بازیگران هم لابه لای وسایل صحنه حرکت میکنند؛ به نظر خیلی ساده میآید.
اما در پشت تک تک وسایل اتاق، هدفی وجود دارد، این هدف را طراح صحنه با خواندن فیلم نامه و مشورت با کارگردان تعیین میکند. پیام فروتن، یکی از طراحان باتجربه در عرصه تئاتر، تلویزیون و سینماست که طراحی صحنه فیلم «تهران ساعت 7صبح»، «جعبه موسیقی» و مجموعه «میوه ممنوعه» و طراحی صحنه در تئاترهای «هشتمین سفر سندباد»،«افسون معبد سوخته»،«رازها و دروغها»، «خواب در فنجان خالی»، «شکلک»و «ژولیوس سزار به روایت کابوس» را برعهده داشته است.
در کارنامه این مدرس دانشگاه، کارگردانی تئاترهای «گفتوگو با تروریستها»، پرفرومنس «فاوست» و چندین کاردیگر دیده میشود. او برنده چندین جایزه از جشنوارههای مختلف شده است.
پیام فروتن
- کار طراح صحنه از کی شروع میشود؟ یعنی میخواهم بدانم که طراح صحنه از کی وارد کارهای تلویزیونی میشود؟
در هر کار تلویزیونی دو بخش داریم؛ بخش اول پیش تولید و بخش دوم تولید است. در پیش تولید، تصمیم گرفته میشود که کاری ساخته شود و تا لحظه شروع تصویربرداری این بخش ادامه دارد. اما زمان تولید، زمانی است که کلید تصویربرداری زده میشود و تا پایان تصویربرداری ادامه دارد. بعد از این دو، بخش پس تولید را هم داریم که شامل مرحله صداگذاری و تدوین است. طراح صحنه از شروع پیش تولید، وارد کار میشود و تا آخر مرحله تولید با گروه همراه است.
- طراح صحنه کار خودش را چگونه شروع میکند؟
اولین کاری که طراح صحنه انجام میدهد، خواندن فیلم نامه است. اگر از فیلم نامه خوشش آمد، وارد مذاکره با کارگردان و مدیر تولید میشود تا کار خودش را شروع کند.
- این کار چگونه شروع میشود، یعنی طراح صحنه با خواندن فیلم نامه قلم و کاغذ دست میگیرد و طرحهای اولیه خودش را از دکور میکشد تا سفارش ساخت دکور آغاز شود؟
بستگی به نوع کار دارد. اگر فضای کار تاریخی باشد، نیاز به طراحی لباس و صحنه هست. اما اگر فضای داستان در حال و امروز بگذرد، بیشتر نیاز به انتخاب لوکیشن (محل تصویربرداری) دارد. در اینصورت در مرحله پیش تولید، لوکیشنها براساس فیلم نامه و نظر کارگردان انتخاب میشوند. در این مرحله هم تغییرهایی در لوکیشن بنابه نیاز و ضرورت انجام میشود.
- این تغییرها شامل چه مواردی میشود؟
این تغییرها ممکن است پیچیده باشد. مثلاً یک دیوار برداشته یا اضافه شود و یا رنگ خانه تغییر کند. یا تغییرهاساده است، مثل اضافه و جابهجا کردن مبلمان یا تغییر رنگ پرده.
لیلا اوتادی ، در نقش نگار ، به عینک او توجه کنید که چه قدر به شخصیت پردازی او کمک کرده است
- با توجه به صحبتهای شما، میتوان نتیجه گرفت که طراحی صحنه فضاهای تاریخی دشوارتر از طراحی صحنه فضاهای امروزی است؟
نمیتوان گفت که کدام سختتر یا آسانتر است. در طراحی فضاهای تاریخی، نیاز به تحقیق است، که طراح متوجه شود که فضا، لباس و وسایل صحنه آن دوران به چه شکل بوده است و براساس تحقیق، دکور ساخته شود. اما در طراحی داستانهای امروزی باید لوکیشن و فضای مورد نظر بر اساس آنچه که هست، ساخته شود.
- بیایید در باره طراحی صحنه مجموعه اشکها و لبخندها صحبت کنیم. با توجه به صحبتهای شما، داستان فضایی امروزی دارد. طراحی این کار به چه شکل بود؟
فیلم نامه این کار مشخص کرد که فضا و داستان کمدی است. بعد از آن روی شخصیتها متمرکز شدیم که خصوصیات روانی و ویژگی شخصیتی آنها را پیدا کنیم. بر این اساس طراحی صحنه شکل گرفت و لوکیشنها انتخاب شد. به عنوان مثال، در خانه شمسی که به شمسی پلنگ معروف است، از نوارهای پلنگی، روتختی پلنگی و پوسترهای بروسلی استفاده کردیم. یعنی به روحیات او نزدیک شدیم. طراحی صحنه این کار براساس روحیات شخصیتها بوده است.
مهدی هاشمی در نقش حشمت شالفروش ، حضور پوسترها به فضاسازی کمک کرده است
- ببینید، در این کارشخصیتهای متفاوتی با روحیات متفاوتی وجود دارند. شمسی یک جور است و شال فروش هم یک جور دیگر، این تفاوت شخصیتها، باعث نمیشود که فضا از یک دستی خارج شود؟
ما در شهری زندگی میکنیم که هرکس روحیات خودش را دارد و بر این اساس خانهاش را تزئین میکند. اما همه دارای یک روحیه ایرانی هستند که باعث میشود مشترکاتی در این بین باشد. اما در عین حال فضاها هم متفاوت است ، چرا که آدمها متفاوت هستند. در طراحی این کار میخواستیم که این تفاوتها باشد و همچنین عنصرها هم ایرانی باشد، اما در شکل و شمایل متفاوت.
- علاوه بر طراحی صحنه ، طراحی لباس هم برعهده شما بود.
منطقی این است که این دو کار از هم جدا باشد، چرا که دو کار متفاوت است. اما به دو دلیل این اتفاق کمتر میافتد. در تلویزیون برآورد مالی جداگانهای برای این دو در نظر گرفته نمیشود، که دستمزدی جدا داشته باشند. از طرف دیگر در سینما و برخی از کارهای بزرگ تلویزیون، حرفهای به نام مدیر هنری وجود دارد که طراح صحنه و لباس و طراح گریم، زیر مجموعه او هستند. از آنجایی که مدیر هنری تعریف مشخصی در تلویزیون ندارد که همه را با هم هماهنگ کند، طراح صحنه، طراحی لباس را هم انجام میدهد که این هماهنگی به وجود بیاید. به عبارت دیگر، طراح صحنه بار مدیر هنری را به دوش می کشد.
ار راست به چپ:مهدی هاشمی، لیلا اوتادی، هومن برق نورد، حسن فتحی(کارگردان)، گوهر خیراندیش، مهشاد مخبری، شهره لرستانی و برزو ارجمند در پشت صحنه مجموعه
- در این کار با شخصیتهای مختلفی روبهرو هستیم که علاوه بر نقش خودشان وارد بازی دیگری هم میشوند. طراحی لباسها بر چه اساسی صورت گرفت؟
طراحی لباس در کار کمدی با داستان واقعی یا رئال متفاوت است. در فضای واقعی ما از طراحی گل درشت استفاده نمیکنیم، اما در کار کمدی مخاطب اجازه میدهد که وارد یک فضای متفاوت شوید و او به خوبی این فضا را می پذیرد. مثلاً در باره طراحی لباس زمرد که شخصیت برونگرایی دارد و از طرف دیگر تازه به دوران رسیده هم هست و شاید آرزو داشته که روزی یک سوپراستار سینما بشود، اما الان مسئول هنروران (سیاهیلشکر، کسانی که نقش فرعی و گذری را بازی میکنند) است و خودش هم نقش سوم و چهارم را بازی میکند، طبعاً لباسش هم متفاوت است. در طراحی لباس این شخصیت غلو کردیم و لباسهایی با رنگ جیغ و از مدافتاده را به تنش کردیم تا خصوصیاتش را نشان بدهد. یا برای شمسی پلنگ که یک شخصیت لوطی و جاهل را دارد، از لباسهایی استفاده کردیم که شخصیتش را نشان بدهد.
- بنابراین در طراحی لباس و صحنه این نکته مشترک است که قرار است مسائل روحی و ویژگیهای شخصی را نشان بدهد. در کارهای کمدی میتوان در طراحی لباس اغراق کرد. آیا در طراحی صحنه هم این اتفاق میافتد؟
بله. مثلاً ما در طراحی خانه زمرد از چراغ چشمک زن استفاده کردیم که نشان میدهد او تازه بهدوران رسیده است. یا استفاده از نوارهای پلنگی برای شمسی و انواع پوستر برای نگار از جمله این تمهیدات است.
- به نظرم باورپذیر کردن این فضا کمی دشوار است. اغراق میتواند برای تماشاگر باورپذیر نشود و کار را پس بزند. مرز استفاده از اغراق که باورپذیر هم باشد ، کجاست؟
کاملاً حسی است.
- یعنی فیلمنامه این مرز را مشخص نمیکند؟
نه خیلی. فیلمنامه به طراح صحنه حسوحال و فضای روانی را منتقل میکند. این حس و حال به طراح صحنه میگوید که تا کجا میتوانید اغراق کنید که اگر اغراق بیشتر شود، از آنور پشت بام میافتید.
کلاه مخملی ها و پیکانقرمز؛ این پیکان قدیمی قرمز را گروه طراحی صحنه اجاره کرده اند
- یکی از مواردی که به نظرم اغراق شده، اما باورپذیرهم هست، حضور کلاه مخملیهاست. با اینکه دوران آنها سر آمده، چه تهمیدی برای حضور آنها در نظر گرفتید که از آن ور پشت بام نیفتید؟
از اول مشکوک بودیم که این افراد حضور دارند یا ندارند. اما بعد از مدتی دیدیم که این افراد هنوز هم هستند و حتی در کار ما بازی میکنند! اما برای اینکه حضور این شخصیتها باورپذیر بشود، به این نتیجه رسیدیم که در واقع ما داریم مفهوم شخصیت آنها را نشان میدهیم. این افراد در ذهن ما ایرانیها وجود دارند، به عبارت دیگر حضور آنها، خاطره ما از این آدمهاست. زمانی که صحبت از این آدمها میشود، تصویری از لباس، شکل و رفتارهایشان در ذهنمان به وجود میآید. ما سعی کردیم که خاطره آنها را زنده کنیم.
- در این کار وسیلهها را طراحی کردید یا اجاره؟
بیشتر اجاره کردیم و بخشی را هم ساختیم.
- این سؤال را به این دلیل پرسیدم که به نظر میآید با اینکه داستان در فضای واقعی و امروزی میگذرد، اما اصلاً آسان و راحت نبوده است.
سختی این کار به این دلیل بود که یک کار مناسبتی بود. در کارهای مناسبتی یک هفته تا 10روز برای پیشتولید زمان وجود دارد و کمبود زمان کار را برای طراحی صحنه مشکل میکند. برای انتخاب لوکیشن با حسن فتحی در مقام کارگردان مشورت میکردیم. بعد از تأیید او، زمانی که گروه کار تصویربرداری را شروع میکردند، ما مکان بعدی را انتخاب و آماده میکردیم.
- شاید اگر کار تاریخی بود، طراحی دکور ولباس راحتتر بود. اما در کار امروزی و این کار باید مخاطب فضا را باورکند. خصوصاً که فضا کمدی هم بود.
دقیقا همین طور است؛ در شرایطی که کار واقعی دشوارتر از کار تاریخی است، چرا که باید از دکور و فضاهایی که در اطراف موجود است، فضای متفاوت اما باورپذیر ساخت.