در حال حاضر توقف کامل طرحهایی که در تعارض شدید با این منطقه حفاظت شده است، ضروری است! زیرا آلودگی ناشی از تاسیسات نفتی تمامیت زیستبوم میانکاله را به نابودی خواهد کشاند.
باتوجه به اینکه این ذخیرهگاه زیستکره میانکاله به نسل حاضر و نسلهای آینده تعلق دارد، برای حفظ عدالت باید بحث آمایش سرزمین این منطقه دارای استرس زیاد، با هوشیاری مبتنی بر دانش باشد و براساس آن از اجرای پروژههای خطرناک جلوگیری به عمل آید. اصرار بعضی از افراد سودجو برای کاربریهای خطرناک و هولناک، یکی از نتایج بخشینگری در مدیریت است که از طبیعت میخواهند هزینه کنند برای طرحهای ناپایدار اقتصادی. تالابهای ایران سرمایههایی هستند که نباید این گونه به تاراج بروند و قربانی توسعه ناپایدار شوند. هم اکنون با فشارهایی که به این منطقه حساس اکولوژیکی وارد میشود میانکاله مهمترین تالاب بینالمللی کشور مظلوم و بیدفاع در حال جان کندن بهنظر میرسد!
شبه جزیره میانکاله بزرگترین فلش ساحلی (Fleches Littorals) در خزرجنوبی و کاملترین نمونه شاخص(تیپیک) در ایران است که میتواند از بعد آموزش و تحقیقات جغرافیایی و ژئومورفولوژی جذاب باشد. پوشش گیاهی منحصر منطقه روی آبرفتهای دلتایی نکارود به وجود آمده و حایز اهمیت از نظر ژئومورفولوژی است و دستاندازی روی آن پیامدهای تخریبی جبرانناپذیر خواهد داشت.
پناهگاه حیاتوحش میانکاله با وسعت 66هزار و800 هکتار در شمال بهشهر یکی از نادرترین اکوسیستمهای آبی – خاکی دنیاست که از سال 1354 به عنوان یکی از مهمترین ذخیرهگاههای بیوسفری جهان ثبت شده است که این باریکه خشکی محصور در پهنهای آبی، باقیمانده تیپ مشجر اراضی ساحلی خزر است که روزگاری از آستارا تا آشوراده استمرار داشته و امروزه به عنوان باغی اکولوژیک از ژنهای طبیعی حفاظت میکند و چرخه زندگی را برای فون و فلور منطقه ممکن ساخته و همچنین به مانند فرودگاهی پرندگان مهاجر را به این سرزمین هدایت میکند و سالانه حدود یک میلیون قطعه پرنده به این مکان میآیند. این تالاب به عنوان یکی از تالابهای با اهمیت بینالمللی در فهرست کنوانسیون تالابهای جهان (کنوانسیون رامسر) قرار دارد. همچنین از سوی سازمان بینالمللی حیات پرندگان نیز زیستگاه مهمی برای پرندگان تشخیص داده شد.
از نظر زادآوری آبزبان دریای خزر هم کریدور تکثیر و پرورش ماهیها محسوب میشود. حال اگر وضعیت منطقه میانکاله را با وضعیت روستای اسماعیلآباد که حاصل دستهگل به آب داده پالایشگاه تهران است مقایسه کنیم، هیچ عاقلی حاضر به احداث پالایشگاه نفت در کنار میانکاله نیست زیرا طبق استانداردهای بینالمللی مجتمعهای پتروشیمی و پالایشگاه میبایست در فاصلهای بیش از 25- 15 کیلومتری نقاط مسکونی و شهرها احداث شوند تا آلودگی حاصل از این نوع صنایع که بسیار سمی است و هوا، آب و خاک را شدیدا مسموم میسازند از دسترس مناطق مسکونی و زیستی دور نگه داشته شوند.
گازهای سمی گوگردی و هیدروکربنهایی که در فضا پخش میشوند «حتی اگر سوزانده شوند» وفاضلابها و پسماندهها «حتی اگردفن شوند» اثرات جبرانناپذیری بر محیطزیست منطقه میگذارند. متاسفانه چرا مردم ما بایست شاهد توسعه بیقید و شرط صنایع آلاینده باشند، به طوری که زیر پا گذاشتن حریم و استانداردهای تاسیس پالایشگاه آن هم برای بخش خصوصی به امری عادی بدل شود!
تاسیس پالایشگاه نفت در منطقه میانکاله یعنی زیر پا گذاشتن حریمهای قانونی و عدم رعایت استانداردهای بینالمللی فاصله با مناطق مسکونی با قطبیت کشاورزی و زیستمحیطی، عدمرعایت اصل پنجاهم قانون اساسی، پذیرش ریسک ناشی از آلودگی ترکیدگی لولههای بزرگ نفتی و فاجعه پایین دست آن در تالاب بینالمللی( در این صورت آلودگی گوگردی به قدری بالا خواهد رفت که بخشی از خاک را به شدت پوک خواهد کرد) و آلودگی شدید آب چاههایی که سطح ایستابی آن حدود یک متر هم نیست. کشاورزی نیزتقریبا غیر ممکن خواهد شد، چرا که داغ نفتهای کنار جویهای آبرسانی مزارع بر اثر نشت نفت و گاز به قدری بالا خواهد رفت که حتی با زدن کبریت، آب، آتش میگیرد.
آلودگیهای ناشی از فرایند پالایشگاه، در صورت استقرار، انواع بیماریهای پوستی، گوارشی، ریوی و ... را در بین بومیان دهستان میانکاله رایج خواهد کرد.آیا شایسته است این کار نابخردانه سایه شوم خود را بر پیکر حیاتیترین و شکنندهترین اکوسیستم ساحلی ایران بگستراند که نه پایین دست را میبیند نه بالا دست را، نه اقلیم را نه مردم منطقه را، نه میراث طبیعی و فرهنگی این نسل و نسلهای آینده را و نه پیامدهای مخرب ناشی از استقرار پالایشگاه در مکانی نابجا را؟
باتوجه به اینکه کمیته ارزیابی سازمان حفاظت محیط زیست موقعیت مکانیابی مورد نظر را برای استقرار پالایشگاه منفی ارزیابی کرده و وزارت جهادکشاورزی نیز به صراحت آن را رد کرده و در دولت هم مصوب شدکه منطقه مورد نظر به پرورش ماهیان خاویاری اختصاص یابد چرا بعضیها از طرف بخش خصوصی اصرار به این دارند که نسخه غلط را درست تلقی کنند!طرحی که در صورت اجرا تاوان آن را طبیعت و بومیان منطقه باید بپردازند!