چندبار برای کسب اطلاع از یک سایت تاریخی و گردشگری به سراغ کیوسکهای اطلاعرسانی رفتید؟ چقدر حاضر شدید به گفتههای راهنمایان موزهها و مکانهای گردشگری گوش بدهید؟ البته اشتباه نکنید.
مشکل را اینگونه برداشت نکنید که راهنمایان حرفهای خوبی نمیزدند. نه، موضوع مربوط به این بخش زندگی ماست که آنقدر با لوازم ارتباط جمعی نظیر تلویزیون، ماهواره، رادیو، اینترنت، دیویدی و سیدی و نرمافزارهای چندرسانهای سر و کار داریم که برایمان یک بروشور که احتمالا با دستگاه ریسوگرافی هم چاپ شده دیگر جذابیت ندارد، مگر آنکه هیچ منبع دیگری جز آن نباشد و اطلاعات آن هم منحصر به فرد باشد. در چنین عرصهای چرا ما باید پول خود را بدهیم و بروشوری چاپ کنیم که سر از سطل آشغال دربیاورد؟
روشهای نو را تجربه کنیم
در دنیای کنونی به جز اینترنت و ماهواره روشهای جدیدی برای اطلاعرسانی و تبلیغات به کار بسته میشود که بسیاری از آنها گاه غیرمستقیم و گاه مستقیم است.مثلا در بسیاری از موارد در استفاده از اینترنت صرفا از عکس و نوشته در قالب وبلاگ و وبسایت استفاده میشود، در حالی که با وجود نرمافزارهای جدید برنامههای چند رسانهای به وجود آمده و تحت عنوان «مولتیمدیا» میتوانند هم صدا، هم تصویر و هم نوشته را در خود جای داده و وقتی مخاطب در اینترنت موضوعی را پیگیری میکند با کلیک بر یک مولتیمدیا از جذابیتهای صدا، تصویر و نوشته در اینترنت بهره ببرد؛ کاری که سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری از آن بیبهره است و با صرف بودجهای کلان در حوزه اطلاعرسانی و تبلیغات اما از این هنر و حرفه و ترفند بیبهره مانده است. اما در اینترنت بسیاری سایتها را میتوانید بیابید که با مولتیمدیا توانستهاند روش جدیدی برگزینند.
روشهای نخنما را کار نکنید
« دادن بروشور و گماردن چند جوان برای اطلاعرسانی نخنما شده است» تاکید محمدعلی اینانلو، طبیعتگرد و مستندساز است که در توضیح آن میگوید: تا کی باید روشهای سنتی را برای معرفی به خدمت بگیریم، در حالی که با کارهای نو میتوان همه ذهنها را حتی به سوژههای قدیمی توجه داد.اینانلو دراینباره میافزاید: بخش دولتی درباره تبلیغات و معرفی جاذبههای گردشگری ایران بسیار بد و ضعیف عمل کرده است و نتوانسته به خوبی از فرصتهای فناوریک موجود بهره ببرد.البته این فعال گردشگری و مستندساز، خود با بخش دولتی در حال رقم زدن کاری نو در جهت معرفی جاذبههای ایران است.او درباره این تجربه میگوید: باید به سراغ کارهای نو و خارقالعاده رفت تا انگیزه مخاطب را برای سفر و گردشگری برانگیخت و البته این کارها نباید غیرمعقول و غیرمنطقی باشد.
اینانلو تاکید میکند: باید بهخود زحمت بدهیم و به جای طراحی بروشورهای تکراری و بروشورهایی که گاه اطلاعات درست و دقیقی هم ندارند فکر کنیم و طرحهای جدید در حوزه رسانه و تبلیغات به کار بگیریم.یکی از مشکلاتی که موزههای ما دارند فقدان روشهای جذاب برای معرفی است.
مثلا در عصر کنونی که میتوان به بازدیدکنندهها امکاناتی نظیر هدفون و دستگاههای بیسیم داد که در مقابل هر شیء میتوانند اطلاعات همان شیء را بشنوند چرا باید از روشهای سنتی کهنه شده بهره ببریم. البته سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری از تجربههای جذاب هم بهرهای برده است. مثلا در موزه رئیس علی دلواری مردی با لباسهایی مشابه او و تفنگ بهدست هست که با صدایی رسا داستان او را نقل میکند و برای همه جذاب است ولی در کمتر موزهای از چنین رفتاری
بهره برده شده است.
تجربه کرمان و نگرشی متفاوت
سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کرمان از مدتی قبل برای معرفی جاذبههای خود دستبه اقدامی متفاوت زد و با فراخوان ایدههای مختلف از میان آنها طرحی را برگزید. این طرح تلفیق دو جاذبه کرمان بود؛ قالی کرمان بهعنوان محصولی هنرمندانه و کلوتهای شهداد بهعنوان جاذبهای طبیعی.در این طرح حدود 5 هزار مترمربع فرش دستبافت کرمان در کلوتهای شهداد پهن شد تا رنگ و زیبایی طرحهای خود را با سحرآمیزی کلوتهای شهداد در هم آمیزد و در لنز دوربین فیلمبرداری به تلفیقی برای ایجاد طرحی تازه تبدیل کند.
اینانلو دراینباره میگوید: خودم هم انتظار نداشتم در کرمان بتوانیم همه امکانات را بسیج کنیم تا این دو جاذبه را کنار هم به تصویر بکشیم. ما توانستیم گروههای دولتی و بخش خصوصی را کنار هم بهصورتی منظم به کار بگیریم و کار را به انجام برسانیم.او دراینباره تصریح میکند: ما باید فرشها را از بخش خصوصی میگرفتیم که بهایی میلیاردی داشت و آنها را در پهنای کویر پهن میکردیم و سپس با هلیکوپتروپاراگلایدر از آنها فیلمبرداری میکردیم. امنیت این کار باید تامین میشد و نیاز به پشتیبانی داشت و هماهنگی و بالاخره در اسفندماه این کار محقق شد. پس میتوان کارهای متفاوت و نو انجام داد.
اینانلو همچنین دراینباره تاکید میکند: چرا مسافران باید از استان سمنان بگذرند و نهایتا شبی را در شاهرود بخوابند و سعی کنند زودتر به مشهد برسند و ندانند که یک چهارم از پارکهای حفاظتشده طبیعی ما در استان سمنان قرار دارد. این به ضعیف عمل کردن سمنانیها و متولیان کار برمیگردد.