او در سال 1967 با نام هندویی «آ. اس. دیلیپ کومار» به دنیا آمد. او علاوه بر ساخت موسیقی فیلم، در زمینههای نوازندگی و خوانندگی نیز فعالیت داشته است. در دهه90 کار ساخت موسیقی فیلم را آغاز کرد و تاکنون 13 جایزه «فیلمفِر»، 4 جایزه فیلم ملی، یک جایزه «بَفتا»، یک «گولدن گلوب» و 2 جایزه اسکار کسب کرده است.
با اینکه او عملاً توانایی ساخت موسیقی جدی و تاملبرانگیز را ندارد اما توانایی او در ساخت قطعات موسیقی متناسب با فیلم، بهخصوص از دید بیننده متوسط، موجب شده که نه تنها جوایز زیادی کسب کند بلکه تعداد زیادی از آثار خود را نیز به فروش برساند. او تاکنون حدود 100میلیون صفحه و 200میلیون نوار کاسِت به فروش رسانده است.
موسیقی فیلم «میلیونر زاغهنشین» 2جایزه اسکار و بسیاری جوایز دیگر برای رحمان به ارمغان آورد. با این وجود بسیاری از مردم هندوستان این فیلم را توهینآمیز میدانند و اعتراضهای بسیاری به این فیلم شد. با توجه به اینکه کادر اصلی ساخت فیلم بریتانیایی بودند، این نیز در تشدید اعتراضها تاثیرگذار بوده است.
سازندگان فیلم و چنان که خواهیم دید خود رحمان گفتهاند که این فیلم میتوانست در هر جای دیگر دنیا ساخته شود و اصلاً ارتباطی به هندوستان ندارد. اما سؤالی که برای مردم هندوستان پیش آمده ، این است که اگر این طور است چرا گروه بریتانیایی زحمت این همه جابهجایی و انتقال را بهخود داده و این همه هزینه را متقبل شده است؟ و چرا در بین این همه کشور هندوستان انتخاب شده؟ به هر حال آنچه در پی میآید مصاحبهای است که مجله «تایم» با رحمان انجام داده است.
- ارتباط شما با دنی بویل چطور شروع شد؟
من برای ساخت موسیقی این فیلم مجبور شدم فیلم دیگری را کنار بگذارم. وقتی دنی به دیدن من آمد، گفت: «من خیلی از کارهای تو را شنیدهام» و شروع به گپ زدن در این باره کردیم. این تقریباً اولین باری بود که یک کارگردان غربی از کار من تعریف میکرد؛ البته غیراز «اندرو وبر»؛ او مرد خوبی است.
- آیا این کار با کار با یک کارگردان بالیوودی متفاوت است؟
معمولاً تفاوت وجود دارد. دنی از قطعات من به شکل خیلی متفاوتی استفاده میکرد. من خیلی فیلم را دوست داشتم و میخواستم قطعاتی بسازم که با تصویرهای فیلم هماهنگ باشند و قطعههای ابتدایی زیادی ساختم. یک فیلم بزرگ معمولاً 130 قطعه متناسب با آغاز صحنهها دارد اما این یکی فقط هفده یا هجده تا دارد؛ تیتراژ پایانی، تیتراژ آغازی و بقیه در میانه فیلم.
- دنبال چه چیزهایی بودید؟
خیلی چیزها. باید قطعات زیادی براساس موسیقی هندوستان مدرن و فیلمهای هندی دهه80 میساختم و بعد کهنه و نو را با هم ترکیب میکردم.
- پیشنهاد بویل چه بود؟
میخواست موسیقی فیلم خیلی پرتپش باشد. کارگردان از ابتدا گفت که از احساساتیبازی نفرت دارد و همین طور از ویولنسل؛ ویولنسل بیویلنسل! میگفت: «هیچوقت توی فیلمهای من از ویولنسل استفاده نکن». آدم بامزهای بود. من به سرعت کار میکردم، مثل او. تهیه اولیه طرح 2 ماه طول کشید و تکمیل آن 2 هفته. معمولاً برای فیلمهای هندی موزیکال 6 ماه وقت میگذارم.
- موسیقی فیلم جداً فیلم را هدایت میکند. بهنظر میرسد که از این لحاظ بویل با بالیوود همسانیهایی داشته است. نظر شما چیست؟
نکته جالب درباره بویل این است که نحوه میکس موسیقی، فیلم توسط هندیها را دوست دارد. موسیقی، فیلم را هل میدهد و فیلم به چشم میآید. ما میخواستیم موسیقی فیلم رک و صریح باشد. بویل میگفت هر قطعه باید به تنهایی یک قطعه موسیقی کامل باشد. بهطور معمول بعضی از کارگردانها موسیقی فیلم را خنثی و بیاثر میکنند و همیشه میخواهند که جلوههای صوتی فیلم پر سر و صدا و موسیقی ملایمتر باشد. بویل میخواست موسیقی بلند و رسا باشد.
- بمبئی؛ فیلم را در مقایسه با بمبئی حقیقی چطور ارزیابی میکنید؟
بهنظر من این فیلم اصلاً درباره هندوستان نیست. درباره احساسات انسانی است و اینکه ما چقدر این احساسات را پایمال میکنیم و باز سر از خاکستر خود بر میآورند. این یک فیلم انسانی است و اصلاً ارتباطی به هندوستان ندارد. موسیقی فیلم درباره هندوستان و فرهنگ هندی نیست. این ماجرا میتوانست در هر جای دیگری هم اتفاق بیفتد. مسابقههای تلویزیونی مانند «چه کسی میخواهد میلیونر شود» را میتوان در تمام کشورهای دنیا دید.
- فرایند همکاری بین شما و دنی چطور بود؟
من میدانستم او شنونده خوبی برای موسیقی است و به روش او برای انتخاب موسیقی برای صحنهها اعتماد داشتم. به او 4 یا 5 انتخاب میدادم و او هر کدام را که میپسندید انتخاب میکرد و هفتهها برای اضافه کردن آنها به فیلم وقت میگذاشت. هر وقت ایده خوبی به ذهنم میرسید، نمونه سادهای از آن را برای او ایمیل میکردم و او به دو یا سه تای آنها جواب میداد. روش کار کاملاً متفاوت بود. ایدههای زیادی بود که از آنها استفاده نشده اما بهخوبی تهیه و تکمیل شدند.
- وقتی جایزه گولدن گلوب را به شما دادند مستقیماً با مردم هندوستان صحبت کردید.
راستش، اول کار حضورم را در فیلم محرمانه نگه داشتم و به کسی نگفتم. میخواستم اگر دنی از قطعات من خوشش نیامد این موضوع بین من و او بماند. تا وقتی که از مرتب بودن همهچیز مطمئن نشدم هیچ تبلیغاتی نکردم. مردم هندوستان علاقه زیادی به هالیوود دارند اما غیر از آن فیلمهای کشورمان را هم دوست داریم و وقتی یکی از کارهای ما در دنیا شناخته میشود این برای ما لحظه بزرگی است. وقتی جایزه را بردم از ته قلب حس میکردم که باید به هموطنانم بگویم: «این برای شماست، این خواسته شماست.»
- وقتی به وطن برگشتید با چه عکسالعملی روبهرو شدید؟
مردم طبل میزدند و پایکوبی میکردند، همهچیز مثل فیلمها بود. در فرودگاه خیلی از من استقبال کردند. این خیلی خوب بود چون هندوستان درگیر ماجرای بزرگ بمباران بمبئی و سیل و موارد دیگر بود. خوشحالم که این بهانهای برای شاد بودن آنها شد و امیدوارم که جنجالها شادی مردم را از بین نبرند.
- کمی هم درباره جنجالهای ایجاد شده درباره فیلم در هندوستان صحبت میکنید؟
بهنظر من نیت ساخت این فیلم خیر بوده اما مردم درباره کلمه زاغهنشین کمی حساس بودند. چون در عنوان فیلم کلمه زاغهنشین دیده میشد حس میکردند که به آنها توهین شده و به همین دلیل اعتراض میکنند. اما من فکر نمیکنم که تهیهکنندگان فیلم چنین منظوری داشته باشند. چیزی که باعث میشود به این بحث علاقهمند شوم این است که کسانی که شاید ثروتمندترین مردم در تمام جهان باشند و فقیرترین مردم در زاغههای کثیف در اینجا در کنار هم زندگی میکنند. این فیلم هر دوی آنها را نشان میدهد.
- وقتی به قطعات موسیقی فیلم «میلیونر زاغهنشین» گوش میدهیم میبینیم که هر کدام با بقیه تفاوتهای بسیاری دارد.
من از موسیقی بقیه فیلمهای دنی بویل بهعنوان راهنما استفاده کردم. در فیلمهای قبلی او به جای یک آهنگساز از چند نفر استفاده شده بود. از او پرسیدم: «ممکن است من موسیقی فیلم را به تنهایی تهیه کنم؟» جواب داد: «البته. اگر وقتش را داشته باشی خیلی هم خوشحال میشوم.» میخواستم نوآوری کنم و موسیقی فیلمی بسازم که چیزی کم نداشته باشد و نگرشم در هنگام ساخت فیلم بهگونهای باشد که انگار موسیقی هر صحنه از فیلم را یک آهنگساز متفاوت ساخته و خصوصیات خاص خود را دارد. به همین دلیل است که در فیلم هم موسیقی از جنس موسیقی فیلمهای بالیوودی دهه1990 را میشنویم و هم از جنس رک و صریح موسیقی هیپ هاپ و هم موسیقی جهانی. ساخت این موسیقی لذت زیادی داشت.