شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۷
۰ نفر

روزی ماهی کوچک از مادر خود سؤال کرد: مادر! این همه می‌گویند آب، ‌آب کجاست؟

ماهی

همشهری آنلاین - محمد بحرینی:‌ روزی ماهی کوچک از مادر خود سؤال کرد: مادر! این همه می‌گویند آب، ‌آب کجاست؟

به شمال دریا رفتم اثری از آب ندیدم! به جنوب سفر کردم خبری از آب نبود! به شرق رو آوردم و به غرب رفتم چیزی به نام آب مشاهده نکردم!

مادر که در طول عمر خود چندبار به وسیله امواج به ساحل پرتاب شده و مرگ را به‌خاطر دور ماندن از آب مشاهده کرده بود، گفت: حق‌داری آب را نبینی؛ چراکه دائماً‌ غرق در آب هستی و غیر آب را هرگز ندیده‌ای.

ماهیان ندیده غیراز آب/ پرس‌پرسان ز هم که آب کجاست

روز روشن گرفته شمع به دست‌/ در بیابان که آفتاب کجاست؟

به قول سعدی:

تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی؟

ماهی فکر نمی‌کند در آب زندگی می‌کند؛ درحالی‌که به‌خاطر وجود آب است که حیات دارد و حرکت می‌کند، ولی وقتی از آب بیرون می‌افتد، آن وقت می‌فهمد آب چه بوده و چه شرایطی را از دست داده است.

انسان وقتی چیزی را زیاد دیده باشد، از شدت حضور، دیگر آن را نمی‌بیند. ماهی دریا وقتی که از تکرار حضور آب فاصله بگیرد، آنگاه متوجه می‌شود که آب چه قیمتی دارد. پس همیشه فاصله‌ای لازم است.

در حقیقت بیداری از همانجایی شروع می‌شود که فقدان شروع شود.

کد خبر 796658

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha