کوچه «هفت دختران» را قدیمی‌های چهارراه سرچشمه به خوبی می‌شناسند. بعدها اسم این کوچه به نام کوچه «شهید نوری» تغییر کرد، اما هنوز هم به نام هفت دختران شناخته می‌شود.

بقعه هفت دخترون

همشهری آنلاین-مرضیه موسوی: اینجا کوچه خلوت و آرامی که راهش را به آرامی از هیاهوی خیابان مصطفی خمینی جدا می‌کند و در پیچ و واپیچ‌های کوچه‌های قدیمی تهران دود می‌شود.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید 

چند روایت معتبر درباره هفت دختران

روایت‌های مختلفی از قصه هفت دختران بر زبان‌های اهالی این کوچه می‌چرخد؛ برخی روایت‌ها می‌گوید که هفت دختران، دختران امام موسی بن جعفر(ع) بودند. برخی از روایت‌ها از این حکایت دارند که دختران سواد بن موسی کاظم از بغداد به سمت ری روانه شدند و چون به موضع تهران رسیدند، کشته شدند. روایت دیگر از هفت دختر تهرانی‌ای می‌گوید که در عصر صفوی، هنگام جنگ با ترکمن‌ها خواستار شرکت در جنگ شدند و چون اجازه این کار را نداشتند، در هیبت مردان جنگیدند. پدرشان برای پیدا کردن آنها به محل جنگ رفت و آنها را کشته پیدا کرد و در همین مکان کنونی دفن کرد.

اهالی محله سرچشمه بیشتر با روایت اول آشنا هستند. «جعفر آقا» پیرمردی است که ۲۶ سال است سر کوچه هفت دختران بساط لوازم پلاستیک خود را پهن می‌کند و هر روز رفت و آمدهای این امامزاده را نظاره‌گر است. او می‌گوید: «پنجشنبه‌ها این امامزاده بیشتر از وقت‌های دیگر شلوغ می‌شود. تعدادی از زنان محله در این امامزاده جمع می‌شوند و زیارت عاشورا می‌خوانند. هر کسی هم نذری داشته باشد، شب جمعه کنار در امامزاده می‌ایستد و نذری خود را بین اهالی پخش می‌کند.»

امامزاده هفت دختران یکی از بناهای مهمی است که به این کوچه هویت خاصی می‌بخشد. کسی از قدمت ساخت این امامزاده در محله سرچشمه خبر ندارد. اما متولی این امامزاده می‌گوید: «قبلاً تنها سرداب این امامزاده وجود داشت. طبقه بالا بعدها ساخته شد. احتمالاً ساخت این بنا به دوره پهلوی برمی‌گردد. البته در دوره‌های بعد این بنا بازسازی شد.»

دولت در این‌ سرا و گشایش در این در است |  رمز و راز کشتن هفت دختر از سلاله پاکان

کوچه قهر و آشتی

مثل تمام کوچه‌های قدیمی منطقه ۱۲، کوچه هفت دختران باریک است و از همان کوچه‌هایی است که به نام کوچه قهر و آشتی می‌شناسید. گهگاهی صدای عبور موتورسیکلتی روی آرامش کوچه خط می‌کشد و جز این خبری نیست، مگر اینکه دستفروشی «نان خشک» را با «نمک یددار» و «نمک تصفیه شده» معامله کند. رهگذرهایی که از این کوچه می‌گذرند، با این کوچه و محله آشنا هستند و کمتر غریبه‌ای سر از این کوچه در می‌آورد. البته کم نیستند تعداد کسانی که به قصد دیدن در و دیوارهای قدیمی شهر پاشنه‌ها را ور کشیده باشند و با برنامه‌ریزی قبلی، سر از این کوچه در بیاورند.

رهگذران غریبه با نگاه کاسبان و اهالی محل دنبال می‌شوند تا بلکه برای سؤال‌های شکل گرفته در ذهنشان جوابی پیدا کنند: «اینجا کجاست؟ ‌» و یا «چطور می‌توانم خودم را به فلان خیابان برسانم!؟ ‌» و سؤال‌های پرسشگرانه‌ای از این قبیل. کوچه هفت دختران کوچه‌ای است که هنوز تا حدودی از دست‌درازی بازار در امان مانده است. خانه‌ها قدیمی‌اند و اغلب آنها هنوز محل سکونت اهالی منطقه. هر چند مثل تمام محله‌های منطقه ما، اهالی قدیمی این کوچه هم بار و بنه را بسته و به جای دیگری مهاجرت و میدان را برای تازه واردها باز کرده‌اند.  

بقعه هفت‌دختران

بارزترین نکته‌ای که در کوچه هفت دختران یا کوچه درویش نوری می‌توان پیدا کرد، امامزاده‌ای قدیمی است که تفاوت‌های زیادی با دیگر بقعه‌های متبرکه دارد؛ امامزاده هفت دختران. در سبز رنگ و مشبک و گنبد چند ضلعی و آیه‌های نوشته شده روی آن نشان از نزدیک شدن به مکانی مذهبی می‌دهد. سردر کاشیکاری شده این بقعه با شعری دو بیتی می‌گوید که به چه مکانی پا می‌گذارید: «آرامگاه دختر موسی بن جعفر است/ دولت در این‌ سرا و گشایش در این در است...»
کنار دیوار، سقاخانه کوچکی به چشم می‌خورد که در اطراف آن قطره‌هایی از اشک‌های شمع‌های سوخته به چشم می‌خورد. بر در امامزاده قفلی نیست، اما باز نمی‌شود. کافیست کنار در آن کمی این پا و آن پا کنی تا سر و کله «آقای محمدی» متولی امامزاده پیدا شود و کلید را در قفل بچرخاند و در باز شود. او می‌گوید: «این بقعه در کوچه‌ای فرعی و در محلی کم رفت و آمد قرار دارد. برای همین هم اغلب خلوت است. اما هر روز افرادی از جاهای مختلف شهر برای زیارت آن به اینجا می‌آیند.» ۳ زن در اتاق کوچک امامزاده نشسته‌اند و مشغول دعا خواندن هستند.  

دولت در این‌ سرا و گشایش در این در است |  رمز و راز کشتن هفت دختر از سلاله پاکان

پارچه‌های سبز مزار

«عفت سادات سید ابوطالبی» کنار سماور برقی کوچک امامزاده هفت دختران نشسته و چای می‌ریزد. او چند سالی می‌شود که‌گاه و بیگاه سری به این بقعه متبرکه می‌زند و زیارت می‌کند. می‌گوید: «هر کسی که به اینجا می‌آید خودش از خودش پذیرایی می‌کند. چای و قند و چیزهای دیگر اغلب نذری‌های افرادی است که به این مکان آمده‌اند. مکان آرام و دنجی است. آرامشی که در این امامزاده یافت می‌شود در هیچ کجای دیگر سراغ ندارم.» ضریحی وسط اتاق ۱۸ متری قرار دارد و آینه‌کاری‌های انجام شده، با آخرین بازسازی‌های این مکان در سال‌های ۱۳۸۳ و قبل از آن در دهه ۵۰ به این مکان اضافه شده‌اند.

دولت در این‌ سرا و گشایش در این در است |  رمز و راز کشتن هفت دختر از سلاله پاکان

مزار اصلی در زیرزمین این امامزاده قرار دارد؛ پله‌های کوچک و باریکی راه رسیدن به زیرزمین امامزاده را پیش پای زائران می‌گذارد. مزاری مرمری که با پارچه‌ای سبز رنگ پوشیده شده است، نخستین تصویری است که به چشم می‌خورد. روی پارچه نامه‌ها و درددل‌های کسانی که برای زیارت به این مکان آمده‌اند نوشته شده است. به گفته زائران چند ساله امامزاده هفت دختران، رسم است که برخی از زائران درددل و حاجت خود را روی کاغذ می‌نویسند و نامه‌های خود را زیر پارچه سبز می‌گذارند.  

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه۱۲ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۹/۰۱

کد خبر 791190

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha