نسل من برای به‌دست‌آوردن یک موقعیت خیلی تلاش می‌کرد و انرژی از دست نمی‌داد. اما نسل فعلی کمی طلبکار است و از همه انتظار دارد دست به دست دهند و دودستی چیزی را در اختیارش بگذارند

زرین دست

به گزارش همشهری آنلاین، بیش از ۶۳ فیلم را اولین‌بار او از پشت ویزور دوربین دیده است. فیلمبرداری که سال ۱۳۲۴ در تبریز به دنیا آمد، خیلی زود همراه خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد و تحت تأثیر دو برادر بزرگ‌ترش به سمت سینما کشیده شد. اما آنچه او و تعداد کمی چون او را در سینمای ایران متمایز می‌کند این است که در دهه‌ای به عنوان فیلمبردار به سینمای ایران پا گذاشت که فیلمبرداری به این معنا در سینمای ایران مطرح نبود و به قول خودش استادش کسی بود که: «شنیدن رادیو از فیلمبرداری فیلمی که دوربینش را برای آن روشن می‌کرد مهم‌تر بود». علیرضا زرین‌دست کارش را در سال ۴۶ با دستیاری فیلمبرداری فیلم وسوسه‌ی شیطان آغاز کرد و برادر بزرگ‌ترش محمد زرین‌دست در فیلمبردارشدن او نقش مهمی داشت. او در این گفت‌وگو که بهار سال ۹۱ در مجله ۲۴ انجام شده از ورودش به سینما می‌گوید.

سینما برای شما از کجا آغاز می‌شود؟
علیرضا زرین‌دست: اولین تصاویر مانده در ذهن من از فیلم و سینما نیست اما به‌شدت متصل به رابطه‌ام با سینماست. این تصاویر را از زمانی به یاد دارم که پشت دست برادر بزرگم (حسن) می‌نشستم و او پرتره‌های طبیعت بی‌جان را از روی نقاشی‌های نقاشان بزرگ جهان ‌که عموماً روس بودند، کپی می‌کرد تا بفروشد.
کدام تابلو خیلی تصویرش در خاطرتان مانده است؟
زرین‌دست: یکی از تصاویری که هیچ‌وقت از ذهنم پاک نمی‌شود اثری از ایوان آیوازوفسکی است. تصویری از جنگلی با یک درخت تنومند شکسته که چند خرس روی آن بازی می‌کنند. شاید برادرم این اثر را ده‌ها بار کشید و فروخت. تا ۱۲ سالگی این مهم‌ترین تصویر زندگی‌ام بود.
و اولین تصاویری که از فیلم‌ها در ذهنتان مانده؟
زرین‌دست: مربوط است به فیلم‌هایی که ندیدم! چون برادر بزرگم عادت داشت شب که با برادر و خواهرها در یک اتاق جمع می‌شدیم، فیلمی را که در سینما دیده بود با جزئیات برایمان تعریف می‌کرد. این اولین فیلم‌هایی بود که درواقع من در تخیلم می‌دیدم. چون برادرم بسیار استعداد و ذهن خوبی برای تعریف‌کردن فیلم‌ها داشت و من واقعاً متأسفم که هیچ‌وقت مسیرش به سینما کشیده نشد چون کارگردان فوق‌العاده‌ای می‌شد. او حتی اصول سانسور را هم رعایت می‌کرد. بعدها که بزرگ شدم همه‌ی آن فیلم‌ها را پیدا کردم و دیدم.  
شما خودتان هم استعداد فیلم تعریف‌کردن به همین خوبی را دارید؟
زرین‌دست: بله. تقریباً خیلی خوب می‌توانم آنچه را دیده‌ام یا در ذهنم است تعریف کنم. در بسیاری از کارهایی که فیلمبرداری می‌کنم فیلمنامه را که می‌خوانم تصویری را که در ذهنم ساخته می‌شود برای کارگردان می‌گویم و معمولاً هم استقبال می‌کند. این را مدیون تأثیری هستم که برادرم روی من گذاشت. مثلاً او مشترک کتاب هفته بود که هر ۱۵ روز یک‌بار کتاب جدیدی منتشر می‌کرد و من آن را از پستچی می‌گرفتم و قبل از برادرم می‌خواندم. بیشتر آثار دیکنز بود و جان اشتاین‌بک و همینگوی که همه را همان سال‌ها خواندم.
بالاخره شما کی پایتان به سینما باز شد؟
زرین‌دست: ۱۳ سالگی بود که دیگر برادرم برای کار به شهرستان رفت و من هم به سنی رسیدم که می‌توانستم بروم سینما. فیلم‌هایی مثل شاهین مالت و کازابلانکا و همشهری کین و... را که برادرم تعریف می‌کرد دیدم.  
از فیلم‌های ایرانی کدام را به خاطر دارید؟
زرین‌دست: خب آن موقع فیلم داخلی که هنوز چندان ساخته نمی‌شد و از اواخر دهه‌ی ۳۰ و اوایل ۴۰ بود که کسی مثل خاچیکیان یک نوع فیلمفارسی‌سازی را شروع کرد، که بعد شاخص‌ترینشان شد گنج قارون. یادم است فیلم ضربت مرحوم خاچیکیان را یک روز جمعه در سینماسپیده دیدم. صف تا وسط‌های میدان انقلاب رسیده بود و من از روی سر مردم خودم را به گیشه رساندم و یک بلیت گرفتم!
پس برادر بزرگ‌ترتان بیشترین نقش را در این‌که به سینما بپیوندید داشت.
زرین‌دست: من خیلی مورد الطاف الهی بودم که دور و اطرافم آدم‌هایی بودند که چنین تأثیراتی در زندگی‌ام گذاشتند. مثل برادر بزرگ‌ترم و بعدتر محمد یا دوستانی مثل پرویز نوری و هوشنگ گلمکانی که در ساخته‌شدن شخصیت حرفه‌ای‌ام نقش مهمی داشتند. مثلاً نوری روی سومین کاری که فیلمبرداری می‌کردم (خداحافظ رفیق) نقدی نوشت که آن‌قدر برایم تأثیرگذار بود که متن آن را تقریباً از حفظ هستم. تیترش یادم هست که زده بود: «خوش‌آتیه!» اما خانواده مطمئناً نقش مهمی در جذب افراد به حرفه‌شان دارد. شاید اگر پدر من فرش‌فروش بود حالا من فیلمبردار نبودم.  
و کارگردان‌شدن برادرتان قبل از شما چقدر باعث شد کارگردان نشوید و فیلمبردار شوید؟
زرین‌دست: او همه‌ی تلاشش را کرد که من فیلمبردار شوم چون پیش خودش می‌گفت بهتر است یک فیلمبردار کنار دستش داشته باشد. البته من و محمد هردو در دوره‌ای از زندگی عکاسی می‌کردیم و خب این هم در فیلمبردارشدنم در کنار تأثیر نقاشی‌های برادرم روی من و این‌که خودم هم در دوره‌ای نقاشی می‌کردم و می‌فروختم، بی‌تأثیر نبود.
فکر نمی‌کردید فیلمبردارها در سینما حقشان را بابت سهمی که در فیلم دارند نمی‌گیرند؟
زرین‌دست: خب من بارها دل‌شکسته شده‌ام و امسال هم به خاطر ملکه و نادیده‌گرفته‌شدنش بسیار بیشتر. اما برخی فیلمبردارها هم بیش از حقشان به موقعیت و جایزه رسیده‌اند. اما قضاوت مردم نقش مهمی این میان دارد. من خیلی مواقع به خاطر فیلمی از سوی مردم تحسین شدم که جایزه‌ای بابتش نگرفتم.  
جایزه‌گرفتن مهم است؟
زرین‌دست: هنرمند اصلا برای لحظاتی زندگی می‌کند که انتظار دارد بزنند روی شانه‌اش و بگویند ما کارت را دیدیم و تحسینت می‌کنیم. برای همین نقاش‌ها دوست ندارند کارشان را بفروشند. من خیلی از فیلم‌هایی را فیلمبرداری کرده‌ام که جزو تاریخ سینماست اما بابتشان جایزه نگرفته‌ام. اما به‌هرحال هنرمند دوست دارد ببیند مورد اعتناست. اغلب هنرمندان تنها هستند و نزدیک‌ترین کس به آنها شغلشان است. دوست دارند کسِ نزدیکشان دیده شود.
درنهایت سلیقه‌ی علیرضا زرین‌دست کدام نوع سینماست؟
زرین‌دست: سینمایی که تماشاگر را به وجود قهرمان معتقد کند. قهرمان نمادی از خوبی‌ها و برکات انسانی است که خیلی از لحظات از حق خودش می‌گذرد و راهی برای سرنوشت دیگران باز می‌کند.
و چندتا از این فیلم‌ها؟
زرین‌دست: خیلی زیاد است اما مثلاً شجاعان که یک فیلم وسترن است با بازی گریگوری پک یا کسی آن بالا مرا دوست دارد که سرگذشت یک بوکسور معروف است. یا بیلیاردباز، لارنس عربستان، دکتر ژیواگو، ...
از معاصرها؟
زرین‌دست: رودخانه‌ی میستیک؛ فیلم‌های کلینت ایستوود.
سینمای ایران؟
زرین‌دست: سازدهنی، دایی‌جان ناپلئون، گاو، آقای هالو، اجاره‌نشین‌ها، طلسم،  جدایی نادر از سیمین، فرزند خاک، ملکه، حکم، ...
سینمای کیمیایی را زیاد دوست دارید نه؟
زرین‌دست: بله. او جزو کسانی است که قهرمان می‌سازد. شما به سینمای دهه‌ی ۵۰ نگاه کنید. چند فیلمساز می‌شناسید که دیالوگ فیلم‌هایشان در صدها فیلم کپی شده باشد؟ آن دستی را که قیصر به دیوار کوبید و گفت یا پنج تن، ببینید چند بازیگر در چند فیلم تکرار کردند؟ حالا نگفتند یا پنج تن... سینمای ما به کیمیایی مدیون است.
آرمان شما آن روزهای اول ورودتان به سینما چه بود؟
زرین‌دست: این بود که فیلمی بسازیم که برای ساخت آن مجبور نباشیم به خاطر رقابت سقوط کنیم. در آن دوران سینما در سیطره‌ی سینمای غرب بود و رقابت نابرابر؛ برای همین مجبور می‌شدند تن به صحنه‌هایی بدهند که واقعاً مزخرف بود. من آرزو داشتم سینما عاری از این سقوط‌ها باشد. بعد از انقلاب در بخش‌هایی به این ساختار رسیدیم ولی نه به نقطه‌ی اتکایی که به آن ببالیم. آرزو دارم روزی برسد که همه به فیلمسازان اعتماد کنند و بدون ملاحظات سینما راه خود را برود.  
فکر می‌کنید تفاوت نسل شما با نسل امروزی که به سینما فکر می‌کند و واردش می‌شود چیست؟
زرین‌دست: نسل من برای به‌دست‌آوردن یک موقعیت خیلی تلاش می‌کرد و انرژی از دست نمی‌داد. اما نسل فعلی کمی طلبکار است و بیشتر سعی می‌کند فرصت به دست بیاورد نه آن‌که آنچه را هست از دست ندهد؛ و از خانواده و سیستم اجتماعی و همه انتظار دارد دست به دست دهند و دودستی چیزی را در اختیارش بگذارند. درحالی‌که من شخصاً برای یادگرفتن سعی کردم در خودم سیستمی به وجود بیاورم که خیلی نگاه کنم و نگاهم را کنترل و تربیت کنم. هنوز هم دارم یاد می‌گیرم و مثلاً مجلات فیلمبرداری و تکنولوژی روز را مشترک هستم و سعی می‌کنم با آنچه در جهان امروز می‌گذرد آشنا باشم.

کد خبر 780045
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha