شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۷:۴۳
۰ نفر

زهره نیلی: هنوز ما را اهلیت گفت نیست! بر دل‌ها مهر است، بر زبان‌ها مهر است و بر گوش‌ها مهر است...کاشکی اهلیت شنودن بودی! تمام گفتن می‌باید و تمام شنودن!

مردم روزگار ما فرهنگ و پیشینه تاریخی خود را از یاد برده و ره و رسم گفت‌وگو با یکدیگر را فراموش کرده‌اند. روز جهانی بناها و محوطه‌های تاریخی، بهانه‌ای است تا آنچه بر ما گذشته را به خاطر آوریم؛ بدانیم که‌ایم و کجاییم و در این برهوت بی‌فرهنگی کدام گمشده را جست‌و‌جو می‌کنیم.

سیاوش صابری، مدیرکل حفاظت از بناها و محوطه‌های تاریخی معاونت میراث فرهنگی، روز جهانی بناها و محوطه‌های تاریخی، روز جهانی موزه و میراث فرهنگی و مناسبت‌های این‌چنین را فرصتی ارزشمند برای گفت‌وگو با یکدیگر می‌داند؛ گفت‌وگو میان دولت و ملت، مردم و متولیان فرهنگی، مجلس و سازمان‌های دولتی و... بدون در نظر گرفتن آنکه کدام بر صدر تکیه زده و چه کسی در ذیل نشسته؛ اگرچه دیری است مردم ایران، گفتن و شنفتن را از یاد برده‌اند و نمی‌دانند با یکدیگر، چگونه سخن بگویند!

او به روزهایی فکر می‌کند که از ماهواره، اینترنت و بازی‌های رایانه‌ای، خبری نبود؛ مادران هم ناچار نبودند، به خاطر مشکلات اقتصادی، از صبح تا شب کار کنند و زحمت بکشند و خسته و بی‌رمق به خانه برگردند و دیگر توان قصه‌گفتن و لالایی خواندن برای بچه‌ها را نداشته باشند. هنوز بسیاری از خانواده‌ها در شب‌های سرد و ساکت زمستان گرد هم جمع می‌شدند و به قصه‌های شیرین مادربزرگ گوش می‌کردند؛ به جای مرد‌عنکبوتی و ماجراهایش، رستم دستان را می‌شناختند و آزادگی را از او می‌آموختند. اما امروز، مجالی برای سخن‌گفتن از شعر و شور و هنر باقی نمانده...!

سیاوش صابری فرهنگ را این‌گونه تعریف می‌کند:

منظور از فرهنگ، چطور غذا خوردن نیست که چگونه اندیشیدن است. به عبارتی، فرهنگ، فرایندی است که در عمق ذهن ما شکل می‌گیرد و راه و روش درست زندگی کردن را به ما نشان می‌دهد. از نوع نرم افزاری است و همان چیزی است که به آفرینش شعر و هنر و معماری می‌انجامد. یعنی فرهنگ ایرانی، همچون هر فرهنگ دیگری نمودها و مظاهری دارد که معماری، نگارگری، خوشنویسی و... را در بر‌ می‌گیرد.

  • آیا کمرنگ‌شدن مظاهر فرهنگی، از آسیبی که بر بدنه فرهنگی یک جامعه وارد شده، خبر می‌دهد؟

مظاهر فرهنگی، همواره در قالب شعر و هنر، متجلی نمی‌شوند؛ مهربانی، از خودگذشتگی، یکرنگی و به‌طور کل همه صفات انسانی از نمودهای بارز فرهنگ و فرهیختگی در جوامع بشری هستند.

  • و «مردم به نفاق، خوش دل می‌شوند»...

پس فرهنگ ایرانی- اسلامی ما دچار آسیب شده است... وقتی در جامعه‌ای، مظاهر فرهنگی، مجال بروز پیدا نمی‌کنند باید به تقویت گفت‌وگوهای فرهنگی(اگر وجود داشته باشد) و آسیب‌شناسی آن پرداخت. کافی است هر آدم باوجدانی یک روز خود را مرور کند و ببیند با چه انسان‌های فرهیخته‌ای به گفت‌وگو نشسته، تا چه اندازه هماهنگ با سرشت انسانی خود رفتار کرده و... .

  • همه اینها مقدمه‌ای بود برای پرداختن به بناها و محوطه‌های تاریخی و ضرورت حفاظت از آثاری که بی‌گمان با ما از فرهنگ و پیشینه فرهنگی‌مان، سخن می‌گویند.

بناها و محوطه‌های تاریخی، نمودهای کالبدی خاطرات خوش گذشته هستند که نوع بشر به آنها افتخار می‌کند و احترام می‌گذارد.

  • فرهنگی که مسجد- مدرسه گلشن را ویران می‌کند یا حرمت مسجد جامع اصفهان را نادیده می‌گیرد؟!

مسجد گلشن، نمونه بسیار خوبی است برای نشان‌دادن یک جدال فرهنگی؛ جنگی که میان دو فرهنگ درگرفته؛ که یکی موجب پدید آمدن اثری ارزشمند چون مدرسه گلشن می‌شود و دیگری به نابودی آن می‌انجامد.

  • و شما دومی را هم فرهنگ می‌نامید و نه بی‌فرهنگی؟

 در جبران بی‌فرهنگی، رفتاری‌ ‌زاده می‌شود. آنچه اهمیت دارد این است که ما تاوان بی‌فرهنگی خود را پرداخت کرده‌ایم.

  • من برخلاف شما فکر می‌کنم، میراث فرهنگی و محیط‌زیست، دو منبع تجدیدنشدنی هستند، نه صحنه آزمون و خطا!

ببینید اگرچه ما شهرهای دوره سامانی یا سلجوقی را از دست داده‌‌ایم اما هنوز یک شهر صفوی و یک شهر قاجاری داریم؛ البته این بدان معنا نیست که نباید در حفاظت از شهرهای سامانی و سلجوقی بکوشیم، چراکه ابوریحان‌ها و فردوسی‌ها در این شهرها به دنیا آمده و بالیده‌اند بلکه به این معنی است که ما این بی‌فرهنگی را تجربه کرده‌ایم و حالا باید رفتار بهتری از خود بروز دهیم.

  • اگر اصفهان و تهران، مورد نظر شماست، ناگفته پیداست که چه اندازه در نگهداری از این دو شهر تاریخی صفوی و قاجاری، کوشیده‌ایم؛ تنها کافی است سری به بافت تاریخی تهران بزنیم یا...

روزگاری مردم براساس باورها و خواسته‌های خود، چنین بناهای ارزشمندی را ساخته‌اند؛ باورهایی که امروز از بین رفته و یا کمرنگ شده‌اند. در این شرایط طبیعی است که نمودهای عینی هم نابود می‌شوند و از خاطر می‌روند.

  • امسال را سال علم و میراث فرهنگی دانسته‌اند و قرار است که سازه‌های آبی شوشتر را به‌عنوان نمود دانش و فرهنگ بشری به ثبت در فهرست میراث جهانی برسانند؛ چه تعاملی میان سازمان میراث، اداره آب و فاضلاب، شهرداری شوشتر و... برای برطرف کردن مشکلات سازه‌های آبی برقرار شده است؟

مشکلات عدیده‌ای در ارتباط با سازه‌های آبی شوشتر وجود دارد که فاضلاب شهری نمونه بارز آن است که باید به همت اداره آب و فاضلاب برطرف شود.

  • مهم‌ترین بناها و محوطه‌های تاریخی ما در قالب پایگاه تعریف شده‌اند؛ پس باید تعاملی میان اداره کل بناها و محوطه‌ها و امور پایگاه‌ها وجود داشته باشد!

ما به تعهدات خود پایبند بوده‌ایم و اعتبارات لازم را برای پایگاه‌های تاریخی ارسال کرده‌ایم اما اختلاف نظرهایی هم وجود دارد. برای مثال اداره کل بناها و محوطه‌ها به حفاظت، بیش از هر چیز دیگری اهمیت می‌دهد و فکر می‌کند اثری که در حال فروریختن است نیازی به نورپردازی و جذب گردشگر ندارد. در حال حاضر آنچه ضروری به‌نظر می‌رسد در نظر گرفتن یک پلان کلی برای مرمت سازه‌های آبی شوشتر و ثابت کردن دیواره‌هاست؛ نورپردازی اثر تاریخی، در اولویت دهم است.

  • اداره کل بناها و محوطه‌های تاریخی پیش از فرارسیدن نوروز، دستورالعملی را در ارتباط با تعداد بازدیدکنندگان از سایت‌های تاریخی تهیه و به استان‌ها ارسال کرده بود؛ آیا این قاعده جز ایام عید، در روزهای دیگر سال هم اجرایی می‌شود؟

ما در درجه نخست باید به تعریفی درست و روشن از گردشگر فرهنگی، دست پیدا کنیم. آیا هر کس که از خانه‌‌اش خارج شد و به همراه خانواده، ساعتی را در تخت‌جمشید، باغ ارم، توس یا هر جای دیگر گذراند، گردشگر فرهنگی است؟! از سوی دیگر، سایت‌های تاریخی ما ظرفیت پذیرش چه تعداد گردشگر در روز را دارند؟ آن هم مردمی که پس از اندکی راه رفتن، نیاز به نشستن دارند و کمبود نشیمن‌گاه، یکی از معضلاتی است که در سایت‌های تاریخی ما به چشم می‌خورد؛ مشکلی که برطرف کردن آن، مشکلات دیگری را از جمله به لحاظ بصری پدید می‌آورد.

  • تعیین حریم و اعمال آن، به حفاظت از آثار تاریخی می‌انجامد؛ چیزی که در سال‌های اخیر کمتر به آن توجه شده. برای مثال نقض حریم محله جلفا و گورستان تخت فولاد در اصفهان یا حسینیه ارشاد در تهران، گنبد سلطانیه و...

حریم آثار و محوطه‌های تاریخی، تعیین و ابلاغ می‌شود اما لزوما در همه‌جا اعمال نمی‌شود، چرا که اعمال حریم به معنی کاهش پاره‌ای منافع است و مدیریت شهری باید به آن توجه و به‌گونه‌ای مطلوب، آن را تامین کند.

  •  یکی از این مشکلات جبران عدم‌النفعی است که به مالکان خصوصی تعلق می‌گیرد؛ چیزی که 2سال است مسئولان میراث فرهنگی از تحقق آن دم می‌زنند.

 تنها راه حل برای رعایت حقوق مالکانه کسانی که در عرصه و حریم بناهای ثبت‌شده زندگی می‌کنند، تصویب قانون عدم‌النفع، فراهم‌آوردن پاره‌ای منافع مالی و معافیت‌های مالیاتی از سوی نمایندگان مجلس است.

کد خبر 79796

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز