همشهری آنلاین: تنه به تنه شدن در پیادهرو با عابری که در افکار خودش غرق است و در نتیجه، ردوبدل شدن الفاظ تند و رکیک و بدتر از همهی اینها، تندی و ابراز رفتارهای خشمآلود در خانه با همسر و فرزندان یا پدر و مادر یا همسایهای که یادش رفته درِ پارکینگ را ببندد و... دکتر همایون پورکرامتی، فارغالتحصیل رشتهی روانپزشکی از دانشگاه شهید بهشتی است، سالهاست که کار طبابت میکند و در دانشگاه هم سابقهی تدریس داشته است و مقولهی کنترل خشم جزء موضوعاتی است که او مدتهاست بر آن متمرکز شده است. وقتی با او در این مورد صحبت میکنیم و نظرش را میخواهیم، حرفهایی شنیدنی برای گفتن دارد. مطلب پیش رو چکیدهی نظرات و راهکارهایی است در مورد خشم از زبان دکتر پورکرامتی.
گفتوگو بین زوج های جوانی که هنوز به شناخت کاملی از هم نرسیده اند، علاوه بر اینکه سر راستترین روش گفتوگو به حساب می آید، باعث شناخت بیشتر طرفین میشود. آیا برای گفتو گو کردن با همسرمان باید آدابی را رعایت کنیم؟
در زندگی زناشویی همواره اختلافسلیقه و نظر پیش میآید، اما مسئله این است که چگونه با این اتفاقات برخورد کنیم؟ اختلافنظر ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد، ممکن است موضوع بحثِ زن و شوهر، خانوادههایشان باشد یا خرید وسیلهای یا تربیت فرزندان و مسائل دیگر. زمانی که این اختلاف به وجود میآید، نباید هرکدام از طرفین فکر کند که حرفش کاملاً درست است و مو لای درزش نمیرود، باید به طرف مقابل هم حق بدهد.
اختلافنظر داشتن اتفاقی است که نمیتوانیم منکرش شویم و بودنش طبیعی است اما هم زن و هم مرد باید بپذیرند هر نظری که دارند، ممکن است همسرشان به آن موضوع نگاه دیگری داشته باشد و اتفاقا رویکرد درست و نگاه جامعتری هم محسوب شود. در چنین حالتی میتوان در مورد آن مسئله صحبت و گفتوگو کرد. زمانی که زوجین بر سر این اختلافات با هم حرف میزنند ممکن است یکی از آنها دچار عصبانیت و خشم بشود و پرخاشگری کند.
معمولاً فردی که دارد خشمگین میشود حواسش به پدید آمدن این حالت در خودش هست، البته همیشه این خودآگاهی وجود ندارد اما در هر صورت نشانههای آن قابل دیدن و حس کردن است. خشم بهطورمعمول یک انفجار ناگهانی دارد و بعد هم فروکش میکند، در انتها هم فرد خودش از رفتاری که داشته پشیمان میشود؛ از اینکه چرا چنین رفتاری از خود بروز داده است اما آب ریخته دیگر به جوی بازنمیگردد.
گاهی ممکن است پس از ساعتها گفتو گو کردن در موقعیتهای مختلف، باز هم نتوانیم با همسرمان در مورد موضوع مورد بحث به نقطهنظر مشترک برسیم. در اینگونه موارد راهکار نهایی چیست؟
ممکن است شما چندین جلسه دربارهی موضوعی صحبت کنید و به نتیجه هم نرسید. در این مواقع باید راه رسیدن به نتیجهگیری را عوض کرد. اگر چند روز از یک مسیر برای بازگشت به خانه استفاده کردید که ترافیک بدی دارد، قطعاً روز آینده مسیرتان را عوض خواهید کرد! برای به نتیجه رسیدن، راهها، دیدگاه و نظرهای مختلف را امتحان کنید.
گاهی بین زوجها بروز اختلافنظرهای اساسی باعث رنجش و بروز خشم میشود و کار چنان بالا میگیرد که راه را بر هر گفتو گوی سازنده و یافتن نتیجهی مطلوب میبندد. در اینمواقع چهکار باید کرد؟
قبل از اینکه چنین اتفاقی بیفتد و خشم بروز کند، باید جلوی آن را گرفت. هرکدام از زوجین وقتی مشاهده کرد که صحبتش بهگونهای پیش میرود که دیگری را خشمگین خواهد کرد، باید همانجا سعی کند با خاتمه دادن یا متوقف کردن گفتوگو، صحبت در مورد موضوع را به زمانی دیگر موکول کند. با چند جملهی ساده میتوان این کار را انجام داد؛ من فکر میکنم الآن به نتیجهی درستی نمیرسیم و بهتر است صحبتمان ادامه پیدا نکند تا در زمان مناسب حرف بزنیم.
اگر هر جایی از منزلشان یا مکانی دیگر نشستهاند و دارند این حرفها را میزنند، بهتر است در چنین مواقعی فضای خود را عوض کنند و فردی که عصبانی است سعی کند به نقطهای دیگر برود یا کاری دیگر کند که بتواند از موقعیت فاصله بگیرد. مثلاً میتوان به اتاق دیگر رفت یا به آشپزخانه یا حیاط، یا اینکه لیوانی آب خورد یا دست و صورتی شست یا وضو گرفت و نماز مستحبی خواند یا موزیک گوش داد؛ هر کاری که بتواند حال و هوای ما را عوض کند. حتی اگر هیچکدام از اینها جواب نداد میتوان دوش گرفت یا زد بیرون و اطراف منزل کمی قدم زد و حتی کمی تند راه رفت که حالت ورزش پیدا کند و باعث شود عصبانیت کمی فروکش کند یا از بین برود.
در این مورد این نگرانی وجود دارد که فرد وقتی میبیند همسرش گفتو گو را با او قطع و محل را ترک میکند، دچار سوءتفاهم شود و تصور کند که همسرش با بیتوجهی به حرف ها و ناراحتی او، قصد توهین دارد. آیا برای جلوگیری از این سوءتفاهم کار ویژهای باید انجام داد؟
ممکن است بعضی افراد این ترک محل را رفتاری نادرست بدانند و بهنوعی آن را از زیر مسئله در رفتن تلقی کنند. اگر همسر شما چنین نگاهی دارد میتوان خیلی کوتاه توضیح داد و بعد دست به عمل زد؛ من دارم عصبانی میشوم و ادامه دادن این بحث به دعوا منجر میشود، بعداً راجع به موضوع صحبت میکنیم. این «بعداً» زمانی است که خشم فروکش کند، ممکن است ۱۵ دقیقه بعد باشد یا چند ساعت بعد یا حتی چند روز بعد، اما حتماً باید حواسمان باشد که مسئله بایگانی نشود چون ممکن است آنقدر ظرفیت ذهنمان پر شود که درِ کمد بایگانی بشکند و همهچیز بیرون بریزد، آنوقت دیگر جمع کردن این پروندهها خیلی مشکل است.
اگر صحبت و بحث را به زمان دیگر موکول کنیم، میتوانیم با کیفیت بهتر و دقت بیشتری راجع به مسائلمان تصمیم بگیریم، حتی اگر باز هم در فضای گفتوگو تشنج به وجود بیاید، میتوان دوباره حرف زدن را به تعویق انداخت. میتوان در خارج از این موقعیتها توضیح داد که ترک محل به معنای قهر نیست بلکه هدف آرام شدن و برگشتن با روانی آرام به منزل است، باید به دلیل این رفتارها اشاره کرد تا منجر به بروز تشنج و دلخوری در منزل نشوند.
برای گفتو گو کردن و البته نتیجه گرفتن از آن طبیعتاً باید شرایط مناسبی مهیا شود. به نظر شما ویژگی این شرایط چگونه باید باشد؟
باید موقعیتسنج بود. بهعنوانمثال، زمانی که مرد یا زن از سر کار به خانه برمیگردند و خستهاند و نیاز دارند کمی استراحت کنند و سر حال بیایند، حتماً زمان مناسبی برای یادآوری سفارشها یا انتظارات نیست. باید شرایط شروع بحث از جانب هر دو طرف در نظر گرفته شود. اگر از صبح سرکار میرویم و تا شب درگیر مسائل مختلف هستیم، باید حواسمان باشد که زمانی را برای حل مشکلات و صحبت راجع به آنها، مدنظر قرار بدهیم که بتواند به بهبود روابط و حل مشکلات کمک کند. اگر بچهی کوچک دارید، لازم نیست راجع به همهی موضوعات در حضور او حرف بزنید. برخی موضوعات هستند که لزومی ندارد فرد دیگری در جریان آن قرار بگیرد بهخصوص فرزندان، بنابراین لازم است زن و شوهرها برای برخی مسائل مابین خود، جلسات خصوصی بگذارند.
در مواردی که اختلافنظرها بین زن و شوهر زیاد است و نتیجهی مؤثری از گفتو گوها حاصل نمیشود و در بیشتر موارد تبادلنظر نتیجهای جز تنش بیشتر ندارد، با چه شرایطی میتوانیم از دیگران کمک بگیریم؟
اگر موقع صحبت بر سر موضوعی، اختلاف نظرهای پایهای، همواره موجب بروز مشکل در ادامه دادن بحث و حل مسئله میشود و هر دو یا یکی از طرفین، برداشتهایی متفاوت از نیت طرف مقابل و معنای واقعی کلام میکنند، بهتر است سراغ شخص سومی رفت که آنها را بررسی کند، البته این نفر سوم باید تجربه و تخصص لازم را برای مشاوره دادن داشته باشد. باید هر دو نفر و دیدگاهها و عملکردشان بررسی شوند و فهمید آیا کسی که رفتاری غیرمنطقی با مسائل دارد، در موقعیتهای دیگر زندگیاش هم چنین عکسالعملهایی دارد؟ اگر چنین باشد باید اختلالات روانی موجود را برطرف کرد. مثلاً فرض کنید یکی از زوجها دچار وسواس است. چنین مسئلهای با حرف و نصیحت حل نمیشود بلکه باید آن را درمان کرد. اگر این مسئله را حل کنیم، میبینیم که بعضی از موارد دیگر که از این مشکل تأثیر میگیرد هم حل میشود.
خیلیها در گفتن «نه» واقعا مشکل دارند و حسابی به دردسر میافتند. این در شرایطی است که توانایی یا اشتیاقی برای انجام آن درخواست را هم ندارند. برای اینگونه افراد چه توصیهای دارید؟
برای «نه» گفتن باید دلایلی وجود داشته باشد، این دلایل هم اگر منطقی باشند قابل تفهیم هستند؛ من نمیخواهم آن وسیله را بخریم چون چیزهای واجبتر دیگری لازم داریم یا قسطمان آنقدر زیاد است که نتوانیم این کار را بکنیم! قطعاً «نه» خالی گفتن جواب درستی نخواهد بود. اگر این «نه» همراه با توضیحاتی باشد، پذیرفتن آن راحتتر است. یادمان باشد اگر در موقعیت گفتوگوی تنشزا قرار گرفتیم به این راهکارها توجه کنیم. پیشگیری کنیم: هرکدام از دو طرف وقتی مشاهده کرد که صحبتشان بهگونهای پیش میرود که دیگری را خشمگین خواهد کرد، باید همانجا سعی کند با خاتمه دادن یا متوقف کردن گفتوگو، صحبت راجع به موضوع را به زمانی دیگر موکول کند.
هنگام عصبانیت محل حادثه را ترک کنیم: بهتر است در چنین مواقعی فضا را عوض کرد، فردی که عصبانی است سعی کند محل را برای مدتی ترک کند.
نظر شما