«لعنتیهای بیآبرو» فیلم تازه تارانتینو، اثری جنگی است که به گفته سازندهاش به سبک «دوازده مرد خبیث» (رابرت آلدریچ) ساخته شده است؛ ماجرای خلافکاران در آستانه اعدامی که ناگهان راهی ماموریتی خطرناک میشوند.
«دوازده مرد خبیث» پس از گذشت 4دهه، هنوز فیلم درجه یکی است و تم
فیلم هم برای عشق سینمایی چون تارانتینو احتمالا محمل مناسبی برای بروز خلاقیتهایی فراهم خواهد کرد که مدتهاست نشانههایش در فیلمهای او کمرنگ شده است.
واقعیت این است که تارانتینو با «سگدانی» و «داستان عامهپسند» خود را به عنوان نابغهای تمام عیار و بهترین استعداد سینما در دهه90 معرفی کرد ولی هیچکدام از ساختههای بعدیاش نتوانستند موفقیت 2 فیلم اول او را تکرار کنند. البته همه میدانیم که تکرار شاهکاری در حد «داستان عامهپسند» حتی توسط نابغهای چون تارانتینو، تا چه حد کار دشواری است.
نکته دیگر، جنس نگاه مطلوب تارانتینو به سینماست که باعث میشود فیلمهایش روی مرزی باریک حرکت کنند؛ مرز باریک شاهکارساختن و مبتذلسازی! ارادت تارانتینو به فیلمهای درجه چندم و مهجور به عنوان یک خوره سینما، بسیار مغتنم و محترم است و از همین مجراست که او ارجاعهای درخشان و فوقالعادهای در «سگدانی» و «پالپ فیکشن» میدهد و البته جهان خود را هم میسازد.
افراطی که شاید ناشی از اعتماد به نفس بیش از حد باشد، باعث شده که فیلمهای تارانتینو دیگر نه تنها فاقد نبوغ مهیب باشند که بعضا تفاوتی با«آشغال»هایی که او به ستایش از آنها میپردازد، نداشته باشند منتها فیلمسازی چون تارانتینو، آنقدر غیر قابل پیشبینی است که هر فیلم تازهاش میتواند یک اتفاق قلمداد شود؛ چنانکه حتی پس از «ضدمرگ» که ضعیفترین ساخته اوست، حالا همه امیدوارند «لعنتیهای بیآبرو» فیلم درخشانی از کار درآمده باشد؛ امید به اینکه تارانتینو، آن استعداد نابش را اینبار حرام نکرده باشد و ما را در لذتی سهیم کند که پس از «داستان عامهپسند» دیگر برایمان تکرار نشده است. از یک نابغه همیشه و حتی پس از سنگینترین شکستها، انتظار بازگشت میرود.