گویی انجمن بازیگران سینما دست به دست هم داده بودند تا امیر را سر به نیست کنند. از طرفی جشنهای عید فطر با بهنمایشدرآمدن فیلمهای «تقاطع» و «م مثل مادر» رونق دوچندانی گرفت. ابوالحسن داوودی و رسول ملاقلیپور هم در دفاتر کارشان نشسته بودند و جدول فروش سینماها و استقبال عمومی از تازهترین ساختههایشان را کنترل میکردند.
به این ترتیب، آبانماه آغاز شد و کسالت تابستانی سینمادوستان که با نمایش چندتایی فانتزی بیرمق و یکی،دو نمونه فیلم موزیکال شبهترسناک به درازا کشیده بود. با آغاز دومین ماه پاییزی، متعادلتر شد.
جدول تعطیلات نیمه دوم سال85 نشان میدهد آثار فیلمسازانی که سوژه ثابت عکاسان و خبرنگاران هنری هستند نیز با شروع بیستوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر از بایکوت و شایعهسازی خارج میشود. بنابراین اگر برای دیدن «خونبازی» رخشان بنیاعتماد، «تله» سیروس الوند، «پارکوی» فریدون جیرانی و البته «رئیس» مسعود کیمیایی چشمانتظار ماندهاید، تا شروع بهمنماه و آغاز جشنواره، دندان بر جگر بسائید!
جای خالی هرکول پوآرو در سینماهای پایتخت
«چه کسی امیر را کشت» دومین فیلم بلند مهدی کرمپور پس از «جایی دیگر» است که در سال1381 ساخته شد و به نمایش درآمد. اولین بار که فیلم را در سالن سینما تماشا میکنید، اگر علاقهمند آثار بهرامبیضایی باشید و فضای فیلم هایی مثل «مسافران» در ذهنتان مانده باشد، صحنه تصادف و تهدرهافتادن ماشین مسافران که نقطه آغاز ماجراهای بعدی میشود را در هر دو اثر، بسیار نزدیک به هم میبینید؛ با این تفاوت که بیخیالیهای ابتدای شروع «مسافران» کل قصه را لو میدهد و تماشاگر را به تماشای حوادث پس از مرگ آنها میبرد اما کرمپور با طرح یک علامت سوال بزرگ، شما را در توهم و تعلیق نگه میدارد و به حل جدول کلمات متقاطع دعوت میکند.
از طرفی اگر تماشای فیلمهای معمایی و پلیسی خارجی را دوست دارید، لابد «قتل در قطار سریعالسیر شرق» ساخته سیدنی لومت را که از تلویزیون هم پخش شده، دیدهاید؛ فیلمی با سوژه بهقتلرسیدن یکی از مسافران قطاری که در کوپههای مجزا از هم، ده نفر از ستارگان سینما از جمله شون کانری (جیمزباند معروف) و اینگرید برگمن (ستاره اسکاری هالیوود) را به مقصد میرساند. این ده ستاره قاتل با طرح و نقشه قبلی متحد شده بودند تا جنایتکاری را که از قبل میشناختند، مثل جگر زلیخای مصری تکه پاره کنند. آنها چنان خونسرد و آرام ضربات چاقو را در بدن قاتل فرو میکردند که حتی کارآگاه پوآروی نابغه هم بعد از کشف جنایت، نمیتوانست این ده قاتل خبیث را به سزای اعمالشان برساند!
به نظر میرسد حکایت کشتهشدن امیر در فیلم مهدی کرمپور متکی بر بازی بازیگران در فیلمنامهای باشد که حاصل کاری سهنفره است اما تا انتها قابل پیشبینی نیست.
نیکی کریمی، امین حیایی، محمدرضا شریفینیا، آتیلا پسیانی، خسرو شکیبایی، مهناز افشار، الناز شاکردوست و علی مصفا، همگی متهمان ردیف اول قتل مشکوک امیر هستند؛ فیلمی که تا ندیده باشید، نمیتوانید خوب و بدش را برای دیگران تعریف کنید.
ایدهآلیست ابدی
اگر یک گزارشگر آماتور بخش خبری صداوسیما، دوربین و میکروفونش را بردارد و به خیابان برود و سر راهش به هر کسی رسید بپرسد «از بازیگران مرد سینمای پس از انقلاب چه کسی را میشناسید؟»، از هر ده نفر، لااقل نه نفر میگویند خسروخان شکیبایی بازیگر محبوبی که در نقش عاشقان بیقرار و ایدهآلیستهای احساساتی دهه70، سینمای ایران را تحتالشعاع بازیاش قرار داد و نقش «حمید هامون» را برایمان جاودانه کرد. اما تکرار نقشهای شکیبایی در تیپها و کاراکترهای کپیشده برای دهه80 و برای بازیگری منعطف و حرفهای، اتفاق خوبی نیست.
طی دو ماه اخیر حضور این بازیگر در فیلمهایی از قبیل «عروسک فرنگی» و «چه کسی امیر را کشت» چنگی به دل نزده است. شاید ایراد اصلی به فیلمنامهها یا بیتجربگی کارگردانهای تازهکار برمیگردد اما هر چه هست، شکیبایی را در حالی میبینیم که درجا میزند. انتخاب او در لیست بازیگران فیلم «رئیس» کیمیایی، این امید را زنده نگه میدارد که حمید هامون دهه70 را بار دیگر در جایگاه واقعیاش ببینیم.
از عکاسی تا دریافت جایزه نوبل!
محمدرضا شریفینیا به عنوان عکاس و دستیار کارگردان وارد سینمای حرفهای شد اما در طول سالهای همکاری با عوامل حرفهای سینما از جمله کارگردانهایی مانند داریوش مهرجویی، از همکاری پشت صحنه به بازیگری تغییر جهت داد و اکنون سالهاست که او را در نقشهای متفاوتی در سریالهای پرمخاطب و آثار سینمایی میبینیم.
ایفای نقش ولید در سریال امام علی (ع) بیش از پیش نام شریفینیا را بر سر زبانها انداخت. او را که به آچار فرانسه سینمای ایران ملقب است در فیلم کرمپور در حالی میبینیم که کت و شلوار و کفش سپید پوشیده و در نقش روانکاوی که به عقاید فروید عشق میورزد، تصمیم گرفته دومین ایرانی برنده جایزه صلح نوبل باشد. شریفینیا علاوه بر ایفای نقش کامبیز مطلق در این فیلم، انتخاب سایر بازیگران را نیز بر عهده داشته است.
شریفینیا همچنین مردادماه امسال به لیست بازیگران فیلم «اخراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی پیوست. در این فیلم کامبیز دیرباز، امین حیایی، مریلا زارعی، نگار فروزنده و جمعی دیگر از چهرههای سینما حضور دارند.
قاتل هنرمند یا هنرمند قاتل؟!
نیکی کریمی در دومین فیلم بلند کرمپور نقش «زیبا»(همسر اول امیر) را بازی میکند؛ زنی با مشخصات اکثر آدمهای جوگرفته که خیال میکنند اگر وارد دنیای هنر و روشنفکری نشوند و با ژستها و لباسها و لهجههای عجیب و غریب ظاهر نشوند، حتما چرخ دنیای متمدن قرن بیستویکم، از چرخیدن میایستد. نیکی کریمی که ده سالی از اولین حضورش در سینما در فیلم «عروس» بهروز افخمی میگذرد، نقش «زیبا» را برای تماشاگرانی که با کنجکاوی شرلوک هولمز و ذرهبین کارآگاه پوآرو دنبال قاتل امیر میگردند، باورپذیر میکند.
کریمی که پس از ساخت مستند «بودن یا نبودن» به صف کارگردانهای سینما پیوسته قرار است بهزودی در فیلم «زن دوم» که احمد امینی ادامه ساختنش را به سیروس الوند محول کرد، بازی کند. او همچنین از پیوستن به بازیگران اثر جدید عباس کیارستمی که «گریه» نام دارد انصراف داد. تازهترین فیلم بلند او که «چند روز بعد» نام دارد، در رقابتهای بینالمللی جشنواره رم ایتالیا شرکت کرد اما هنوز در ایران اکران نشده است.
این مرد حرف نمیزند!
سریال «آخرین گناه» که در ایام ماه رمضان از شبکه2 سیما پخش شد، تازهترین دیدار تلویزیونی آتیلا پسیانی با مردم بود. شاید حالا کمتر کسی به یاد داشته باشد که مجموعه «محله برو و بیا» که کاری متعلق به گروه سنی کودک و نوجوان بود، پای بازیگران سرشناسی را به عالم سینما باز کرد؛ از جمله اکبر عبدی، مرحوم حسین پناهی و البته آتیلا پسیانی. بعد از آن سریال «گرگها» حضور وی را در عوامل تولید حرفهای قطعی کرد و پسیانی با آن چهره بداخلاق و جدی و البته بازی روان و بیتکلفش، کارنامهای رنگارنگ را در گونههای مختلف سینمایی - از جنایی گرفته تا طنز- به همگان معرفی کرد.
زمانی که مهدی کرمپور نقش «رضا»(دوست دوران بچگی امیر) را مینوشت، مشخصاتی بهتر از پسیانی برای مردی پرخور، راحتطلب و اززندانآزادشده پیدا نکرد. پس رضا یکی از متهمان قتل امیر شد. البته پسیانی همانقدر که مقابل دوربین کارگردانها راحت است، با خبرنگاران مطبوعات سخت و گاهی بیرحمانه برخورد میکند. بیشک او را در جشنواره فیلم فجر امسال نیز خواهیم دید.
کشتن رئیس بهانه نمیخواهد
از حضور مهناز افشار به عنوان بازیگر سینمای بدنه و عموما گیشهپسند، چهارپنج سال بیشتر نمیگذرد اما در همین مدت نهچندان بلند، پیشنهاد کارگردانهایی مانند جیرانی، میلانی و کیمیایی باعث شده که او یکی از پرکارترین بازیگران زن این دوران باشد. افشار در فیلم کرمپور نقش «مرجان» را بازی میکند؛ زنی که از ابتدا تا انتهای فیلم در آشپزخانهاش میچرخد و یکریز از همه بد میگوید. مرجان که منشی امیر است، در حالی که از شیر مرغ تا رموز و اسرار رمالها را برایتان تعریف میکند، نشان میدهد کشتن یک رئیس خوب، بهانه درست و حسابی نمیخواهد؛ کافی است تصمیم بگیرید یکی از نسخههای دستنویس فالگیرها را به اجرا درآورید.
او بهتازگی بازی در «تله» سیروس الوند را مقابل محمدرضا گلزار به پایان رسانده و در کنار عوامل فیلم «رئیس» کیمیایی نیز حضور دارد.
بازیگری برای تمام فصول
سوپراستاربودن در سینمای فعلی، نه تنها در ایران بلکه در استودیوهای غولپیکر هالیوود هم اتفاق بزرگی است و البته مشخصاتی دارد که از همه کس برنمیآید. سوپراستارها موظفند همانند قاتلین زنجیرهای یا خونآشامهای تاریخ بشریت، در همه حال خبرساز باشند. این عده که عینک آفتابی و بادیگارد از مهمترین داراییهایشان محسوب میشود، هر جور که زندگی کنند، بحث روز محافل هنری و شایعهسازان خواهند بود و البته این اتفاق، به رونق فیلمهایشان کمک شایانتوجهی میکند. اما امین حیایی به رغم حضور بیوقفهاش در سریالها و نقشهای اکشن سینمایی، هنوز به جامعه سوپراستارها ملحق نشده و ما به این خاطر به وی تبریک میگوییم.
مهدی کرمپور در فیلم جدیدش، نقش «حمید»(دوست و همدانشگاهی امیر) را به حیایی سپرده و او را با شکل و شمایل هیپیهای دهه70 اروپا به تصویر کشیده است. بازیگر فیلم موزیکال فانتزی «سرود تولد» که «شام عروسی» را هم تابستان امسال بر پرده داشت، در این فیلم بار دیگر نشان داده که راه و چاه بازیگری را بهخوبی یاد گرفته است.
حیایی پس از اتمام اکران «قتل آنلاین» اپیزود اول فیلم «ستارهها» ساخته فریدون جیرانی را آماده نمایش دارد.
درگیر با پنجرهها
نقش الناز شاکردوست در فیلم کرمپور کاملا مطابق با مشخصات رفتاری بچههای مرفه پایتخت تنظیم شده است. او در این فیلم نقش عسل- دختر ناتنی امیر- را بازی میکند که یک جانبه نیست و راستش کمی هم با خود و پنجرههای اطراف خانهاش درگیری دارد! بازی او درونی، گرم و همسو با فیلمنامهای است که بر اساس گرههای ممتد و دیالوگهای شلوغ و بهاصطلاح عسل«خفن» نوشته شده است.
حضور این چهره جوان در سینمای مخاطب عام با «گل یخ» کیومرث پوراحمد آغاز شد و بعد یک دوجین از فیلمهای اکشن و حادثهای و جنایی از جمله «قتل آنلاین» نام شاکردوست را در لیست بازیگران پرکار اضافه کرد. حضور این بازیگر نوچهره در میان پرترههای پوستر فیلم کرمپور در پسزمینهای قرمز و زرد، نمایی تعجببرانگیز است. بیشک شاکردوست یکی از بازیگران خوشاقبال سینمای کنونی است اما وی تا رسیدن به جایگاهی ثابت و در یادماندنی در سینمای بدنه، هنوز راه بسیاری دارد.