با این حال هنوز هیچ راه مشخص و فرمولبندی شده و ملموسی برای رسیدن به این نقطه ارائه نشده است. در ادامه، مطلبی به قلم یکی از کارشناسان سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری میخوانید که ضمن نقد راه موجود برای رسیدن به این 20 میلیون گردشگر تلاش کرده است نقشه بهتری برای رسیدن به رونق گردشگری ارائه کند.
او پراکندگی موزهها را یکی از عواملی میداند که ضمن پخش کردن اعتبارات موجب سردرگمی بازدیدکنندهها میشود. او البته به ساختار سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری انتقاد میکند که خود ناظر بر خود است و هیچ نهاد بالادستی نمیتواند بر برنامهها و طرحهایش نظارت کند.
آنچه از گذشته و گذشتگان باقی است متعلق به آینده و آیندگان است و آنان که در حال زندگی میکنند وظیفهای جز حفظ و حراست در مقابل آن ندارند.
با این وصف ما در کشوری زندگی میکنیم که از گذشتگان آثار و نشانههای بسیاری دارد و چونان رفتار میکند که قرار نیست آنها را برای آیندگان حفظ و حراست کند. با در نظر گرفتن این شرایط یعنی در اختیار داشتن انبوهی از آثار تاریخی و فرهنگی از گذشتگان بهنظر میرسد رونق گردشگری با وجود استفاده و سوءاستفاده از آثار تاریخی به جایی نرسیده است.
بهطور مثال یکی از کارهای غیرکارشناسانه، در زمینه موزه داری و احداث موزههای جدید است. اکثر کشورهای دنیا که در جذب توریست در زمینه بازدید از موزهها موفقند سالهای بسیاری است که به این نتیجه رسیدهاند که تاسیس موزههای کوچک و پراکنده در نقاط مختلف کشور کاری جز سر در گم کردن، خسته کردن توریست و بازدیدکننده و پژوهشگر و ... نیست و در نهایت صرف هزینهای گزاف برای جایی متروکه و دور نگهداشتن بسیاری از آثار با ارزش از دید همگان. اگر همانند کشورهای پیشرفته با جمع کردن آثار و ایجاد یک موزه بزرگ در جایی مناسب که دسترسی به آن آسان باشد، همانند موزه لوور، برلین، ارمیتاژ، متروپولیتن و... عمل کنیم در رونق گردشگری بسیار موفقتر خواهیم بود.
درست نیست که یک توریست یا پژوهشگر برای دیدن آثار دوره صفوی یکبار به موزه ملی در تهران، برای دیدن سکههای این دوره برود و یکبار به اردبیل، برای دیدن ظروف چینی این دوره و یکبار به قزوین برای دیدن آثار خطاطان این دوره، یکبار به فلان موزه برای دیدن فرشها و دست بافتههای این دوره و... درصورتی که با پتانسیل موجود در ایران میتوان با احداث یک موزه ملی بزرگ که دارای قسمتهای مختلف از دورههای مختلف این سرزمین باشد با
مکان یابی مناسب تمامی این معضلات را بر طرف کرد و با قرار دادن امکانات پیشرفته امروزی همگان را اعم از توریست داخلی و خارجی از این موهبت بر خوردار کرد و در نهایت سود سرشار از آن را نصیب ایران کرد.
یا بهطور مثال کسی که علاقهمند به دوران ایلخانی است اعم از پژوهشگرو بازدید کنندههایی با سلایق و علایق و اهداف مختلف باید ظروف این دوره را در موزه دوران اسلامی، سکههای آن را در موزه ملک و قسمتی دیگر را در موزه بانک سپه و قسمتی را در موزه ایران باستان ( انبار) و تعدادی دیگر از سکهها را در موزه ایلخانی شناسی شهر مراغه و تحقیقات و پژوهشهای پژوهشگران این دوره را در گنبد سلطانیه ببینند. در اینجا این سؤال مهم پیش میآید که آیا وقت آن نرسیده است که ایران با این تمدن و عظمت تاریخی باید دارای یک موزه عظیم و بزرگ و جامع و معتبر جهانی باشد؟ تا یک بازدیدکننده و توریست و... به راحتی در یک جا به تمامی وجهها و زوایای فرهنگی و تمدنها و دورانهای مختلف پیش از تاریخ و تاریخی این سرزمین دسترسی داشته باشد؟
درصورتی که طبق مقاله روزنامه همشهری مورخ 87/7/20 در حدود 8 درصد مساحت تهران نظامی است، 14 درصد زمینهای بایر، 29 درصد مسکونی، 4 درصد اداری، تجاری و... در این درصدبندی مساحت تهران، چه زیبا بود مکانهای تاریخی و فرهنگی نیز مشخص میشد که نگارنده اطمینان دارد درصد بالایی به آثار تاریخی (حتی در تهرانی که نسبت به دیگر شهرهای ایران جدید محسوب میشود) اختصاص مییافت و در مقابل در این درصد بندی مشخص میشد که چه فضای کمی و محدودی به مکانهای فرهنگی و هنری و... مانند موزه، فرهنگسرا، آمفی تئاتر، نگارخانه، آتلیه، سالنهای اجرای موسیقی، نمایشگاههای صنایعدستی نقاط مختلف ایران و.... اختصاص پیدا میکرد.
درخصوص جذب گردشگر و توریست در سند چشمانداز بیست ساله برای سال 1404 هجری شمسی 20میلیون نفر مشخص شده است درصورتی که مقایسه آمار ورودی گردشگران در سال 1384 با سال 1386 یعنی طی 2سال از یک میلیون و 160هزارگردشگر ورودی به 2میلیون و 170 هزار گردشگر افزایش یافته است و این گفته معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی است و به گفته ایشان خیلی زودتر از افق سند چشمانداز 20 ساله به سقف تعیین شده برای میزبانی گردشگران میرسیم!
البته باید از مسئولان این سؤال بسیار اساسی و بنیادی را پرسید که گردشگر اروپایی یا آمریکایی یا چینی یا از هر ملیتی و با هر هدفی، آیا حاضر است کشورهای همسایه ایران همانند ترکیه، امارات متحده عربی، جمهوری آذربایجان و یا کمی دورتر هند را با زیرساختها و امکانات فراوان رها کرده و به ایران بیاید؟ گردشگری که یکسال کاری را پشت سر گذاشته و برای استراحت و تفریح برای چند روز بهدنبال جایی میگردد که این اهداف برایش فراهم شود و چه هوشمندانه کشورهای همجوار به این نکته پی بردهاند و با فراهم کردن امکانات مناسب با ذائقه توریست آنها را جذب خود میکنند و بهدور از مسائل مذهبی، سیاسی و حاشیهای درآمدی سرشار و اعتباری برای خود کسب میکنند.
ما نه تنها به این مهم بیتوجهی میکنیم حتی از این نکته نیز غافلیم که نه تنها بهطور مثال از 2کشور همسایه خود ترکیه و امارات متحده عربی توریستی وارد ایران نمیشود (نگارنده که خود یکسال در پایگاه جهانی گنبد سلطانیه مشغول فعالیت بودم حتی با یک توریست اماراتی و یا ترکیهای برخورد نکردم) چه تعداد ایرانی به این 2 کشور در سال مسافرت میکنند و چه مقدار ارز از کشور خارج میشود؟ آیا مسئولان دلیل این عدمتعادل و توازن در مبادله توریست را میدانند؟! آیا اهداف گردشگران ایرانی که حتی برخی چندین بار در سال به این کشورها مسافرت میکنند را میدانند؟! و سؤال مهمتر اینکه چرا از این کشورها توریست وارد ایران نمیشود؟! قطعا جواب این سؤالها را میدانند! این ادعای سند چشمانداز بیست ساله از زبان مسئولان برای جذب 20میلیون توریست هر بار تکرار میشود اما هنوز معلوم نیست چرا راه و روش رسیدن به این 20میلیون گردشگر از سوی مسئولان مشخص نشده است.
به هر حال اگر قرار است این تعداد اندک امروز افزایش پیدا کند باید نقشه و راه رسیدن به آن تعیین شده باشد. درصورتی که هنوز دقیقا نمیدانیم چه تعداد از این 20 میلیون وعده داده شده توریست فرهنگی، مذهبی، طبیعت گرد، تاریخی، توریست صنعتی و غیره هستند؟ و با چه امکاناتی باید پذیرای این حجم گردشگر باشیم !! (درصورت رسیدن به این تعداد) و با اوصافی که در سطور گذشته رفت آیا واقعا این یک شعار نیست!؟
اگر مصر را که در این زمینه از جهاتی به ایران شبیه است بهطور مثال با ایران مقایسه کنیم به عمق فاجعه پی خواهیم برد.
قبل از سال 1357 مصر از لحاظ جذب گردشگر بعد از ایران قرار داشت، با وجود
دارا بودن یکی از عجایب هفتگانه دنیا و نزدیکی به اروپا و امتیازات دیگر ولی امروزه صنعت گردشگری مصر یکی از مهمترین منابع ارزی این کشور محسوب میشود.
در سال 2007 بیش از 10میلیون گردشگر در حدود 10میلیارد دلار وارد این کشور کردهاند و تا سال 2014 نیز طبق پیشبینی کارشناسان 16میلیون گردشگر به مصر سفر خواهند کرد ( مقایسه شود با اعداد و ارقام و آمارهای ایران در سال 84 و 86 و سند چشمانداز 20 ساله ) برای تحقق این هدف برنامههای راهبردی بسیاری در دست اقدام قرار گرفته است که یکی از این برنامهها ارتقای توریسم فرهنگی بهمنظور ایجاد تسهیلات بیشتر برای گردشگران است.
علاوه بر آن برنامههایی نیز بهمنظور حفاظت اصولی از آثار باستانی مصر تدوین شده است و البته بازگشایی موزه جدید مصر در نزدیکی اهرام تا سال 2011 صنعت توریسم قاهره را نیز با رشد قابل توجهی مواجه خواهد کرد. درصورتی که موزه قدیمی قاهره که عمری 100 ساله دارد در حال حاضر روزانه بیش از 100 هزار بازدیدکننده دارد(مقایسه شود با موزه ملی ایران) در نتیجه تمامی این سرمایهگذاری و طرحها که از سوی سازمان میراث فرهنگی و صنایعدستی و گردشگری انجام میشود بینتیجه خواهد بود.
اگر تغییرات بنیادی در مسائل فرهنگی کشور صورت نگیرد، با وجود بحرانهای تهدیدکننده قیمت نفت و نوسانات این کالای صادراتی و راهبردی ایران و حقیقتهای موجود در جهان امروز مسئولان بلند پایه جمهوری اسلامی باید با تغییرات کلی در اندیشههای خود در این زمینه شرایط را برای اشتغال زایی، جذب توریست، درآمد زایی و... فراهم سازند تا طبق مصاحبه آقای سعید امیریان کارشناس امور گردشگری در معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهوری، سرمایهگذاریها بینتیجه نباشد که نگارنده نیز با آن موافقم (روزنامه همشهری 87/10/1 ) البته یک مسئله مهم و اساسی دنیای امروز استفاده از فناوری و فناوری روز دنیاست.
با رشد سریع فناوری و اطلاعرسانی در چارچوب مبادله الکترونیکی و شتاب گرفتن موضوع بازاریابی و مسافرت، هزینهها کاهش پیدا کرده و دستیابی به بازارهای جدید را در زمینه گردشگری آسان کرده است. امروزه وقتی تصمیم به سفر میگیریم ( اعم از داخلی یا خارجی ) نخستین موضوعی که به ذهنمان میرسد جمعآوری اطلاعات از قبیل شیوه دسترسی به محل، امکانات رفاهی، اقامتی و پذیرایی موجود و شرایط آب و هوایی، مسافت و موارد دیگر در مورد جایی است که به آن سفر میکنیم و آسانترین و کاملترین منبع در این خصوص اینترنت است.
*باستانشناس