: «شیخ صدوق و شیخ مفید در قرن چهارم درباره سیره امامان(ع) کتابهایی نوشتهاند اما از روی هیچکدام آنها نمیشود مرثیه خواند. کتاب مقاتل در قدیم به زبان عربی بود. کتاب روضه الشهدا تنها مقتلی است که در آن زمان به زبان فارسی نوشته شده است.»
منع عزاداری در زمان رضاشاه
برگزاری مراسم روضهخوانی تا زمان رژیم طاغوت رونق خوبی داشت. در ایام محرم و صفر مردم مراسم عزای حسینی و مرثیهخوانی را با شور خاصی برگزار میکردند. اما با روی کار آمدن رضاشاه این سنت قدیمی دستخوش تحولاتی شد. به گفته موسوی رضاشاه اجازه برگزاری روضهخوانی را نمیداد و هرجا بساط عزا برپا بود، آژانها به دستور پهلوی اول مراسم را به هم میزدند. او تعریف میکند: «علما وقتی دیدند که مأموران حکومتی مانع اجرای روضهخوانی میشوند، متوسل به داشمشتیهای محله شدند که چرا نشستهاید مگر شیعه نیستید که عزای حسین(ع) را به هم میزنند.»
با تلنگر روحانیون وقت، کسانی که در کوچه و بازار اسم و رسمی داشتند بر سردر خانهها پرچم سیاه نصب کرده و خیمه عزا برپا کردند. او ادامه میدهد: «از آنجا نزاع بین داشمشتیها و آژانها آغاز شد. هر روز درگیری و تنش. مأموران حکومتی خیمه را به هم میزدند. مشتیها هم برای تلافی به شهربانی حمله کرده و زد و خورد میکردند. کار به جایی رسید که آژانها شکست خوردند و به نفع مردم عقبنشینی کردند.» از آنجا که روحانیون اجازه منبر رفتن نداشتند، مرشدها مرثیهخوانی را برعهده گرفتند. موسوی میگوید: «مرشدها پیشتر در محافل عمومی، پرده نقاشی نصب کرده و نقالی میکردند. حال از سوی مشتیها مأمور شده بودند که مرثیه بخوانند. حقالقدم آنها را هم خود مشتیها میپرداختند.» آیتالله کاشانی و آیتالله بهبهانی از جمله روحانیونی بودند که از لوطیهای محله حمایت میکردند.
رونق روضههای خانگی
عشق به امام حسین(ع) چیزی نبود که مردم از ترس ضرب و شتم حکومت پهلوی عزای او را برپا نکنند. وقتی رضاشاه مانع برگزاری مراسم سوگواری در تکایا و خیمهها شد، مردم روضهخوانی را به خانهها بردند. اگر مرثیهسرایی پیش از این مختص ایام محرم و صفر بود، با ممانعت رضاشاه در همه ایام سال برگزار میشد. به گفته موسوی کمکم بازار روضهخوانی خانگی رونق گرفت و بهعنوان یک فرهنگ جای خود را در بین مردم باز کرد. او میگوید: «تا ۵۰ سال قبل، در یک کوچهای که ۲۰ خانه داشت، در ۱۰ خانه روضه برگزار میشد. بعضی نذر داشتند و بعضی از روی علاقه مراسم برگزار میکردند. اما حالا که خانهها کوچکتر شده کمتر کسی مراسم روضه در خانهاش برپا میکند.» این روزها شاهد آن هستیم که بیشتر مراسم عزاداری در حسینیهها و هیئتهای مذهبی برگزار میشود و روضههای خانگی مثل چند دهه گذشته اقبالی ندارد. موسوی میگوید: «با شروع آپارتمانسازی و کوچک شدن فضای خانهها حسینیههای بزرگ در محلهها ساخته شد و روضههای خانگی جای خود را به نوحهخوانی در هیئتها داد.»
فقط مرثیهخوانی کافی نیست
اگر از بحث تاریخچه روضهخوانی بگذریم، نکته مهمی که این روزها دغدغه جامعه مداحان شده این است که در روضههای خانگی، فقط ذکر مصیبت میشود در حالیکه موسوی معتقد است مرثیهخوانی زمانی تأثیرخود را میگذارد که در کنار آن به احکام شرعی و سیره نبوی هم اشاره شود. او میگوید: «اغلب بانوان سالخورده فقط میخواهند مرثیه گوش کرده و گریه کنند تا به اصطلاح خودشان سبک شوند. اما در مورد جوانان عکس این موضوع صادق است. جوانان تشنه دانستن هستند و چون در روضههای خانگی به آنها چیزی که میخواهند داده نمیشود، کمتر حضور پیدا میکنند.»
موسوی در ادامه صحبتهایش به نکته جالبی اشاره میکند: «از قدیمالایام رسم بر این بود وقتی روضهخوان آقا دعوت میکردند چون محفل زنانه بود، صاحبخانه روضهخوان سالخوردهای را دعوت میکرد تا بانوان معذب نباشند. این عادت هنوز هم در بعضی از خانهها رواج دارد. گاهی ترجیح میدهند روضهخوان نابینا هم باشد. بعضی از بانوان فقط روضهخوان سادات دعوت میکنند. چرا که آنها را نماینده جدشان میدانند و از اینرو برای آنها احترام خاصی قائل میشوند.»
تأثیر در زندگی روزمره
«از وقتی ماهواره آفت خانه بعضی از مردم شده، سنتهای نیکی چون روضهخوانی کمرنگ شده است. از همین محافل مذهبی است که ما رشد معنوی کرده و به تکامل میرسیم.» اینها را رئیس جامعه مداحان میگوید. به گفته او روضههای خانگی در منطقه ۱۴ بیش از دیگر مناطق است و ادامه میدهد: «خیابان درودیان آنقدر روضه خانگی دارد که فرصت نمیکنم برای روضهخوانی به دیگر خیابانهای منطقه بروم.» او دلخور از رفتار بعضی از مداحان میگوید: «بعضی از مداحان بیراهه رفته و تا بنر تبلیغاتی آنها نصب نشود در مجلسی نمیخوانند. مردم از یک مداح انتظار دیگری دارند. چون نوکر امام حسین(ع) است برایش احترام ویژهای قائل هستند.»
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۴ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۷/۲۸
نظر شما