یکی از پایتختهای بزرگ جهان با جمعیتی رو به افزایش، صحبت به نگهداری و نظافت و حملونقل و ساماندهی این کالبد بزرگ زنده رسید و اینکه در سالهای اخیر نظم و پاکیزگی در شهر نیکو است و کمتر چیزی است که تو را بیازارد، بیآنکه کسی یا کسانی در بوق و کرنا بدمند و کارهایشان را که بسیاری وظیفه شان است به رخ بکشند و این دلیلی ندارد جز مدیریت هشیار و توانمند.
سالهاست که بر این نظریه پافشاری کردهام که این کالبد انداموار زنده، غیر از تمامی نیازهای فیزیکی باید فکری هم برای نیازهای روانی آن کرد. فرهنگسازی شهرنشینی و به تبع آن توسعه فضاهای فرهنگی و روابط و رفتارهای فرهنگی سالهاست که در جهان به اثبات رسیده که یکی از وظایف مهم شهرداریهاست.
در سالهای اخیر، خوشبختانه شهر تهران هم شاهد این پرداختن و عملکرد است. طراحی و ساخت مجموعههای فرهنگی و هنری و حمایت از پروژههای فرهنگ ساز در زمانهای کوتاه و کارساز در جایجای شهر اتفاق افتاده یا در حال اجراست که این همه جز به مدد مدیریت با فرهنگ امکانپذیر نبوده و نخواهد بود.
اکنون به این درک رسیدهایم که مدیریت مجموعههای کلان اگر با فرهنگ و دانش باشد میتواند علاوه بر پرداختن به نیازهای اولیه هر کالبد تحت مدیریتش به پالودهسازی و پردازش روان آن هم یاری رساند و ارتقا بخشد. ای کاش روزی در تمامی مرتبه و مقامهای مدیریت شهر و کشور ، مدیران با فرهنگ و فرهنگ شناس و فرهنگساز در رأس قرار گیرند.
* رئیس انجمن طراحان گرافیک ایران