به این ترتیب، رسیدگی به پرونده مرد کلاهبردار که مجید نام داشت در دستور کار قرار گرفت و کارآگاهان در تحقیق از شاکیان دریافتند متهم با تهیه اسناد جعلی، اقدام به فروش زمینهای اطراف شهر به آنها کرده و از این طریق میلیونها تومان به جیب زده است.
در حالی که تحقیقات برای دستگیری این مرد ادامه داشت، ماموران متوجه شدند وی به غیراز کلاهبرداری، پروندههای دیگری نیز در زمینه اخاذی در پوشش مامور قلابی، تهدید با چاقو، تهدید به قتل و سرقت در دادسراهای مختلف داشته و تحت تعقیب قضایی قرار دارد.
با این اطلاعات، جستوجو برای یافتن ردی از مرد کلاهبردار ادامه یافت تا اینکه ماموران موفق شدند او را در مخفیگاهی در مرکز شهر دستگیر کنند.
با انتقال مجید به اداره آگاهی و اعتراف او به جرایمی که مرتکب شده بود، محاکمه وی در دادگاه آغاز شد و در پایان این محاکمه او به 5/6 سال حبس محکوم شد.
مرخصی از زندان
یک سال پس از صدور حکم، درحالیکه مجید در زندان عادل آباد شیراز به سر میبرد، با سپردن وثیقه توانست یک ماه مرخصی بگیرد و از زندان آزاد شود. اما با سپری شدن مدت مرخصی، دیگر به زندان بازنگشت و هیچ خبری از او نشد.
پیامک از دیار باقی
23 مهرماه سال 83، در حالی که هنوز خبری از مجید نبود و سندی که او بهعنوان وثیقه سپرده بود، در حال ضبط شدن به نفع دادگستری بود، تلفن بازپرس ویژه قتل تهران به صدا درآمد و ماموران از کشف جسد مرد مجهولالهویهای در جنوب تهران باخبرشدند.
لحظاتی بعد، بازپرس جنایی به همراه پزشک جنایی در محل کشف جسد حاضر شدند و پس از معاینات اولیه مشخص شد که قربانی در اثر برقگرفتگی جان باخته و صورتش کاملاً سوخته است.
به دستور بازپرس جنایی، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و در حالی که تحقیقات برای شناسایی هویت وی آغاز شده بود، زن جوانی به سازمان پزشکی قانونی مراجعه کرد. این زن که همسر مجید یعنی همان کلاهبردار فراری بود، با ارائه مدارکی مدعی شد همسرش به طرز ناگهانی ناپدید شده و وی احتمال میدهد او خودکشی کرده باشد.
از آنجا که احتمال میرفت جسد پیدا شده توسط پلیس متعلق به شوهر گمشده این زن باشد، وی به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد و بعد از روبهرو شدن با جسد مجهولالهویه مدعی شد که این جسد متعلق به شوهرش است.
وقتی این زن با ارائه مدارکی توانست ادعای خود را ثابت کند، جسد مجید تحویل او و بستگانش شد و آنها با برگزاری مراسمی، وی را دفن کردند.
بعد از مراسم خاکسپاری، مادر مجید به شعبه اجرای احکام دادسرای شیراز رفت و با ارائه گواهی فوت پسرش از قاضی شعبه خواست تا سندی که وی برای مرخصی گرفتن از زندان بهعنوان وثیقه سپرده بود آزاد و دستور منعتعقیب پسرش را صادر کند.
درحالیکه بررسیها برای اثبات ادعای این زن و تایید گواهی فوت از سوی کارمندان اجرای احکام ادامه داشت، اتفاق عجیبی افتاد.
اواخر سال 83، در حالی که 3ماه از مرگ کلاهبردار فراری میگذشت، یکی از کارمندان اجرای احکام دادسرای شیراز برای انجام کاری به اداره آگاهی این شهر رفت.
او زمانی که قصد خروج از اداره آگاهی را داشت در کمال ناباوری با مجید که گفته میشد بر اثر برقگرفتگی فوت کرده است، روبهرو شد. کارمند جوان با دیدن مجید ماجرا را به پلیس اطلاع داد و به این ترتیب وی دستگیر شد.
نقشه مرگ برای فرار از زندان
متهم در بازجوییها، اعتراف کرد که با همدستی همسرش و مردی که در تهران با او آشنا شده بود نقشه مرگ خود را طراحی کرده بود تا پلیس و طلبکارانش از تعقیب او دست بردارند.
او در تشریح ماجرا به ماموران گفت: بعد از آشنایی با مردی به نام حسن به او 5 میلیون تومان دادم تا همسرم را در رفتن به پزشکی قانونی و اجرای نقشهام همراهی کند. طبق این نقشه، آنها ابتدا به اداره پلیس رفتند و مدعی شدند که من ناپدید شدهام و احتمال میرود خودکشی کرده باشم.
چند روز بعد از اداره پلیس با همسرم تماس گرفتند و از او خواستند برای شناسایی جسد مجهولالهویهای به پزشکی قانونی برود. آنجا بود که دومین مرحله نقشهام را عملی کردیم و همسرم بعد از اینکه همراه حسن به پزشکی قانونی رفت مدعی شد جسد سوختهای که صورتش قابل شناسایی نبود متعلق به من است.
به این ترتیب بود که آنها برایم مراسم خاکسپاری برگزار کردند تا از این طریق قرار منع تعقیب من صادر شود اما وقتی کارمند دادسرا مرا در اداره آگاهی دید، همه نقشههایم برملا شد.
پس از اعترافات این مرد، وی برای گذراندن دوران محکومیتش به زندان شیراز انتقال یافت تا اینکه با گذشت چند سال از این ماجرا، پرونده وی درخصوص جعل هویت مرد مرده به شعبه 1156 دادگاه بعثت تهران ارسال شد.
در دادگاه
صبح دیروز محاکمه مجید به اتهام مشارکت در اعلام وفات با هویت جعلی، جعل سند، استفاده از سند مجعول و فرار از زندان در دادگاه بعثت آغاز شد و این مرد با حضور در مقابل قاضی گیوکی در دفاع از خود گفت: اتهامات را قبول دارم و دیگر از این کارها خسته شدهام. آقای قاضی، میخواهم زندگی شرافتمندانهای را برای خودم فراهم کنم. دیگر فرزندانم بزرگ شدهاند و باید به آینده آنها فکر کنم.
قاضی گیوکی نیز بعد از شنیدن اظهارات متهم، ختم جلسه دادگاه را اعلام کرد و حکم صادره درخصوص این پرونده بهزودی اعلام خواهد شد.