محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگری از سخنرانی خود در اجلاس دادستانهای کشورهای اسلامی گفت: اگر حقوق بشر جهانی غیرقابل سلب و غیرقابل انتقال است و تمام انسانها فارغ از رنگ و نژاد و مذاهب و جنس ، مستحق برخورداری از آن هستند، آیا مردم فلسطین، انسان و مستحق برخورداری از حقوق بشر نیستند؟
متن کامل سخنرانی محمود احمدی نژاد به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
حضور شما میهمانان گرامی، رؤسای قوه قضائیه، دادستانها، وزرای دادگستری، قضات، حقوقدانان بین المللی و اندیشمندان کشورهای مختلف و همه حضار ارجمند را گرامی میدارم و برای شهدای اسلام خصوصاً شهدای غزه که با ایستادگی و رشادت موجب شکست خفت بار رژیم صهیونیستی شدند طلب رحمت و مغفرت مینمایم.
موجب افتخار است که جمعی بزرگ از فرهیختگان عدل گستر در سومین اجلاس بین المللی دادستانها و مسوءلین عالی قضایی گردهم آمدهاند تا با بررسی یکی از فجیع ترین رویدادهای جامعه بشری و با همفکری و تصمیم و تلاش خود به وضعیت تأسف بار بی کیفری جنایات بین المللی پایان دهند.
با افتخار به استحضار می رسانم که وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام از ارکان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است و بند 16 اصل سوم قانون اساسی حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان را از اهداف روابط خارجی میداند.
میهمانان ارجمند، خواهران و برادران گرامی، اجلاس بسیار مهم شما که مورد حمایت حقوقدانان، قضات و اندیشمنان آزاده سایر کشورها نیز هست این بار تعقیب جنایات جنگی و نسل کشی در غزه را در دستور کار قرار داده است، جنایات ارتکابی در نوار غزه و فلسطین اشغالی دردناکترین جنایات بین المللی دهههای اخیر بوده است چرا که جنایات فجیع بین المللی سابق به نوعی با واکنشهای تنبیهی گوناگون مواجه شده است، مثلاً جنایات جنگ دوم جهانی از سوی فاتحان و جنایات ارتکابی یوگسلاوی و روآندا از سوی شورای امنیت مورد مؤاخذه قرار گرفت اما جنایات صهیونیستها در قلمرو فلسطین اشغالی با سکوت عمدی سازوکارهای قضایی و سیاسی نظام سلطه مواجه شده است. آیا در این شرایط نباید قضات و حقوقدانان آزاده و مستقل جهان خود به چاره اندیشی بپردازند؟
انگیزه برگزاری این نشست اندیشه والایی است که در ذهن یکایک ما به عنوان کسانی که دل در گروی عدالت دارند موج میزند. در واقع بیعدالتی و ظلم مضاعفی که در قضیه فلسطین وجود دارد، روح هر انسان متعهدی را میآزارد. انکار حقوق حقه مردم فلسطین در طول 60 سال گذشته مسألهای نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت.
جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی منحصر به محاصره و کشتار اخیر مردم بیدفاع غزه نیست و پرونده سیاه این رژیم غاصب مملو از موارد نقض حقوق بشر و مقررات بینالمللی و جنایات خونین و ددمنشانه است. به طوری که کارنامه آن را به مجموعهای کامل از همه انواع جنایات و تعرضات و تعدیات ضدقانونی و ضدبشری مبدل کرده است.
مواردی چون کشتار بیش از 250 نفر از اهالی دیریاسین منطقه غرب بیت المقدس در سال 1948 که نیمی از آنان زن و کودک بودند، کشتار حدود 50 نفر از ساکنان غیرنظامی روستای کفرقاسم در سال 1956 به این دلیل که منازل خود را برای تسلیم به اشغالگران ترک ننمودند و کشتار صبرا و شتیلا در سال 1982 با همدستی فالانژها و قتل حدود3500 نفر از مردم بیگناه فلسطین، جنایات سالهای 1996 و 2006 در قانا در جنوب لبنان و کشتار صدها غیرنظامی از جمله زنان و کودکان بی دفاع، تجاوز به کشورهای مصر، سوریه، لبنان، عراق و اردن در جنگهای موسوم به جنگ استقلال در سال 1948، شروع جنگ تجاوزکارانه شش روزه، اشغال صحرای سینا و بلندیهای جولان در سال 1967 و حمله به لبنان در دهه 1980 و سال 2006 و جنایات ارتکابی علیه مردم بی دفاع در این مناطق، حمله به تاسیسات نیروگاهی اوسیراک در سال 1981(عراق)، تهاجم به مصر در سال 1965 با حمایت قدرتهای بزرگ، نادیده گرفتن قطعنامههای 1397، 1402 و 1403 شورای امنیت درخصوص تشکیل دولت مستقل فلسطینی و خروج رژیم صهیونیستی از مناطق اشغالی و آواره کردن میلیون ها فلسطینی برای دهها سال تنها نمونه هایی از وحشی گری این رژیم نامشروع است.
جنایات رژیم صهیونیستی در مقابل مقاومت مشروع و مردمی فلسطین نیز فصل مهمی از کارنامه سیاه و ضدبشری آن است. حمله به مردم بی دفاع در عملیات مختلفی چون راه حل نهایی، خشم خدا، باران تابستان، سرب گداخته و استفاده از سازمان جاسوسی موساد برای تشکیل جوخه های ترور و کشتار رهبران سیاسی مقاومت در لبنان و فلسطین از جمله شهید سیدعباس موسوی، شهید فتحی شقاقی، شهید عماد مغنیه، شهید شیخ احمد یاسین، شهید دکتر رنتیسی و دهها نفر دیگر از فعالان مقاومت، محاصره و کشتار دسته جمعی مردم فلسطین در نوار غزه و پاکسازی قومی در مناطق اشغالی از دیگر جنایات این رژیم است.
برخورداری از زرادخانه های گسترده هستهای و عدم امکان بازرسی ناظران بینالمللی از تاسیسات هستهای این رژیم، فی نفسه اقدامی در جهت تهدید صلح و امنیت بینالمللی است.
پس از حوادث جنگ جهانی دوم جامعه بینالمللی با نگاهی امنیتی و صلح مدار مبادرات به تاسیس سازمان ملل متحد نمود اما ثمره این سازمان چیزی جز سکوت و چشم پوشی در مقابل هرگونه خشونت و کشتار و جنایت علیه مردم مظلوم فلسطین نبوده است.
مصوبات شورای امنیت و مجمع عمومی در مورد تاسیس رژیم غاصب صهیونیستی و بیتفاوتی آشکار به خواست و اراده مردم فلسطین به عنوان صاحبان اصلی این سرزمین، از عدم درک صحیح هویت و تاریخ این مردم و حمایت آگاهانه از جنایات رژیم اشغالگر حکایت میکند و در کمال تاسف از سال 1948 جهان پیوسته شاهد مهاجرت بی رویه افرادی است که هیچگونه علقه فرهنگی، جغرافیایی، قومی، ملی و تاریخی با این سرزمین نداشته و ندارند.
مطالعه سیر تحولات فلسطین از آغاز تاکنون نشان می دهد که وضعیت موجود در سرزمینهای اشغالی نتیجه یک طرح استعمالی برای تسلط بر منابع انرژی و ایجاد توازن قدرت بوده که توسط دولتهای استکباری به اجرا درآمده است.
درگیر نمودن ملل مسلمان منطقه در فرآیند فرسایشی تهدید و مذاکره ایجاد تفرقه در منطقه و گروههای فلسطینی، حربه استعمار برای بازداشتن ملت های منطقه از پیشرفت مادی و معنوی است.
تعارض و دوگانگی آشکاری در رویه و عملکرد دولتهای حامی صهیونیسم مشهود است از یک سو گفتمان ظاهری غالب آنان در سطح ملی و بینالمللی، رعایت حقوق بشر، آزادی، رفاه، صلح و دموکراسی است و از سوی دیگر با توسل به شیوههای سیاسی و امنیتی و به کارگیری دستگاههای وسیع اطلاعاتی و امکانات مادی و معنوی، رژیم غاصب و جبار صهیونیستی را که هیچ منطقی جز خشونت و انسان کشی ندارد در گسترده ترین شکل ممکن یاری میرساند این شیوه عمل آنان، سئوالاتی جدی و اساسی را به ذهن هر انسان آگاه و عدالت خواه متبادل می سازد.
اگر حقوق بشر جهانی غیرقابل سلب و غیرقابل انتقال است و تمام انسانها فارغ از رنگ و نژاد و مذاهب و جنس، مستحق برخورداری از آن هستند، آیا مردم فلسطین، انسان و مستحق برخورداری از حقوق بشر نیستند؟
اگر حق تعیین سرنوشت مستمسک مداخله دولتهای غربی در نقاط گوناگون جهان است آیا مردم فلسطین دارای حق تعیین سرنوشت نبوده و نیازمند حمایت نیستند؟
اگر مجامع بین المللی معتقد به تعهد همه کشورها به حمایت از حقوقی چون حق حیات، حق توسعه و حق رهایی از گرسنگی هستند چرا محاصره طولانی مدت مردم غزه هیچ حسی را در آنها بر نمیانگیزد؟
اگر شورای امنیت مسئول احراز نقض و تهدید صلح و امنیت بشری است آیا کشتار مردم غزه که بیش از 80 درصد آنان را غیرنظامیان تشکیل دادهاند نمی تواند موجب اتخاذ یک تصمیم جمعی الزام آور و قهری از سوی شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی باشد؟
آیا سازمان ملل متحد با تمام ارکان و امکانات خود آنقدر ناتوان است که قادر به اتخاذ تصمیم فوری و الزام آور برای شکستن محاصره یک منطقه کوچک به مساحت 360 کیلومتر مربع نیست؟ چگونه است که حمله یکجانبه و خارج از ترتیبات منشور ملل متحد به کشورها به بهانه خلع سلاح یا مبارزه با تروریسم مجاز و مشروع است ولی ارادهای برای شکستن محاصره مردم مظلوم غزه وجود ندارد؟
با کمال تأسف جهان شاهد این تعارض در رفتار مدعیان دروغین حقوق بشر و دمکراسی است. استفاده از حقوق بشر و آزادی و صلح به عنوان ابزار چانه زنی سیاسی از سوی قدرتهای مدعی، مانع تصمیم گیری در جهت نجات مردم مظلوم فلسطین است و رفتارهای متناقض و دوگانه آنان مهمترین عامل رواج خشونت و تروریسم در نقاط مختلف جهان است.
آنچه در محاصره طولانی و جنگ 22 روزه در غزه گذشت، آزمونی برای جامعه بینالمللی بود. البته از اربابان قدرت و سردمداران نظام سرمایه داری، انتظاری مبنی بر حمایت از حق طلبی مردم مظلوم غزه وجود ندارد، مردم غزه در یک انتخابات قانونی و مورد تأیید ناظران بینالمللی، دولت حماس را انتخاب نمودند اما به لحاظ پیروی این دولت از خط مشی مقاومت و اعتقاد و پایبندی آن به مبانی و اصول و منافع ملت فلسطینی، رژیم جعلی صهیونیست و حامیانش به بهانههای مختلف در صدد تضعیف آن برآمدند.
رژیم اشغالگر قدس در مدت حدود دو سال محاصره همه جانبه غزه، ابتدایی ترین و اساسی ترین حقوق مردم را سلب و آن منطقه را به زندانی بزرگ تبدیل نمود، در کنار آن به طور متناوب به ترور رهبران گروههای فلسطینی مبادرت ورزید و به کرات به اعدامهای فرا قانونی توسل جست.
آنچه بر مردم غزه گذشت از بسیاری جهات در تاریخ بیسابقه است. اشغال سرزمین دیگران و سلب کلیه امکانات زندگی و محاصره طولانی آنان و سپس حمله همه جانبه و کشتار هدفمند با توسل به مفاهیمی چون دفاع مشروع، از شگفتیهای تاریخ است! کدام عقل سلیم میپذیرد که متجاوز خانهای را اشغال کرده و با اهالی خانه همچون بردگان رفتار کند سپس آنها را با استناد به دفاع از خود به قتل برساند یا آواره نماید؟
در کدام قانون و منطق حقوقی افرادی که برای بازپس گیری سرزمینشان مقاومت میکنند تروریست شناخته میشوند؟
وقایع غزه آزمونی برای وجدانهای بیدار و دلهای آکنده از عطوفت الهی است. شیاطین و حامیان و تابعان آنها نسبتی با انسانیت ندارند و در جهل عمیق خود غوطه ورند اما مردمان آگاه و بیدار در سراسر جهان ندای مظلومیت مردم غزه را دریافتهاند و پیام عمیق انسانی آنها را به گوش جان شنیدهاند، تظاهرات گسترده ملتها در سراسر جهان و انعکاس روزانه اخبار از طریق رسانههای جمعی و نمایش چهره خونبار غزه نه تنها بر قدرت رژیم صهیونیستی نیفزود، بلکه باعث رسوایی بیشتر این رژیم و تشکیلات بین المللی حامی آن شد. ما و همه انسانهای هوادار حق و عدالت همچنان با همه توش و توان از مردم مظلوم غزه حمایت و دفاع و به این کار خود افتخار میکنیم.
امروزه دیگر سکوت دولتها در قبال جنایات صهیونیستها شکسته است. اقدامات دول مختلف در انجام تحقیقات قضایی در مورد جنایات نظامیان صهیونیست در نوار غزه زنگ خطر را برای سران و مقامات این رژیم جنایتکار به صدا درآورد و دیگر مصونیتی برای آنها وجود ندارد. یقین داریم روزی فرا میرسد که جنایتکاران صهیونیست در دادگاههای صالح برخاسته از وجدانهای بیدار ملتها محاکمه و مجازات میشوند.
تردیدی نیست که همفکری و همگرایی مقامات قضایی دولتهای اسلامی و سایر دولتهای حق طلب و مسوءل در زمینه تبادل اطلاعات و مستندات، همکاری آنان در خصوص تعقیب و محاکمه و مجازات این جنایتکاران، علاوه بر آن که به عنوان یک عامل بازدارنده قوی، مانع تکرار جنایات میشود، گام مهمی در راستای عمل به تعهد این دولت در تقویت و ارتقای امنیت جهانی خواهد بود.
نقض حقوق بنیادین ملت فلسطین و بالاخص مردم غزه و کشتار گسترده غیرنظامیان و تخریب اموال آنان و محروم نمودن از حقوقی چون حق حیات، حق رهایی از تبعیض، شکنجه، حق ترک کشور و بازگشت به آن، حق برخورداری از محاکمه عادلانه، حق تعیین سرنوشت و سایر حقوق بنیادین بشر مقولهای صرفاً عربی و اسلامی نیست بلکه مسألهای مربوط به بشریت و انسانیت است و سران رژیم نامشروع صهیونیستی میبایست در قبال جنایات وحشیانه خود پاسخگوی وجدان جریحه دار شده بشریت باشند و هر دولتی در هر منطقه جغرافیایی حق اتخاذ تدابیر قانونی و انسانی در جهت توقف روند نقض این حقوق و تضمین عدم تکرار جنایات از سوی صهیونیست ها را دارد.
از همه شما مقامات قضایی خواستارم که در جهت احقاق حق و عدالت از تمامی ظرفیتهای قانونی و قضایی خود برای محکوم نمودن این رژیم سفاک و اشغالگر استفاده نمایید. تبیین مقررات بینالمللی جنایات جنگی و نسل کشی و افشای جنایات خونین رژیم غاصب صهیونیستی در افکار عمومی از اهداف مهم نشست شما به شمار میرود.
پیگیری اقدامات و نتایج بررسیهای نشست ویژه شورای حقوق بشر که درخصوص جنایات این رژیم برگزار شد، تشکیل دادگاه ویژه از سوی مجمع عمومی سازمانملل متحد، الزام دادستان کیفری بینالمللی به انجام وظیفه در تعقیب جنایات جنگی و نسل کشی در غزه و تشکیل پرونده در محاکم ملی کشورهایی که کنوانسیونهای چهارگانه ژنو را پذیرفتهاند از اقدامات مهمی است که جلوگیری از تکرار جنایت را در پی خواهد داشت.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران ابتکار بسیار مفیدی را در برگزاری این اجلاس بعملآوردهاند که به اعتقاد من یک نوع دیپلماسی فعال قضایی در محکومیت جرایم بینالمللی به شمار میرود و در صورت استمرار و اجرایی شدن اهداف آن، گام مهمی در راستای محکومیت رژیم صهیونیستی و ریشه کنی تجاوز و ترور و کشتار در محاکم قضایی ملی و بینالمللی خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران بر اساس مقررات بین المللی و قوانین داخلی تحقیقات قضایی را آغاز کرده است و تقاضای دستگیری 25 نفر از جنایتکاران جنگی صهیونیست را به پلیس بینالملل تسلیم نموده و انتظار دارد این سازمان بدون توجه به ملاحظات سیاسی به وظایف قانونی خود عمل نماید.
همچنین انتظار دارد، دولتهای مدافع حق و عدالت و بالاخص دولتهای اسلامی با شناختن رسالت خطیر خود به اقدامات مشابه مبادرت ورزیده و از اقدامات مذکور در عرصه ملی و بینالمللی حمایت کنند و همکاری لازم را در جهت دستگیری، محاکمه و مجازات این جنایتکاران به عمل آورند اطمینان دارم اتحاد ملل و دول عدالت خواه روزی جنایتکاران صهیونیست را به مجازات قانونی رساند و انشاءالله زمینه ساز برپایی عدالت در سرتاسر جهان با ظهور مصلح کل و انسان کامل خواهد شد.
از مسئولیت برگزاری این اجلاس به ویژه حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی ریاست محترم قوه قضاییه و همه شما مردان و زنان مومن و عدالت جو که با حضور خود به ندای یاری طلبی مردم مظلوم غزه لبیک گفتید تشکر و سپاسگزاری مینمایم.