اما شرکت در جشن عروسی سناریوی عجیبی بود که جوان کلاهبردار برای سرقت طلاهای او طراحی کرده بود. ماجرای این کلاهبرداریهای ماهرانه، زمانی فاش شد که دختر جوانی با مراجعه به جانشین دادسرای بعثت از وی درخواست کرد طلا و جواهراتش را به همراه 200هزار تومان پولی که در داخل کیف دستیاش بود به او بازگرداند اما لحظاتی بعد وقتی مشخص شد طلاهای او به دادسرا انتقال نیافته است، وی دریافت خواستگار قلابی، طلاهایش را سرقت کرده است.
عروسی در رؤیا
دختر جوان که از این اتفاق بهشدت شوکه شده بود درباره ماجرای عجیبی که برایش رخ داده بود به جانشین دادسرای بعثت گفت: یک ماه قبل با مرد جوانی به نام سعید آشنا شدم. از آشنایی ما مدت کوتاهی نگذشته بود که سعید از من خواستگاری کرد و من هم به خاطر علاقه زیادی که او نشان میداد به او اعتماد کردم و حرفهایش را باور کردم.
چند روز پیش سعید مرا به مراسم عقد خواهرش دعوت کرد و با اصرار از من خواست حتما در این مراسم شرکت کنم، او ادعا میکرد که خانوادهاش علاقه زیادی دارند که مرا در این مراسم ملاقات کنند.
دختر جوان افزود: من که فریب حرفهای او را خورده بودم پذیرفتم که در این مراسم شرکت کنم اما وقتی گفتم به عروسی میآیم سعید گفت دوست دارد بهعنوان همسر آیندهاش با ظاهر مناسبی به مجلس عروسی بروم و بنابراین از من خواست هر چه طلا و جواهر دارم به همراه خودم ببرم و باز هم من پذیرفتم.
طلاها پرواز میکنند
دختر جوان ادامه داد: روزی که سعید ادعا میکرد قرار است جشن عقد خواهرش برگزار شود، برای بردن من به آن مراسم به نزدیکی خانهمان آمد. من هم که برایم این ملاقات خیلی اهمیت داشت علاوه بر سرویس طلایی که خودم داشتم، سرویس جواهر یکی از اقواممان را نیز امانت گرفتم تا بتوانم در مراسم عقد با ظاهر مناسبی ظاهر شوم.
2چک مسافرتی 100 هزار تومانی هم همراهم برداشتم تا سر عقد به خواهرش هدیه بدهم.
بعد از طی مسافتی، سعید یک بطری دوغ تعارف کرد اما من از خوردن آن امتناع کردم، در حالی که به طرف شمال تهران در حرکت بودیم او مقابل یک مغازه توقف کرد و با دادن مبلغی پول از من خواست یک ادکلن بخرم، من هم که از نقشه او خبری نداشتم از خودرو پیاده شدم، ابتدا قصد داشتم کیف دستیام را که تمامی طلا و جواهراتم داخل آن بود همراهم ببرم اما سعید اجازه این کار را به من نداد و از من خواست سریع برگردم، اما وقتی برگشتم متوجه شدم که او ناپدید شده است.
در حالی که نگران شده بودم با تلفن همراهش تماس گرفتم اما او جوابی نداد تا اینکه یک ساعت بعد تماس گرفت و مدعی شد گشت ارشاد پلیس او را دستگیر کرده و برای بازجویی به دادسرای بعثت انتقال داده است.
او در ادامه گفت که کیف دستیام در اختیار جانشین دادسراست و برای تحویل گرفتن آن باید به دادسرا بروم، بعد از این اتفاق هم دیگر جواب تماسهایم را نداد و نتوانستم او را پیدا کنم و من هم با تصور اینکه کیف دستیام در اختیار جانشین دادسراست به اینجا مراجعه کردم.
سناریوی پیچیده برای کلاهبرداری
جانشین دادسرای بعثت بعد از شنیدن اظهارات دختر جوان دریافت که خواستگار قلابی برای سرقت طلاهای وی چنین نقشهای را طراحی کرده است و به این ترتیب، قاضی محمدنژاد، بازپرس شعبه 8 دادسرای بعثت، مسئولیت رسیدگی به این پرونده را برعهده گرفت و با توجه به حساسیت ماجرا از کارآگاهان پلیس آگاهی خواست به بررسی ماجرا بپردازند.
ماموران پلیس در بررسی اولیه با انجام چهرهنگاری از خواستگار قلابی دریافتند مرد جوان یک پرونده کیفری درباره سرقت در یکی از شعب دادگاه بعثت دارد.
این بررسیها نشان میداد این متهم در حالی که از سوی قاضی دادگاه به حبس محکوم شده بود، با گذاشتن وثیقه از زندان آزاد شده و بار دیگر فعالیت خود را آغاز کرده است.
با بهدستآمدن این اطلاعات و ردیابی ویژه، سعید دستگیر شد و زمانی که با شاکی مواجهه حضوری داده شد، لب به اعتراف گشود و به سرقت طلاهای او اعتراف کرد.
انتشار عکس با دستور قضایی
بازپرس محمدنژاد با اعلام این خبر گفت: بهدلیل اینکه احتمال میرود جوان کلاهبردار با این شگرد از دختران دیگری نیز کلاهبرداری کرده باشد، دستور چاپ عکس بدون پوشش وی در روزنامهها صادر شده تا در صورت شناسایی، شاکیان برای طرح شکایت خود به شعبه 8 دادسرای بعثت مراجعه کنند.