غالب پیمانهایی که در این خانه منعقد شده، با شعار ظاهری صلح خاورمیانه انجام شده و گاه مسیر روابط کشورها و آینده منطقه خاورمیانه را دستخوش تغییرات زیادی کرده است. یکی از مهمترین اینها، انعقاد قرارداد موسوم به کمپدیوید بود که نتیجه آن به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی رژیم انور سادات مصری بود.
5 هفته بعد از این ماجرا، در حالی که چیزی نزدیک به 3ماه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذشت ( دهم اردیبهشت ماه سال 1358) امام خمینی(ره) در واکنش به انعقاد پیمان سازش میان انور سادات و مناخیم بگین، پیامی تاریخی را صادر کردند که روابط ایران و مصر را پس از 30 سال گذشت از تاریخ پیروزی انقلاب، هنوز تحتتأثیر خود قرار داده است. امامخمینی(ره) در فرمانی به ابراهیم یزدی- وزیر امور خارجه وقت- نوشتند: «با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بیچون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید.»
بهدنبال این نامه، امام(ره) در نامه دیگری در پاسخ به پیام سرهنگ قذافی، رهبر لیبی، تاکید کردند: «دولتهای اسلامی، باید دولت مصر را در این خیانت بزرگ که به اسلام و مسلمین نموده است، به جای خود بنشانند و با آن قطع رابطه کنند. ملت مصر باید دست این خیانتکار را از کشور خود قطع کند و ننگ سرسپردگی به آمریکا و صهیونیسم را از ملت بزدایند.»
امام خمینی(ره) در این 2 نامه نشان دادند که به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی بهعنوان یک کشور، بخش اساسی و بنیادین سیاست جمهوری اسلامی ایران را تشکیل میهد، علاوه بر آن، این سیاست همواره یکی از شعارها و آرمانهای نظام اسلامی ایران در قبل و بعد از انقلاب بوده و هست.
بعد از این جریان و در دولتهای اخیر، تلاشهایی مشروط برای ایجاد تحول در روابط ایران و مصر صورت گرفت که هیچگاه سرانجامی هم نیافت. این تلاشها گاه به چنان نقطهای هم رسید که در محافل سیاسی داخل از آن بهعنوان خطای استراتژیک یاد شد. اردیبهشت ماه سال 86 وقتی که محمود احمدینژاد بهعنوان نخستین مقام ایرانی پس از انقلاب، از امارات متحده عربی دیدن میکرد، در پاسخ به سؤال خبرنگار الاهرام، سخنی ایراد کرد که این ظرفیت را داشت در تضاد با شعار «محو اسرائیل از صفحه روزگار» تحلیل شود.
در آن زمان این سخن به میان آمد که «اگر دولت مصر اعلام آمادگی کند تا پایان وقت اداری همین امروز، سفارت ایران در قاهره را برپا میکنیم.» از سرگیری روابط ایران و مصر منوط به قطع روابط گرم و استراتژیک مصر با رژیم صهیونیستی و عذرخواهی دولت حسنی مبارک از انعقاد قراردادی میشد که انور سادات در کمپ دیوید پای آن را امضا انداخته بود. در تلاشهای مشروطی که برای ایجاد تحول در روابط ایران و مصر صورت میگرفت- چه در دولت خاتمی و چه در دولت احمدینژاد- صحبت از تغییر نشانههای انزجار ایران از مصر هم به میان آمد. این نشانه علاوه بر نام خیابان خالداسلامبولی، تصویری بود که خالد اسلامبولی را پشت میلههای زندان و با نوشته «من فرعون مصر را کشتم» نشان میداد.
این سخن را یک بار احمد ابوالغیظ- وزیر خارجه مصر- در پاسخ به اظهارات احمدینژاد در امارات درباره رابطه با مصر گفته بود که اگر ایران نشانههای خالد اسلامبولی را حذف کند 90 درصد مشکل حل خواهد شد. مشکل اما نام خالد اسلامبولی نبود. چه بسا اینکه روابط ایران و مصر در طول 30 سال گذشته از چنان پیچیدگیهایی برخوردار شده که نتوان با تغییر نام یک خیابان، گره از کار گشود. مشکل این است که خالد اسلامبولی سمبل مخالفت با قرارداد کمپ دیوید و سازش مصر با رژیم صهیونیستی است و حذف تصویر و نام او از خیابانهای تهران، تلقی به عقب نشینی ایران از موضع خود میشود.
حسنی مبارک، همچون خلف خود انور سادات، به سازش با رژیم صهیونیستی پایبند است و این مسئله را عملا در جنگ 22روزه غزه نشان داد؛ چه اینکه درهمان زمان چنان سازشی با رژیم صهیونیستی و در حمایت از جنایات این رژیم در غزه انجام داد که دانشجویان ایرانی، 3 روز جلوی دفتر حفاظت منافع مصر در داخل ایران تحصن کردند. بعد از آن جریان هم تحرکاتی علیه حزبالله و حماس و ایراد اتهاماتی علیه ایران از سوی رژیم مبارک صورت گرفت.
این قضایا فقط یک چیز را نشان میدهد: دلیل صدور فرمان تاریخی امام(ره) و عامل قطع روابط جمهوری اسلامی ایران با مصر یعنی خیانت دولت مصر به جهان اسلام و امضای معاهده ننگین کمپ دیوید همچنان به قوت خود باقی است و نامه امام خمینی(ره) به وزیر خارجه وقت و دستور ایشان به قطع روابط با دلال صهیونیسم هنوز رنگ کهنگی نگرفته است.
رهبر انقلاب در تبیین دکترین روابط خارجی «عزت، حکمت و مصلحت» را بهعنوان اصول مرجع در تنظیم روابط خارجی اعلام کردهاند. در هر گونه اعلام موضعی در مورد مصر از سوی مقامات رسمی کشورمان، باید این موضوع بهعنوان یک ملاحظه جدی مدنظر قرار گیرد.