این تحرکات تا جایی که به آمادهسازی افکار عمومی و ایجاد نشاط انتخاباتی منجر شود، قابل تحسین است اما در عرصه رسانهها شاهد مطالب و اظهاراتی هستیم که شائبه نوعی فرصتطلبی و بهرهبرداری جانبدارانه در آنها وجود دارد.
مثلاً اظهارنظرهایی که میشود با توجه به فضای انتخاباتی جامعه، در بسیاری از موارد جهتدار بوده و بیش از آنکه بخواهد افکار عمومی را برای حضور پرشور و پرنشاط در انتخابات بسیج کند، سمت و سوی دیگر دارد. برخی از مسئولان باوجود اینکه به این باور رسیدهاند که مردم فهیمند و مسائل سیاسی کشور را خوب تجزیه و تحلیل میکنند، اما باز هم به مناسبتها و فرصتهایی که امکان بهرهبرداری تبلیغی از آن میشود کرد، در جایگاه مردم نشسته و از زبان مردم مطالبی را میگویند که با واقعیت های جامعه همخوانی ندارد.
جای تامل است که این تعریف و تمجید از خود، آن هم از زبان مردم با چه معیاری صورت میگیرد؟ آیا این نوع اظهارات را باید یک شیوه حرفهای در تبلیغات تصور کرد یا بهرهبرداری غیرحرفهای از امکانات و فرصتها که نتیجه آن معکوس خواهد بود؟ این روزها کرارا میشنویم: مردم میدانند چه کسی قصد خدمت دارد و ...
مطالبی از این دست زیاد است ولی اینکه با چه معیار و سندی اینگونه از مردم خرج میشود، پرسشی است که آینده جواب آن را روشن خواهد کرد. انصاف حکم میکند که اگر برخی میخواهند از امکانات رسانهای بهره انتخاباتی ببرند، خود را از منظر خود و با عملکردشان معرفی کنند، نه اینکه به سمت ایدهآلهایی بروند که جز از صندوقهای رای نمیتوان آن را باز یافت.
با نیمنگاهی به نظرسنجیهایی که منتشر شده، نیز به راحتی میتوان جایگاه، پایگاه و اهداف آن را شناسایی کرد؛ نظرسنجیهایی که بیشتر به نظرسازی میماند و به ساختگیبودن آن به راحتی پی میبریم، هر چند مدعیان آن پشت دیدگاههای علمی و معیارهای کارشناسی سنگر گرفته باشند.
خلاصه آنکه رای مردم را بیجهت وارد بازیهای سیاسی و انتخاباتی نکنیم که با این عمل، باور انتخابات واقعی و شفاف را در مردم سختتر میکنیم.