«داستان‌هایی که براساس فرمول‌ها نوشته می‌شوند، به‌ندرت ممکن است ما را تکان دهند و به همین ترتیب با شکست مواجه می‌شوند.»‌

کاترین آن جونز

همشهری آنلاین- فرزام شیرزادی: «داستان‌هایی که براساس فرمول‌ها نوشته می‌شوند، به‌ندرت ممکن است ما را تکان دهند و به همین ترتیب با شکست مواجه می‌شوند.»‌ این جمله که در بخشی از «راه داستان» آمده، می‌تواند نقض‌کننده فرمول‌ها و تئوری‌هایی باشد که در بسیاری از کتاب‌ها با عنوان یا زیرعنوان‌های چگونه داستان‌ بنویسیم، راه‌های داستان‌نویسی، درس‌هایی برای داستان، سه‌ماهه نویسنده شوید و... نوشته شده‌اند و ازجمله همین کتاب کاترین آن‌جونز، نویسنده و فیلمنامه‌نویس‌ ۶۹ساله آمریکایی که نشر هرمس برگردان فارسی آن را در نوبت چاپ دهم منتشر کرده است. «راه داستان» اما به‌رغم عنوان فرعی‌اش، تئوری‌بافی صِرف نیست و پیشنهادهایی است درخور و قابل‌تأمل‌ برای داستان‌نویسان‌ آماتور و البته حرفه‌ای.

اعجاز داستان

آنچه کاترین آن‌جونز بر آن تأکید دارد، نه تئوری‌های سردرگم‌کننده که انتقال تجربه‌ و در نهایت ارائه‌ پیشنهادهایی برای هر دو گروه نویسندگان‌ حرفه‌ای و آماتور است. مثلا پاسخ به این پرسش که اساسا داستان‌نویس چه چیزی را باید بنویسد؟ چیزی که نویسنده به آن احساس دارد. آن چیزی که داستان‌نویس را تکان می‌دهد؛ حالا این چیز می‌توان سوءرفتار با کودکان، فساد سیاسی یا سازمانی‌، پیروزی اراده‌بشر بر یک موقعیت نومیدکننده، جست‌وجوی خدا، راز هستی‌ یا... باشد. اگر نویسنده داستانی را انتخاب کند که درباره آن احساس شدید و پرشوری دارد، خواننده و بیننده هم آن را احساس خواهند کرد و این همان اعجاز داستان‌ است؛ داستان‌ یعنی جایی که دو غریبه از دو سوی جهان بی‌آنکه یکدیگر را دیده باشند،‌ احساسی مشترک درباره‌ مفهومی هستی‌شناسانه دارند.

نویسنده در این کتاب بر خلاقیت و ذوق و قریحه و چگونه‌ عکس‌العمل‌ نشان‌دادن به این حالات داستان‌نویس تأکید دارد. او به جنبه شهودی و الهامی داستان‌گویی بیش از هر چیز معتقد است و به آن احترام می‌گذارد و این حقیقت‌ را ارج می‌نهد که به صرف آگاهی‌ عقلی و عملی از سازوکار داستان نمی‌توان داستان‌گوی خوبی بود؛ چراکه داستان‌نوشتن در نهایت فرایندی درونی در حالتی ناهوشیار یا نیمه‌هوشیار است و برای یافتن داستان‌ها باید پروبال تخیل و شهود را گشود و اختیار قلم را به‌دست نیرویی برتر داد؛ نیرویی که در غیاب ذهن استدلالی و منطقی نویسنده، او را به جهانی یکسر تازه و ناشناخته می‌برد.

هستی ما در گرو داستان‌هاست
روی جلد نسخه اصلی کتاب

نقل‌ قول‌های درخشان

صرف‌نظر از قطع نامناسب و غیرجدی کتاب و صفحه‌آرایی چشم‌آزار آن، «راه داستان» سرشار از نقل‌قول‌های جذاب است که ارزش چندبار خواندن دارند. برخی از این نقل‌قول‌ها می‌تواند ناخودآگاه هر نویسنده‌ای را برای نوشتن به حرکت درآورد و او را وادارد تا به شهود و الهام در داستان‌نویسی اعتماد کند. تنها نقل‌ قولی که دوبار در کتاب از آن استفاده شده، نکته‌ای درخور از «فرانتس کافکاست» که در صفحات ۹۴ و ۱۲۴ تکرار شده: «پشت میز بمان و گوش‌کن. حتی گوش هم نکن. فقط منتظر بمان. کاملا ساکت و تنها. دنیا خودش را به تو عرضه خواهد کرد تا نقاب از چهره‌اش برداری.» و نکته دیگر اینکه همه این نقل‌قول‌ها نوعی پیشنهاد و به حرکت‌واداشتن نویسنده است برای داستان‌ نوشتن. به این‌ نقل‌قول‌ها دقت کنید: «پی‌ـ جی‌ـ وودهاوس: تصور می‌کنم راز نویسندگی این است که نوشته خود را آنقدر زیرورو کنیم تا به چیزی برسیم که فکر کنیم واقعا خوب است، و بعد آن را دور بریزیم‌» یا «آلبرت‌ اینشتاین‌: تخیل مهم‌تر از دانش است.»

البته ‌نویسنده این اثر از نخستین‌ صفحات تا جمله آخر کتاب آنچه برایش بیش از نکات دیگر در داستان‌نویسی اهمیت دارد، ندای درونی، الهام‌بخشی و تخیل نویسنده است. گرچه از پرداختن به جزئیاتی درباره چگونه دیالوگ بنویسیم، شخصیت‌پردازی و... هم غافل نمی‌ماند. اما حتی در سرآغاز موجز این اثر آورده ‌است: «در آغاز داستان بود.‌ مرد غارنشین‌ شتابان به نزد قبیله بازگشت و برخوردش را با یکی از جانوران ما قبل تاریخ با هیجان شرح داد. این داستان او بود و از آن پس او را با این داستان به یاد می‌آوردند. داستان‌ها از نوعی بُعد مقدس برخوردارند، نه به‌خاطر خدایان، بل به این خاطر که آفریننده‌ احساس یک مرد یا زن نسبت به‌خود و جهان هستی‌اند. داستان‌ها به زندگی آدمیان‌ طی زمان‌ جهت می‌دهند و واقعیت دنیای آنها را پی می‌ریزند. و بدین‌سان به زندگی آدمیان معنا و هدف می‌بخشند. هستی ما در گرو داستان‌هاست. راه داستان، راهی است که از طریق آن هویت خود را کشف می‌کنیم.»

تک‌گویی ماندلا

«راه داستان» به‌رغم حجم نه‌چندان زیادش‌ـ ۱۴۷صفحه‌ـ اثری است پرکشش که وقتی به صفحات پایانی آن نزدیک می‌شویم، به دلمان می‌گوییم: «ای کاش حجم کتاب دوبرابر می‌بود.» نکته‌هایی که بهتر است نامش را رمز و راز داستان‌نوشتن بگذاریم چنان‌ در این اثر بجا نشسته‌اند که ارزش‌ چندبار مطالعه را دارند. از نقل‌قول‌های جذاب برای داستان‌نویسان حرفه‌ای و آماتور گرفته تا شرح‌های کوتاه درباره اهمیت شخصیت‌پردازی، کشمکش‌، توصیف‌ و در نهایت مهم‌تر از همه‌ ـ آنچه کتاب براساس آن نوشته شده‌ـ ‌توجه به ندای درونی برای داستان‌نویسی است. کاترین آن‌جونز، محصول تجربه و تلاش‌ سال‌ها نوشتنش را در این اثر آورده‌ است.

گلچینی از نقل‌قول‌های «راه داستان»

دوریس لسینگ‌: لطفا اشتباه فکر کنید، اما در همه حال مستقل فکر کنید.

یونگ: تمام چیزهای حقیقی باید تغییر کنند و تنها آنچه تغییر می‌کند، حقیقی باقی می‌ماند.

نیچه: آنچه تو را نمی‌کشد، قوی‌ترت می‌کند.

نیل سایمون: به کسانی گوش نکن که می‌گویند: «کار به این روش انجام نمی‌شود» اگر میکل آنژ کف کلیسای سیستین را نقاشی می‌کرد مسلما تا حالا پاک شده بود.

مولوی: کاغذی جوید که آن بنوشته‌ نیست/ تخم کارد موضعی که کشته نیست‌/ تو برادر موضعی ناکشته باش/ کاغذِ اسپیدِ نابنوشته‌ باش/ تا مشرّف گردی از نون و قلم‌/ تا بکارد در تو تخم آن ذوکرم‌

آیزاک دنیسن: هر رنجی قابل تحمل است اگر به چشم بخشی از یک داستان به آن بنگریم.

پل ولری: همه کار هنرمند این است که چیزی را از هیچ بسازد.

سامرست موآم‌: داستان را صرفا پیدا نمی‌کنید. باید برای آمدنش انتظار بکشید. هرگز در زندگی‌ام داستانی ننوشته‌ام‌. داستان سراغ من آمده و از من خواسته که آن را بنویسم.

ریموند کارور: داستان خوب تا حدی به‌معنای خبر آوردن از یک جهان‌ به جهان دیگر است.

هستی ما در گرو داستان‌هاست

کد خبر 793822

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha