همشهری آنلاین- بهاره خسروی :برای ایران و در دل آن تهران مرداد ماه گره خورده با دو رویداد مهم سیاسی اثرگذار در سرنوشت و آینده کشور است. اولین اتفاق ماجرای انقلاب مشروطه در ۱۴ مرداد ماه ۱۲۸۵ و کودتای ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۳۲ از سرنوشتسازترین رویدادهای تاریخ ایران و تهران در یکی دو قرن گذشته بود. دکتر «محسن جلیلوند» استاد دانشگاه با اشاره به این موضوع گریزی می زند به تلاش انگلیسیها و اروپاییان برای پیدا کردن نفت در خاورمیانه و میگوید: «انگلیسی ها و اروپاییان مدتها به دنبال پیدا کردن نفت در خاورمیانه به ویژه ایران بودند. در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، ویلیام ناکس دارسی، تاجر طلا در انگلستان امتیاز کشف نفت ایران را از آن خود کرد و برای این منظور جورج برنارد رینولدز را که تجربیاتی در زمینه حفاری نفت در مناطق نفتخیز سوماترا داشت، برای اکتشاف و استخراج نفت به استخدام خود درآورد. او نخستین عملیات حفاری را در چاه سرخ واقع در قصر شیرین و همچنین شاردین رامهرمز آغاز و همزمان، مقدمات حفاری در منطقه نفتون مسجدسلیمان را فراهم کرد. اما بعد از چند سال به این نتیجه رسیدند که امکان رسیدن به نفت وجود ندارد. حتی اعضای این گروه تصمیم به جمع کردند بساط اکتشافاتشان گرفته بودند که برای آخرین بار هم شانس خود را امتحان می کنند و این بار در سال ۱۹۰۸ شمسی(۱۲۸۶) به نفت می رسند و این شروع ماجرا می شود.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
نفت به جای زغال سنگ
اتکای قدرت انگلیس به نیروی دریایی آن بود. در واقع دریا در اقتصاد و سیاست انگلیس نقش مهمی داشت. در گذشته تا قبل از زمامداری «وینستون چرچیل» عموما کشتیهای انگلیسی با سوخت زغال سنگ کار میکردند که نصف ظرفیت کشتی را به خود اختصاص میداد و از طرفی سرعت را پایین میاورد. اما استفاده از نفت به جای زغال سنگ این ماجرا را به کلی تغییر میداد؛ چون حجم نفت کمتر و از طرفی سرعت حرکت کشتیها بیشتر میشد. چرچیل دستور داد تا در کشتیها از نفت به جای زغال سنگ استفاده کنند. اما این نفت کجا بود؟
دکتر «محسن جلیلوند»در پاسخ به این سوال در باره مشکلات دولت انگلستان برای دسترسی به نفت ایران میگوید: «مهمترین مشکل دولت انگلستان این بود که بر اساس قانون اجازه مالکیت چیزی را نداشت. اما چاره کار چه بود؟ امتیاز استخراج، بهرهبرداری و لولهکشی نفت و قیر در سراسر ایران(جز پنج استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان) به مدت ۶۰ سال در سال ۱۲۸۰ میلادی و در دوره حکومت مظفرالدین شاه قاجار به دارسی اعطا و انگلستان متعهد شده بود که از عواید حاصله ۱۶ درصد بهعنوان حقامتیاز و ۲۰ هزار لیره نیز بهصورت نقد بهعنوان سهم ایران، به دولت بپردازد.»
نفت ایران؛ بهانه جنگ جهانی اول
پر بیراه نیست که بگوییم به بهانه نفت ایران جنگ جهانی اول شروع شد. در واقع ماجرا از اینجا آب میخورد که این سهم ۱۶ درصدی از نفت برای ایرانی ها رقم چندان زیادی نبود و این درآمد اندک باعث فشار بر دولت ایران بود. ایرانیها در پی افزایش سهمشان و اعمال تغییرات و دریافت امتیازات بیشتری بودند. دکتر جلیلوند در این باره گریزی به ماجرای جنگ جهانی اول میزند: «قبل از شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ یک رقابت تسلیحاتی بین قدرتهای جهانی آن روز به عنوان دوران صلح مسلح داریم. از سال ۱۸۷۱ که ناپلئون سوم از بیسمارک شکست خورد آلمانیها به فکر کشورگشایی و ایجاد مستعمره در جهان افتادند. آن زمان انگلستان ۳۰ میلیون مستعمره و فرانسه ۷ میلیون مستعمره داشت. البته کشور کامرون را هم به آلمان دادند اما آلمانیها قبول نکردند. با توجه به اهمیت قدرت نیروی دریایی انگلیس، آلمان تصمیم گرفت برای ساقط کردن کشتی های انگلیسی از زیردریاییهای ساخت آلمان اقدام کنند و این درست زمانی بود که کشتیهای انگلیسی با زغال سنگ کار می کردند و آلمانیها هم نفت نداشتند. در واقع دولتهای اول دنیا برای رسیدن به نفت و کشورگشایی جنگ جهانی اول به جان هم افتاده بودند.»
جنگ جهانی دوم؛ ایران در حال تجزیه
۲۵ سال بعد از جنگ جهانی اول، دنیا به ویژه کشورهای تراز اول درگیر جنگ جهانی دوم شدند. درست زمانی که دولت ایران حسابی از قرارداد دارسی سهم ۱۶ درصدی نفت در فشار بود. رضا شاه قرارداد ۱۹۳۳ دارسی را پاره میکند و داخل بخاری میاندازد. جلیلوند در این باره توضیح میدهد: «سال ۱۹۰۷ میلادی قبل از اکتشاف نفت در ایران قراردادی تنظیم شده بود که طبق آن شمال ایران به روسها و جنوب به دلیل اینکه هندوستان مستعمره انگلستان بود به انگلیس واگذار شد. مرکز هم که بیطرف بود. اما با کشف نفت ماجرا کمی تغییر کرد. جنوب ایران سهم انگلستان و شمال هم مجدد به روسیه واگذار شد. این جریان تقریبا تا روی کار آمدن هیلتر در آلمان سال ۱۹۳۳ ادامه داشت. رضا شاه که از ماجرای نفت و سهم کم ایران ناراضی بود به سمت آلمان گرایش پیدا میکند تا راهی برای اصلاح قرارداد پیدا کند. به همین دلیل بعد از پاره کردن قرارداد از سوی انگلیس با حضور ناوهای انگلیسی در جنوب و اشغال این محدوده تهدید می شود. در این میان جنگ جهانی دوم شروع میشود و ایران در همین جنگ به مرز تجزیه هم میرسد.»
نظر شما