شاید شوش که پیشینه زندگی در آن به 5 هزار سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد را بتوان کهنترین شهر جهان نامید. این شهر باستانی در روزگار هخامنشیان هم، مرکز کشوری با فرهنگی کهن بوده است. شهرهای پرآوازه دیگری چون هگمتانه و تیسفون نیز نمادی از سیر تحول شهرنشینی در ایران هستند.
اما تاریخ میگوید شهرنشینی در ایران با قدمتی 2 هزار ساله، ریشه در تاریخ تمدن این مرز و بوم دارد؛ مادها اولین اقوامی بودند که گذر تاریخی خود را از مراحل جوامع ساده روستایی به جامعه شهری تبدیل کردند. در دنیای رو به رشد امروز، از نهال کوچک خانواده تا درخت تنومند و پر شاخ و برگی به نام جامعه که ارکان زندگی بشری در آن روند رو به رشدی را طی میکنند، شهرنشینی با همه زوایای آن چون بستری میماند که بخش بزرگی از این تغییر و تکامل را درون خود پرورش میدهد. تعادل و رشد منضبط هر یک از اجزای این روند بیشک مستلزم در نظر گرفتن ریزه کاریهایی است؛ که خاستگاه آن از کردار و درون تکتک افراد نشأت میگیرد.
با حرکت جوامع بدوی به سوی مراحل نوین زندگی شهری، رفتهرفته در شکل روابط و ضوابط اجتماعی تغییراتی پدید آمد. طبیعی است که زیستن منطقی و منظم افراد در گسترهای فراتر از یک محله کوچک، مناسبات خاصی را میطلبد. این نیازمندیها به مرور زمان و با توسعه مدنیت در قالب قوانین و مقرراتی با عنوان حقوق شهروندی تعیین و تبیین شدند. در واقع حقوق شهروندی، آمیختهای از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت است. همچنین حقوق و امتیازاتی را شامل میشود که وظیفه تامین آن بر عهده متولیان امور شهری، دولت یا بهطور کلی قوای حاکم است. شهروندان بهعنوان اعضای رسمی پیکره اجتماع، ملزم به پذیرش و رعایت حقوق و مسئولیتهایی هستند که در قانون اساسی جامعه پیشبینی و تدوین شده است.
رعایت نظم و حقوق در بستر زندگی شهری درچارچوبی که فرهنگ شهرنشینی در کلانشهرها نامیده میشود، تطابق میان معیارهای فرهنگ شهروندی با آنچه از مردم شاهد هستیم را میطلبد.
اما نظری منصفانه به وضعیت موجود در شهرها و بهطور خاص تهران، ما را با این واقعیت آشنا میکند که با فرهنگ صحیح و اصیل شهرنشینی فاصلهای محسوس داریم. از برخوردهایی که میان همسایههای یک آپارتمان بهوجود میآید تا بینظمیهایی که رانندگان در خیابانهای شهر بهوجود میآورند، حتی آنچه هنگام استفاده از وسایل حملونقل عمومی با آن مواجه میشویم همگی از مصادیق بیتوجهی به حقوق شهروندی است. البته این نگاه، به تمام شهروندان تعمیم نمییابد. بهطور یقین شهروندان مبادی به آداب شهروندی در کوچه پس کوچههای شهر کم نیستند.
قوانین نانوشته
خانههای حیاطدار، خاطره مشترکی در اذهان همه ایرانیان است. از اندرونیها و بیرونیهای خانههای قدیمیتر که بگذریم، در دهه 40 و 50، همان خانههای کوچک نیز به حیاطی 10 متری کفایت میکردند. اما این الگو با گذشت زمان و رشد سریع شهرنشینی در ایران، به چند طبقهنشینی روی آورد. از سویی نیز، میل ناگزیر شهرها به بسط و گستردگی، متولیان امور شهری را بر آن داشت تا به رشد عمودی شهرها بپردازند. تدبیری که اگر چه به مذاق بسیاری خوش نیامد؛ اما توانست شهرهای بزرگی چون تهران را از ایست قلبی و مرگ در حاشیه برهاند.
امروزه حقوق شهروندی حوزههای مختلفی را شامل میشود که شاید در کلانشهری چون تهران فرهنگ آپارتماننشینی مهمترین آنها باشد. شیوههای مناسب بهرهگیری از قسمتهای مشاع آپارتمانها، پرداخت هزینههای مشترک مربوط به آنها و احترام به حقوق همسایهها قوانین گاه نانوشتهای در این حیطه به شمار میروند. به این ترتیب سیستم آپارتمان نشینی با توجه به اینکه محیطهای مشترک زیادی برای همسایهها ایجاد کرده، به شهروندان این اجازه را نمیدهد که به سبک و سیاق زندگی در خانههای ویلایی رفتار کنند.
اگر چه شیوه جدید ساختوساز مسکن، به بخش سختافزاری مسئله آپارتمانسازی، یعنی اقتصاد مسکن و شهر مربوط میشود، اما بخشی که بیشتر درگیر حوزه فرهنگ زندگی شهری است با آداب، فرهنگ و قوانین این سبک جدید زندگی ارتباط دارد. اینگونه بهنظر میرسد که نو بودن این شیوه سکونت سبب شده که فرهنگ آن به نسبت رشد روزافزونی که دارد، در میان مردم نهادینه نشده باشد. برخی از آپارتماننشینها با این مدعا که اختیار چهاردیواری خود را دارند حقوق دیگران را نادیده گرفته و گاه به آن تجاوز میکنند؛ مهمانیهای شلوغ، گذاشتن کفش در راه پلهها، صدای بلند لوازم صوتی و تصویری، صحبت طولانی مدت در راهروی آپارتمان و بسیاری موارد دیگر همگی از مصادیق نقض حقوق دیگران در آپارتمان به شمار میرود.
مجید کاشانی جامعهشناس و استاد دانشگاه آزاد اسلامی، بروز نارضایتیها در حوزه آپارتماننشینی را با نبود 3 عامل اساسی مرتبط میداند و میگوید: نبود قوانین مشخص و تعریف خط قرمزها در محیط آپارتمان، مشکلات ریشهای جامعه شهری و انتظار و توقع عمومی از اصلاح ضربتی و آنی رفتارها، پیدایش و تشدید ناهنجاریها در زندگی شهری را سبب میشود.
اما برای فراهم شدن شرایط زندگی مطلوب و بیدردسر در یک آپارتمان آنچه اهمیت دارد توجه تکتک افراد به رعایت حقوق همسایههاست. علی امینپور، مدیر و ساکن یک آپارتمان 8 واحدی در تهرانپارس در این باره میگوید: استمرار مسالمتآمیز زندگی آپارتماننشینی مستلزم احترام متقابل همسایههاست. من زمانی میتوانم از همسایهام انتظار قانونپذیری داشته باشم که پیش از هر کسی خودم را ملزم به رعایت آن قانون کرده باشم و این امر تنها زمانی محقق میشود که آموزش از هر فرد و در هر خانهای آغاز شود و به طبقات و ساختمانهای دیگر انتقال یابد.
براساس نظر سنجی یک تشکل غیردولتی، 55 درصد مردم ایران از زندگی در آپارتمان احساس نارضایتی میکنند. براساس این نظرسنجی که با هدف تعیین میزان رضایتمندی آپارتماننشینان از این سبک زندگی و مزایا و معایب آن انجام شده است، 39 درصد پاسخگویان سر و صدا و رفتوآمد زیاد در طبقات، 27 درصد محدودیت فضا و عدماستقلال، 13 درصد عدمتفاهم فکری و سلیقه ساکنان با یکدیگر، 12درصد نداشتن فضای تفریح و بازی برای فرزندان و 27درصد دخالت همسایهها را از جمله معایب و مشکلات آپارتمان نشینی عنوان کردهاند. از سوی دیگر36 درصد موافق، وجود امنیت در زندگی آپارتمان نشینی را مزیتی محقق شده میدانند؛ و 17درصد نیز یکی از مزایای آپارتمان نشینی را امکان دسترسی به یکدیگر در زمان بروز اتفاقات و نیازمندی عنوان کردهاند.
حلقه مفقوده، همنوایی اجتماعی
بی شک ساختار، فضاها و امکانات شهری نقش زیادی در فرایند شهروندی دارند و ناگفته پیداست از مردمی که ساعتها در ایستگاهها منتظر میمانند و یا مجبورند در شرایط نامناسبی در اتوبوس و مترو قرار بگیرند نمیتوان انتظار داشت که آرام و مبادی آداب شهروندی باشند. البته از حق نگذریم مدیریت جدید شهرداری تهران با آموزههای فرهنگی و افزایش محسوس وسایل حملونقل عمومی گامهای بلندی در کمرنگ کردن این شرایط برداشته که ملموس است اما در بسیاری موارد هنگام استفاده از وسایل نقلیه عمومی شاهد برخی رفتارها و برخوردها از شهروندان هستیم که شاید در نظر عرف جامعه ناپسند باشند. بیتوجهی بعضی افراد به صف مسافران تاکسی یا اتوبوس و بینوبت سوار شدن، صحبت کردن با تلفن همراه با صدای بلند، ارائه نکردن بلیت به بهانههای مختلف و توجه نکردن به حیطه حریمهای شخصی سایر مسافران، از این جملهاند.
این رفتارها که در نهایت سبب آزار دیگران خواهد شد، نشانگر آزردگیهای فردی و جمعی است و میتوان آنها را معلول نارضایتی از زندگی شهری نیز به حساب آورد. دکتر عباس کاظمی چاره این کجخلقیها و نارضایتیها را اینگونه توصیف میکند: این مشکل به ظاهر بزرگ، راهحلهای آسان اما پرهزینه دارد. سیاست دولت باید بر این اساس باشد که استفاده از اتومبیل شخصی را پرهزینه و دسترسی به وسایل نقلیه عمومی را آسان کند. از سوی دیگر احترام به کرامت انسانی شهروندان از سوی مدیران شهری و تلاش برای نگهداری و تداوم آن سبب شکلگیری فردیت دگرخواه در آنان خواهد شد.
زندگی مسالمت آمیز و همنوایی اجتماعی و فرهنگی در زندگی شهری مستلزم آموزش همه جانبه و کنترل رفتارهاست. عقلانیت خودمدارانه، کم مایه و کوتاهمدت افراد در جریان فرهنگپذیری و آموزش برنامهریزی شده، به عقلانیتی پرمایه تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی شهروندان قادر خواهند بود بهترین روش را برای دستیابی به نتایج جمعی و آتی انتخاب کنند. از سال 1261، یعنی از ساخته شدن اولین خط آهن در ایران که بین تهران و شهرری کشیده شد تاکنون، ناوگان حملونقل عمومی شهری تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته است. ماشین دودی اکنون جای خود را به مترو- قطار شهری- داده است. اما نهادینه نشدن فرهنگ استفاده از وسایل حملونقل عمومی به همراه رشد این امکانات در میان مردم، مسئلهای است که بسیار حائز اهمیت و در خور توجه بهنظر میرسد.
در یک نظر سنجی عمومی برای یافتن مصادیق تضییع حقوق شهروندی در وسایل حملونقل عمومی و دلایل آن، نتایج زیر حاصل آمده است:
69 درصد از پاسخگویانی که با وسایل نقلیه عمومی در شهر رفتوآمد میکنند شاهد مواردی متنوع از نادیده گرفته شدن حقوق دیگران بودهاند؛ و41 درصد نیز رعایت نکردن نوبت را از بیشترین موارد تضییع حقوق شهروندان در وسایل نقلیه عمومی دانستهاند. رشد نکردن فرهنگ شهرنشینی، همان حلقه مفقوده است که پاسخگویان آن را دلیل اصلی نادیده گرفتن حقوق شهروندی در وسایل نقلیه عمومی میدانند.
این کوچه بن بست نیست
زندگی شهری کنونی نیاز به قوانین و ارتباطات خاصی دارد که هر گونه قصور در نادیده گرفتن قوانین در حیطه آن، بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی را در پی دارد. اگر قوانین مربوط به شهروندان یعنی جلوگیری از تخریب اموال عمومی، ایجاد فضا و محلهای سالم، احساس مسئولیت نسبت به محیط زندگی و کمک به حاکمیت قانون مد نظر قرار گرفته و رعایت شود باعث تقویت اساس قوانین شهروندی و فرهنگ شهرنشینی شده و از بسیاری هزینههای گزاف که مسبب آن ناهنجاریها و ناملایمات اجتماعی است، جلوگیری خواهد کرد. از سوی دیگر تا زمانی که شهروندان از تکالیف و حقوق خود در حوزه زندگی شهری اطلاعات کارآمد و کافی ندارند واژه شهروند معنا پیدا نمیکند.
ژان استوتزل استاد دانشگاه رنه دکارت پاریس در کتاب روان شناسی اجتماعی چنین میگوید: در هر جامعه به کودکان میآموزند که به مقدس بودن شخصیت دیگران و نیز مالکیت خصوصی و بعضی از اماکن که موضوع تابویی عمومی است احترام بگذارند. اما در حالیکه این امور نقضناشدنی دارای مزایایی هستند، دارای جنبههای منفی نیز هستند. زیرا اشیاء یا اشخاصی که ممنوع شدهاند، بیشتر محرک رفتارند.
از آنجا که فرهنگسازی فعلی است که در عرصه اجتماع و در ارتباط با گستره وسیعی از انسانها معنا میشود، تبلیغ، ترویج، اطلاع رسانی، آموزش، اقناع، زمینهسازی و فضاسازی از روشها و راهبردهایی به شمار میآیند که بهعنوان وظایف و کارکردهای روابط عمومی در فرایند فرهنگسازی نقش مؤثری دارند. شناخت افکار عمومی و تاثیر و نفوذ در آن، از مهمترین وظایف روابط عمومیهاست. البته این مهم توجه ویژه دولت و نهادهای مسئول را میطلبد.
در این میان نقش شهرداری نسبت به دیگر نهادها در تحقق حقوق شهروندی در میان مردم پررنگتر بهنظر میرسد؛ تا از راه تدوین و اجرای برنامههای مفصل و سازماندهی شده به اطلاع رسانی وسیع برای ترویج و تبلیغ فرهنگ صحیح زندگی شهری در ابعاد فردی و اجتماعی آن بپردازد و با نهادینه ساختن رفتارها و الگوهای مناسب رفتاری به مقوله فرهنگسازی دست یابد.
برنامهای که با وجود همت بیدریغ متولیان امروز امور شهری هنوز هم ضرورت آن بسیار احساس میشود. بهنظر میرسد تاثیرگذارترین حالت این است که این جریان از سنین کودکی هر شهروند و از هر خانواده آغاز شود. در مدارس ادامه یابد و در جریان اجتماعی شدن افراد که بهطور قطع فرایندی طولانی مدت است با ذهن و رفتار فرد عجین شود تا او را به شهروندی متمدن تبدیل کند. این روزها رفتارهای نامناسبی که از برخی شهروندان سر میزند این سؤال را در ذهن متبادر میکند؛ آیا فرهنگ و تمدن ایرانی با آن همه قدمت و شهرت کاربری ندارد؟ شاید جواب، این باشد؛ خیر، این فرهنگ شهروندی با سابقه ایرانی است که با تدبیرهایی پیشبینی شده شهروند را به سوی زندگی متعالی در بستر زندگی شهری رهنمون خواهد ساخت. شاید! و شاید هم همه چیز به تدبیرها بستگی داشته باشد.
افزایش خودرو و حمل و نقل عمومی فراموش شده
اتومبیل شخصی در ایران میتواند ابزاری با مایههای فرهنگی باشد که با منافع خانواده پیوندی نزدیک دارد. ماشین پارهای از خانه و شاید تداوم خانه در خیابانهای شهر است. در واقع محدودهای برای حفظ حرمتهای شخصی و خانوادگی در فضاهای عمومی و شهروندی به شمار میآید. از زمان ورود اولین اتومبیل به ایران در دوره مظفرالدینشاه تاکنون، یکصد سال میگذرد. اما ورود ماشین به زندگی روزمره مردم و جامعه ایرانی را در نهایت میتوان حاصل 4دهه اخیر دانست.این روزها که تعداد اتومبیلها از ثمره تلاش متولیان امور شهری برای گسترش سرویس حملونقل عمومی پیشی گرفته است برای بیشتر شهروندان این زمینه فراهم شده که برای فرار از اتلاف وقت در محاصره ترافیک، ناخودآگاه با شکستن حریم دیگران حقوق شهروندی را نادیده بگیرند. رعایت نکردن حق تقدم، عبور از چراغ قرمز، توقف روی خط عابر پیاده و بوق زدنهای متمادی همگی از مظاهر بیتوجهی به حقوق همشهریان به شمار میآید که در متن جامعه به وفور دیده میشود.
عباس کاظمی جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، اخلاق شهروندی را با مسئله ترافیک و رانندگی در تهران مرتبط و دارای مناسباتی پیچیده میداند: در تهران فرهنگ رانندگی به نمودی برجسته از رفتار شهروندی تبدیل شده است. در اخلاق شهروندی عنصر فردگرایی وجود دارد. اما فردگرایی تنها در چهارچوب قانون و منافع جمعی معنا میشود. در شهر تهران فردگرایی خودخواهانه و خود محور حاکم است. بنابراین ترافیک به تنهایی مسئله نیست. بلکه مسئله اصلی خودخواهی و فردگرایی است که در تمام ابعاد زندگی اجتماعی ما به چشم میآید.
همچنان که علت بسیاری از تصادفها رعایت نکردن حقتقدم و بیتوجهی به قوانین رانندگی در خیابانها و بزرگراههاست. آمار تکاندهنده کشته و زخمی شدن 150 نفر در تصادفات جادهای، تنها در تاریخ بیستم مرداد ماه سال گذشته و آمار مشابه در دیگر روزها حاکی از این بیتوجهیهاست.
حسین علیشاهی رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راه کشور هم بیشترین علت وقوع این تصادفها را انحراف به چپ غیرمجاز و تخطی از سرعت مطمئنه اعلام شده از سوی پلیس میداند. آماری که بیشک با گرایش عمومی به استفاده از وسایل حملونقل عمومی و رعایت حقوق شهروندی کاهش خواهد یافت.
این روزها که روح ترافیک بر همه جای شهر حاکم است، حجم بالای خودرو در خیابانها، پایین آمدن آستانه تحریک افراد را بهدنبال دارد تا جامعه فراگیر رانندگان بهصورت ناخودآگاه در تلاش برای فرار از این موقعیت بر آیند. غافل از اینکه برای رسیدن به حق خود در حال از بین بردن حقوق دیگران هستند.